دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۶ - ۰۸:۰۰
نقد نيويورک تايمز درباره «زندگی پس از زندگی»

«زندگي پس از زندگي» در نهايت مبتني بر تجربه رعب‌انگیر بريتانيا از جنگ جهاني دوم است

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، ژانت ماسلين منتقد آمریکایی در  روزنامه نيويورک تايمز  نقدی بر رمان «زندگی پس از زندگی»، اثر کیت اتکینسون  نوشته است. این اثر با ترجمه سید سعید کلاتی توسط نشر هیرمند راهی بازار نشر ایران شده است. در ادامه نقد منتقد آمریکایی بر این اثر می‌‌آید. 


 درست وسط يک رابطه عشقي مخفي، اورسلا تاد متوجه مي‌شود که دروغگوي فوق‌العاده‌ای است. چنين ادعايي را مي‌توان در مورد خود کيت اتکينسون نيز مطرح کرد، نویسنده‌ای که آخرين رمانش، «زندگي پس از زندگي» با فاصله زيادي از دیگر رمان‌هايش بهترين اثر او به شمار مي‌آید. آثار پُرپيمان خانم اتکينسون شامل چندين رمان هستند که درونمايه‌ای اسرارآميز دارند، اما او هرگز ذهن استقرايي لازم براي اين ژانر را نداشته است. «زندگي پس از زندگي» کتاب بزرگي است که قوانين منطق، گاه­نگاري و حتي تاريخ را برنمي‌تابد و به زيبايي قدرت تخيل افسارگسيخته مولفش را به رخ مي‌کشد.

اورسلا تاد قهرمان اصلي «زندگي پس از زندگي» است، که در نسخه‌هاي متفاوت و متناقضي از رويدادهاي يکسان ظاهر مي‌شود. او همچنين ظاهراً در زمان‌هاي متفاوت فراواني در طول کتاب مي‌ميرد، اما بعد دوباره صحيح و سالم برمي‌گردد، گويي که خطر مرگ و ميرايي چيزی نيست جز فريب ذهن. «زندگي پس از زندگي» مملو از بازي‌هاي ذهن است، اما اين بازي‌ها صرفاً بازي نيستند بلکه تک‌تک‌شان هدفمند طراحي شده‌اند. از نظر اورسلا، گذشته و اکنون به گونه‌اي کابوس‌وار در هم تنيده شده‌اند. اين ورد و طلسم نيست. هراس و وحشت هم نيست. بيشتر شبيه نوعي چندجهاني روايي است که در آن نسخه‌هاي مختلفي از زندگي اورسلا براي جلب توجه خواننده با هم رقابت مي‌کنند و کاري مي‌کنند که يک داستان تک قصه‌اي سُنتي دور از دسترس خواننده بشود.

در 11 فوريه 1910، اورسلا در حالي که بند ناف دور گردنش پيچيده به دنيا مي‌آيد. «ريه‌هاي کوچکش همچون بال‌هاي ضعيف يک سنجاقک توان پر زدن در هواي آزاد را نداشت،» اين توصيف خانم اتکينسون از تولد اورسلا است. «پيپي که به دليل نرسيدن هوا خاموش شده بود. وزوز هزاران زنبود دور مرواريد حلقوي کوچک يک گوش

آن شب، يک شب برفي است و کل کتاب حول اين مي‌گردد که آيا پزشک به موقع به خانه تاد خواهد رسيد تا اين نسخه از داستان زندگي اورسلا را بلااثر کند يا خير؟ گرچه او زنده مي‌ماند، اما خانم اتکينسون تا پايان داستان از موتيف برف بارها و بارها براي پوشاندن خط بين مرگ و زندگي استفاده مي‌کند.

«زندگي پس از زندگي» مي‌تواند کتاب مسحورکننده‌اي با شخصيت‌هاي جذاب فراوان باشد. پدر اورسلا، هيو، که عاشقانه دخترش را دوست دارد و صدايش مي‌کند «خرس کوچولو»؛ سيلوي، مادر اشراف‌زاده‌اش، که اغلب، اوقات تلخي مي‌کند؛ تدي، برادر دوست داشتني‌اش که هميشه مي‌خواهد بداند توي فلان مهماني کيک وجود دارد يا نه و موريس مغرور، تنها عضو منفور خانواده. پاملا خواهر و غمخوار اورسلا است که در سال 1933 موذيانه درباره هيتلر مي‌نويسد: «اون زنا، بچه‌ها و سگا رو دوست داره. واقعاً چه عيبي مي‌توني روش بذاري؟ اما شرم آوره که ديکتاتوريه که هيچ احترامي واسه قانون و انسانيت قائل نيست.»

در يک خط داستاني دور اما ضروري، اورسلا هم مي‌خواهد و هم نمي‌خواهد که به اندازه کافي به پيشوا نزديک شود تا بتواند لوله تفنگش را به سمتش نشانه بگيرد. اما او زندگي‌هاي جايگزين زيادي دارد که مي‌تواند قبل از رسيدن به آن نقطه تجربه‌شان کند. در تولد شانزده سالگي اولين رابطه جنسي را تجربه مي‌کند، رابطه‌اي که در واقع تجاوزي است که به آبستني منجر مي‌شود.

«زندگي پس از زندگي» در نهايت مبتني بر تجربه رعب‌انگیر بريتانيا از جنگ جهاني دوم است، با شخصيت‌هايي که در طول بليتز مي‌ميرند و اورسلا در قالب تيم نجات سعي مي‌کند که جان غيرنظامي‌هاي بي‌پناه را نجات دهد. مثل ساير بخش‌هاي کتاب، اين توصيف طولاني از کابوس، جسورانه و در عين حال دردآور است، درست همان طور که نويسنده قصد داشته بشود.

دوران جنگ باعث مي‌شود که يکي از برادران اورسلا تصميم بگيرد که درباره شرايط انساني بنويسد. مادرشان مي‌گويد: «نويسنده؟ فکر مي‌کنم که دست خود شيطون گهواره‌اش رو تکون داده.» در واقع اينجا خانم اتکينسون به خود طعنه می‌زند. مطمئناً گهواره او را دست چيره دستی تکان داده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها