اثری دیگر از آنی بیکر نمایشنامهنویس آمریکایی در ایران منتشر شد.
پیشتر این اثر قرار بود، از سوی نشر ملیکان منتشر شود و اما منتفی شد.
آراز بارسقیان در مقدمه ترجمه این اثر نوشته است: فکر میکنم لذت ترجمهی این نمایشنامه را مدیون تمام روزها و شبهایی هستم که تنهایی یا همراه دوستانم به تماشای فیلمهای سینمایی گذراندم. فیلمهای سینمایی بسیاری که آشنایی باهاشان شاید از بهترین تجربیات شخصی زندگیام بوده و هست. میدانم ادبیات برای خیلیها تجربهی شخصیتر و درونیتری است و لذتی که یمشود از رمان خوب برد، از فیلمی خوب نبرد. ولی حقیقت این است که دوروبرم آدمهایی هستند که بیتعارف وقتی از فیلمی سینمایی حرف میزن، چشمهایشان میدرخشد و با هر کلمهای که از فلان صحنهی فلان فیلم میگویی، با چنان آبوتابی حرف میزنند و همراهیات میکنند، که کمتر پیش میآید بتوانی همان شور و حال را موقع تعریف داستانِ یک رمان یا صحنهای ازش ببینی. (البته خدا مرا ببخشد اگر باعث شوم شما خیال کنید منظورم این است که اصلاً چنین موقعیتی ممکن نیست پیش بیاید) منظورم این است که در سینما، این تجربه مشترک بسیار بالاتر و بیشتر است چون همهی ما داریم صحنهای مشخص را از زوایه دیدی مشخص میبینیم ولی خُب در رمان تخیل ما به شکل و شمایل دیگری پرواز میکند.
بگذریم. نکتهی مهمتر شاید خود نمایشنامهای باشد که در پیش رو دارید. با خواندنش در کمال حیرت و تعجب متوجه خواهید شد که نمایشنامهنویسی ما و آنها دارای چه شکاف عمیقی است.»
در تکهای از این اثر آمده است: «راه مرد درستکار همه جوره از راه پُر از کبر و ستم است و راه مرد شرور روشن. او را که به نام خوبی و نیکوکاری ضعیفان را از دل وادی تاریکی رهنمود میکند، آمرزیدم زیرا اوست نگهبان برادرانش و یابندهی کودکان آواره. و من بر سر آن شرورشان که خواستهاند برادرانم را زهرآگین کنند و به نابود کشانند انتقامی سخت و دهشتناک خواهم گرفت. و روزی که انتقامشان گیرم، تو مرا خواهی شناخت. من پروردگار تو هستم... اینو سال هاست دارم میگم. اگه از ذهنم بشنوید، یعنی خیلی آدمای چرندی هستین. هیچ وقت نخواستم معنیشو بفهمم. فکر میکردم یه حرفیه که آدم به یه عوضی بیخاصیت میزنه و پشتبندش چند تا گلوله خالی میکنه تو مخش، اما امروز صحب رفتاری دیدم که باعص شد معنی اینو بهتر بفهمم. حالا دارم به این فکر میکنم که ممکنه اون آدم شروری که میگه شماها باشین. من مرد درستکارم. و این آقای نهمیلیمتری... این آقا شبانیه که من درستکار و تو وادی تاریکی راهنمایی میکنه. یا شایدم شماها آدم درست کارا باشین و من شبان باشم و دنیا هم شرور و ستمگر باشه. این بهتره. ولی این راست نیست، راستش اینه که شماها ضعیفین. و من کبر او مرد شرورم. میخوام براتون رینگو باشم. ولی دارم زور میزنم که نقش شبانو داشته بشم... »
آنی بیکر سال 1981 در آمریکا به دنیا آمده است و به خاطر این نمایشنامه به عنوان برگزیده جایزه پولیتزر معرفی شد.
نظر شما