شهریار عباسی، برگزیده هشتمین دوره جایزه جلال آلاحمد، پس از شرکت در برنامه پیادهروی «شمس و مولانا» در نامهای به معصومه ابتکار، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست نوشت: ما نویسندگان و شما در کارمان نقطه مشترکی داریم. هر دو باید حافظ میراث ارزشمند و در خطر این سرزمین باشیم.
متن نامه نویسنده «دختر لوتی» به معصومه ابتکار به شرح زیر است:
«سرکار خانم دکتر معصومه ابتکار
معاون محترم رییس جمهور و رییس سازمان محیط زیست
با سلام
همانطور که میدانید تعدادی از شاعران و داستاننویسان، مسیر فشم به شمال را (با گذر از دشت لار، آبشار سفیدآب، گردنه سرخک، روستای یالرود و ...) پیاده پیمودند. پیام شما برای این گروه باعث دلگرمی ما شد و قدری از دشواری پیمودن مسیر را برایمان کاست. به سهم خودم بابت پیامی که دادید متشکرم و چند نکته را نیز اضافه میکنم.
در ابتدای مسیر با راهبندی مواجه شدیم که عبور به سمت منطقه حفاظت شده را (جز با داشتن مجوز) مسدود کرده بود. تا رسیدن مجوز کمی معطل شدیم، لیکن من خشنود شدم از اینکه دری بر پیکر زخمخورده محیط زیست ایران دیدم و خشنودتر شدم، وقتی شنیدم شما از زمان دولت آقای خاتمی تاکنون، در برابر احداث جاده از این مسیر و بهم خوردن اکوسیستم آن مقاومت کردهاید و تکهای از محیط زیست کشورم را مادرانه با چنگ و دندان محفوظ نگه داشتهاید. این را نوشتم چون میدانم در شرایطی که بیشتر مردمان به سودهای شخصی و زودگذر میاندیشند، اینگونه مقاومتها چقدر دشوار است.
گرچه این کوهپیمایی برای پاهای من سنگین بود، ولی دلم به دیدن طبیعت زیبا و کمتر دستخورده مسیر سبک شد و یکی از همکاران شما که در مسیر ما را دید و نان و پنیرش را صادقانه تعارفمان کرد، ایثار را پس از سالهای دور جنگ، برایم تداعی کرد.
دشت زیبا و سرسبز، آبشارهای بلند، قلههای پی در پی و برفگرفته که پشت به پشت هم بیپایان به نظر میآمدند و به ویژه دیدن خرسی با تولههایش (از فاصله نزدیک در دره یالرود) مرا ذوق زده کرد. در نوجوانی در کوههای لرستان از نزدیک خرس دیده بودم. گمان نمیکردم بار دیگر دیدن چنین حیوانی در طبیعت ایران از فاصله نزدیک نصیبم شود. من و همراهانم به جای ترسیدن از خرس، ذوقزده شدیم. البته آنها از ما ترسیدند و در زیر آبشار پنهان شدند، گویی از وحوش میگریختند! و لابد حق داشتند.
همانطور که شما نیز در پیامتان به الهام شاعران و نویسندگان از طبیعت اشاره کردید، طبیعت و جغرافیا نقش مهمی در ادبیات دارد و متأسفانه در ادبیات سالهای اخیر، به دلایل متعدد «جغرافیا» کمرنگ شده و همین از اصالت و سترگی ادبیات ما کاسته است.
ما و شما در کارمان نقطه مشترکی داریم. هر دو باید حافظ میراث ارزشمند و در خطر این سرزمین باشیم. شما حافظ محیط زیست ایران هستید و خودتان بهتر میدانید تا چه اندازه، آسیبدیده و زخمخورده است. ما نیز حافظ زبان و ادبیات فارسی هستیم که مانند محیط زیست به شدت آسیب دیده و در معرض حذف شدن در برابر سایر زبانهاست.
این سفر مرا به ادامه کارم مصممتر و سرسختی را در من تقویت کرد. حضور در کوهستان و طبیعت، تجربه باارزشی برای شاعر و داستاننویس است. خستگی، گرسنگی، تشنگی، ترس، مقاومت، سرمای گزنده، گرمای کشنده، آفتاب سوزنده، سرسختی، ناامیدی از رسیدن، امید به دیدن آبادی، ارزش یک تکه نان یا چند قطره آب، ارزش همراهی، تکیه بر توان شخصی و ... را بهتر از هر جایی در کوهستان و طبیعت میتوان تجربه کرد. بیشک داستاننویس و شاعری که اینها را به خوبی تجربه نکند، نمیتواند آنها را در اثر هنری به درستی باز آفرینی و به مخاطب منتقل کند.
برای شما و همکارانتان در حراست از محیط زیست ایران زیبا و کهن آرزوی موفقیت میکنم. به سهم خودم هرجا بتوانم برای حفظ این میراث حیاتی تلاش خواهم کرد. معتقدم حراست از محیط زیست مانند حفظ زبان فارسی وظیفه همه ماست و نباید برای حفاظت آن منتظر دیگری باشیم.
با احترام
شهریار عباسی
هفتم خرداد هزار و سیصد و نود و شش»
نظر شما