کتاب «زبان، ذهن و فرهنگ» اثر زولتان کِوچش ترجمه جهانشاه میرزابیگی چاپ شد.
کتاب زبان، ذهن و فرهنگ میکوشد خواننده را با یک نظریه جامع در این باره آشنا سازد که ما چگونه میتوانیم معنیسازی را توصیف کنیم. اما در عینِ حال، یک کتابِ درسی برای همه کسانی که به موضوعات جالبِ پیرامون رابطه زبان، ذهن و فرهنگ علاقهمندند نیز به شمار میرود. هیچ دانشِ پیشینی از زبانشناسی برای مطالعه کتاب لازم نیست و من امیدوارم که، نه تنها دانشجویان زبانشناسی، بلکه همچنین دانشجویانِ رشتههای مردمشناسی، زبان انگلیسی، جامعهشناسی، فلسفه، روانشناسی، ارتباطات، معانی و بیان و مانندِ آنها نیز بتوانند از آن بهرهمند شوند.
«معنی در ذهن، زبان و فرهنگ»، «مقولهبندی جهان، پیش نمونهها، نظریهها و نسبیتِ زبانی»، «سطوحِ برهمکنش با جهان، ملاحظاتِ فرهنگی و شناختی»،«مقولههای رقیب در فرهنگ، مجادله در موردِ هنر»، «سازماندهی دانشِ مربوط به جهان، چارچوبها در ذهن»،« تحلیلِ چارچوبِ فرهنگ»،«نگاشتها در داخلِ چارچوبها»،«کنایه بهمثابه یک فرایندِ فرهنگی و شناختی»، «نگاشتها در میانِ چارچوبها، استعاره»،«چارچوبهای استعاری، برخی کاربردهای فرهنگی و اجتماعی»، «تغییر استعاره در میان فرهنگها»،«معنی و اندیشه، لفظی یا مجازی؟»،«ذهن جسمانی، نقشِ طرحوارههای تصویری»،«تعبیرهای جایگزینِ جهان»، «تشکیل معنا در گفتمان، فضاهای ذهنی»،«آمیزههای مفهومی و لنگرهای مادی»،«شناخت و دستور، ساختارشناختی زبان»،«خلاصه، یک توصیف از تجربه با معنی» عنوان فصلهای این کتاب است.
این کتاب تلاشی است به منظورِ ارائه یک راه جدید برای مطالعه در این باره که ما چگونه به تجربه خود معنی میبخشیم. در توجیه این کار، دستکم باید روابطِ متغیر و پیچیده میان زبان، ذهن و فرهنگ را موردِ بحث قرار بدهیم. بههمین دلیل عنوان کتاب زبان، ذهن و فرهنگ است. نویسنده میگوید؛«تلاش میکنم روابطِ چندجانبه میان این سه عنصر معنیساز را از دیدگاه رشته نسبتاً جدید زبانشناسیِ شناختی ـ شاخه جدیدی از علوم شناختی ـ توصیف کنم. این نکته نشان میدهد که چرا ادعا میکنم این راه یک راه جدید برای مطالعه این رابطه است. گرچه زبانشناسیِ شناختی یک رشته جدید است، چندین مقدمه عالی درباره آن منتشر شده است. اما این مقدمهها فقط بر اینکه چگونه زبانشناسیِ شناختی میتواند در مطالعه خودِ زبان مفید باشد تمرکز میکنند ـ با مستثنی ساخت فرهنگ به طور کلی. به همین ترتیب، تعدادی مقدمه عالی در مردمشناسی زبان و زبانشناسی مردمشناختی ـ رشتههای اصلی برای مطالعه فصل مشترک زبان و فرهنگ ـ در دست است، اما این مقدمهها نیز به بسیاری از فرایندهای شناختی که نقشِ اساسی در فعالیتِ معنیسازی فرهنگ ما دارند توجه کافی نمیکنند. از این لحاظ، این کتاب میکوشد میان این رشتهها پل بزند.»
در این کتاب، نشان خواهم داد که، با توجه به یافتههای زبانشناسیِ شناختی در چند دهه گذشته، میتوان توصیف یکپارچهای نه فقط از معنی زبانی بلکه همچنین از معنی در گستره وسیعی از پدیدههای اجتماعی و فرهنگی ارائه داد. پیشنهاد خواهم داد که زبانشناسیِ شناختی اقدامی است بسیار جامعتر از آنچه معمولاً توسط بسیاری تصور میشود ـ هم در داخل و هم در خارج این رشته. وانگهی، ادعا خواهم کرد که توصیفِ جامعِ معنی در بیشتر پدیدههای فرهنگی و اجتماعی که در فصلهای بعد مطرح خواهد شد عمدتاً مبتنی بر (و وابستهبه) ظرفیتهای شناختی است، ظرفیتهایی که انسان، هم بهعنوان تولیدکننده زبان و هم بهعنوان کسی که آن را میفهمد، مستقل از کاربردِ زبان آنها را داراست.
نظر شما