داریوش رحمانیان در نشست «مصدق، ما و اکنون» گفت: برخی از مورخان و محققان معتقدند که درباره مصدق رویکرد دوگانهای در تاریخنگاری دارد و چون وی فرو افتاد و مظلوم واقع شد، تبدیل به افسانه شد! و افسانههای زیادی دربارهاش ساخته شد.
مصدق در سنت باستانی ما چونان سیاوش است
رحمانیان با اشاره به تاثیر تاریخنگاری ما در تبدیل بعضی سیاستمداران به قهرمان یا ضدقهرمان گفت: درباره برخی از شخصیتهای تاریخی ما از جمله مصدق در پیوند با تاریخنگاری معاصر یک مساله وجود دارد و آن اینکه شخصیتهای تاریخی در واقع بعد از تاریخ خودشان دیو یا قهرمان شدند! برای روشن شدن موضوع به چند نوع تاریخنگاری اشاره میکنم؛ فردی به نام رحیم زهتابفرد درباره نخست وزیر ملی شدن صنعت نفت کتابی به نام «افسانه مصدق» دارد که میگوید مصدق را افسانه و بسیار بزرگش کردند. مصدق خطاها و گرفتاریهای بسیاری داشت. زهتابفرد، روزنامهنگار بود.
وی افزود: برخی دیگر که مصدق را بسیار منفی نگاه میکنند، از جمله ابراهیم زاهدی که پنج کتاب درباره نهضت ملی مصدق نوشته و در آنها سخنانی که در دهه 20، دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت و بعد از کودتای 28 مرداد همه را مدون کرده و یکجا ارائه داده است، نقدهای کوبندهای به مصدق دارد و میگوید مصدق یک چهره عوامفریب بود و حتی بزرگانی مانند سیدحسن مدرس در مجلس ششم گفته بود که وی عوامفریب است!
مدیرمسئول فصلنامه مردمنامه ادامه داد: بعدها مصدق اینقدر پاک و پیراسته شد، چون از قدرت برافتاد و مظلوم شد! این نگاه و نظر در برخی مورخان ما وجود داشت که در اسطورهشناسی تاریخی ایرانیان، هر کسی که فرو میافتاد و به ویژه شهید میشد، مظلوم واقع میشد و به هر حال در قدرت نمیماند، آن فرد را تبدیل به اسطوره میکردند. زیرا در سنت باستانی سیاوشان را داشتند و سیاوش شخصیتی بود که مظلوم واقع شد، فریب خورد و اسیر خدعه و نیرنگ شد و بعد فرار کرد و آن بلا بر سرش آمد.
مشکل تاریخنگاری ما دوگانه دیو و فرشته است!
رحمانیان اظهار کرد: ایرانیان در دوران اسلامی امام حسین(ع) را داشتند. در واقع هر کس مظلوم واقع میشد، به اکتفای این سنت دوگانه باستانی - اسلامی در جامعه قدیسان قرار میگرفت و آسمانی، الهی و گوهر پاک یک دانهای میشد که اصلا نباید نقد میشد و در یک کلام از نظر عامه و برخی دیگر که چنین تفکری را در آثارشان بازتاب میدادند، مقدس میشدند و آن فردی که مقابل فرد مقدس یا قهرمان قرار میگرفت، به یزید، شیطان رجیم، دیو، ضدقهرمان تبدیل میشد و یک دوگانه قهرمان و دیو شکل میگرفت.
وی افزود: برخی از مورخان و محققان معتقدند که درباره مصدق نیز چنین رویکردی وجود دارد و چون وی فرو افتاد و مظلوم واقع شد، تبدیل به افسانه شد! و افسانههای زیادی دربارهاش ساخته شد. جلال متینی کتابی به نام «زندگینامه سیاسی مصدق» دارد که بسیار انتقادی به کارنامه مصدق نگاه کرده است. وی کارنامه مصدق را در ترازوی خودش گذاشته و سبک و سنگین کرده است. با این رویکرد اسطورهای، باید گفت بسیاری وقتی از بزرگ شدن مصدق بحث میکنند، در واقع مصدق را به مثابه روایت پس از کودتای 28 مرداد میخوانند.
این استاد تاریخ دانشگاه تهران ادامه داد: به عنوان یک محقق و تاریخنگار به این نگاه نقد دارم، در حالی که نه مصدق پرستم و نه اساسا اعتقادی به کیش شخصیت دارم و نزدیک دو دهه است در رابطه با نقد تاریخنگاری معاصر ایران میگویم؛ تاریخ ایران را تاریخنگاری معیوب، مریض، بیمحتوای و سست پایه تبدیل به تاریخ اشخاص منفرد کرده است؛ در حالی که معتقدم تاریخ ملت و مردم را نباید تبدیل به تاریخ اشخاص کنیم.
آسیب رساندن تمرکز تاریخ در تهران به هویت ملی
رحمانیان عنوان کرد: تاریخ نهضت ملی، تاریخ ابوالقاسم کاشانی، محمد مصدق نیست بلکه تاریخ ملتی به نام ملت ایران است. تاریخ تهران هم نیست، بلکه تاریخ ملتی از بلوچستان تا آذربایجان و از آذربایجان تا کرانههای خلیجفارس و از آنجا تا خراسان و گیلان و مازندران است. بنابراین ملت ایران در کنش و رویداد بزرگ نهضت ملی به درجات سهم دارد، اما ما گاهی رویداهای تاریخی را در مرکز خلاصه و متمرکز میکنیم که این تمرکزگرایی به هویت ملی ما در بلوچستان، خراسان و آذربایجان و دیگر شهرها آسیب میرساند.
وی افزود: نگاهی به حضور مصدق در عرصه سیاسی ایران از مجلس دوم تا بعد از کودتای 28 مرداد نشان میدهد که وی حساب خودش را پر از سرمایه در ذهن ملت ایران کرده و در حافظه تاریخی ملت ایران جای گرفته بود. به طوری که بعد یکی از اصلیترین مخالفان و بل دشمنان مصدق، حسین مکی پیش از کودتای 28 مرداد و در سال 1323 وقتی مصدق در رد خواست شوروی در رابطه با نفت شمال رویکرد جسورانهای انجام داد، کتابی با نام «مصدق و نطقهای تاریخی او» تدوین کرد.
خالق کتاب «ایران میان دو کودتا» ادامه داد: همین کتاب مکی، سندی برای مدعای من در نقد روایتهایی است که میگویند مصدق صرفا بعد از اینکه از قدرت برافتاد و مظلوم واقع شد، به افسانه تبدیل شد! اما من با تکیه بر اسناد، رویکرد مصدق در تاریخ ایران میگویم مصدق چون قهرمان ملی شناخته شده بود، برآمد و تبدیل به مصدق و رهبرنهضت ملی شد.
تاکید هممیهنان مصدق بر رد کودتا، مایه خجالت تاریخ است!
هرمیداسباوند در ادامه این نشست با اشاره اسناد جدید کودتا که چندی پیش از سوی آمریکاییها منتشر شده، گفت: در اسناد جدید از چند نفر نام برده شده که وجوهاتی را از آمریکاییها برای همراهی در کودتا علیه دولت دکتر مصدق دریافت کردهاند، نمیخواهم به طور صریح از آنها نام ببرم و قصد ندارم به این موضوع به شکل گسترده اشاره کنم.
وی افزود: انتشار این اسناد و تائید پخش پول میان برخی افراد ذینفوذ حاکی از کودتایی است که شکل گرفته و اسناد منتشر شده جزئیات آن را تشریح میکند. با انتشار اسناد جدید اطلاعات بیشتری نحوه عملیات کودتا به دست میآوریم و برخی ابهامات و نواقص اطلاعات ما درباره کودتا روش میشود.
این استاد حقوق و روابط بینالملل ادامه داد: انتشار اسناد میتوانند باطلکننده باورهای افرادی باشد که هنوز در میان ما هستند و بعضی از آنها بازماندگان افراد سرشناسی هستند که در کودتا نقش داشتند و در حال حاضر سعی میکنند که نحوه حضور دولت دکترمصدق را به شکل دیگری برای نسل امروز تشریح کنند.
هرمیداسباوند بیان کرد: قصد ندارم نام برخی افراد را بیان کنم که چه کسی در زمان کودتا وجوهات را میان افراد توزیع میکرد، اما وقتی، امروز گذشته را مرور میکنیم میبینیم هنوز از تاریخ درس نگرفتیم. باعث خجالت است که با وجود انتشار اسناد و چاپ کتابهای متعدد هنوز برخی از هممیهنان مصدق تاکید دارند که کودتایی رخ نداده است، این اظهارنظر در حالی است که تا کنون سیاستمداران آمریکایی به صراحت بر انجام کودتا در ایران و بارنداختن دولت ملی دکترمصدق اعتراف کردند، اعترافی که متکی بر اسناد است و به مرور نیز جزئیات اسناد نقاط مبهم کودتا را روشن میکند.
نظر شما