پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۲۰:۰۰
ژانر وحشت اساسا یک ژانر انتقادی است

دفاع از مظلومیت ژانر وحشت و دفاع از ذات سینما، دو دفاعیه‌ای است که مولف براساس آن به سراغ تهیه و تالیف کتاب «هیولای هستی؛ سفری با هایدگر، در راه سینمای ترس‌آگاهانه» رفته است. کتابی که آئین رونمایی آن، با حضور پژوهشگران هنر، استادان سینما و مشتاقان فلسفه، در محل سرای اهل قلم نمایشگاه کتاب تهران برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مراسم رونمایی از کتاب «هیولای هستی؛ سفری با هایدگر، در راه سینمای ترس‌آگاهانه» تالیف دکتر محمدصادق صادقی‌پور با حضور نویسنده و سخنرانی دکتر سیدمصطفی مختاباد، دکتر حمیدرضا بابامرادی، دکتر مهدی مطهرنیا و اسماعیل براری در سرای اهل قلم نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران برگزار شد.

کتاب «هیولای هستی» تلاشی است برای حرکت به سوی تالیف نظریه فیلم در پرتو آرای مارتین هایدگر، فیلسوفی که او را با آثار پیچیده‌اش می‌شناسیم. در این اثر، مولف در تلاش است که ضمن ارائه سیری اجمالی از آرای مرتبط با مفهوم ترس نزد فلاسفه از یونان باستان تا کنون، به مدد تفکر تاملی هایدگر با محدودیت‌های هستی‌مندانه نظریه‌های فیلم متداول رویارو شود و به این حوزه نگاهی هستی‌شناختی داشته باشد. 

در آئین رونمایی این اثر استادان دانشگاه، هنرمندان و کارگردانان سینما و تئاتر، دانشجویان هنر و مشتاقان فلسفه گردهم آمدند تا ضمن ایراد نظرات‌شان در باب این کتاب، به گفت‌وگوی مستقیم با مولف اثر بپردازند. سرای اهل قلم با همکاری گروه انتشارات ققنوس میزبان این عزیزان بود.

فقدان فلسفه فقدان هنر خلاق
سید مصطفی مختاباد، استاد دانشگاه تربیت مدرس و پژوهشگر ادبیات نمایشی، اولین سخنران این مراسم بود. وی فقدان فلسفه‌ورزی و عدم رویکرد فلسفی در هنر را مانعی بر سر راه رشد و اعتلای هنر دانست و افزود: سال‌ها بود که درباره عدم تولید فلسفه در ایران در حال جستجو و پژوهش بودم. سال‌هاست ما در کشورمان به‌ آن درجه از خلاقیت فکری و هنری که بایسته است نمی‌رسیم. نتیجه آنکه من این معضل را ذیل مفهوم «عینیت انتزاعی» می‌سنجم. چرا ما در ایران نمی‌توانیم متناسب با شرایطی که داریم با زبان هنر و فلسفیدن درباره حوزه زیست خودمان تلاش کنیم؟ زیرا هنر ایران در وضعیت «عینیت انتزاعی» درجا زده است و نتوانسته با فلسفه همراهی داشته باشد. اینکه چگونه ما بتوانیم در حوزه نظر و امر خلاقه به چنین فرایندی برسیم، نیازمند این است که پیش‌نیازهایی را به‌دست بیاوریم؛ چیزی شبیه آن مسیری که غرب از یونان باستان تاکنون سپری کرده است.

این مسیر در غرب چنان ادامه می‌یابد که در هنر مدرنی چون سینما نیز بربال فلسفه می‌نشیند و خلاقانه پیش می‌رود. اما در ایران با همه خشکسالی و سترونی که درباره‌ فلسفه هنر و فلسفه آگاهی در هنر داریم، سینمای ما نیز فاصله معناداری با داشته‌های فلسفی دارد. ممنونم که دکتر صادقی‌پور به این فقدان و خلا موجود در هنر و نقد هنری پرداختند.
 
هایدگر به سراغ ساده‌ترین مفاهیم می‌رود
مهدی مطهرنیا، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه فرهنگ، از زاویه‌ای دیگر و با این عبارات به استقبال کتاب «هیولای هستی» رفت: اصالتِ حقیقی و حقیقت اصالت انسان به کتاب است. بگذارید با دو نقل‌قول سراغ این کتاب بروم؛ کانت می‌گوید: «علم از مفاهیم ساده آغاز می‌شود و به نتایج ساده می‌انجامد.» در ادامه باشلار می‌گوید: «علم از مفاهیم پیچیده آغاز می‌شود و به نتایج پیچیده می‌انجامد.» در این میان هایدگر، فیلسوف پیچیده‌ای است. او به‌سراغ ساده‌ترین مفاهیم می‌رود تا حقیقت پشت آن را دریابد.

وی افزود:‌ ترس نیز از این نوع مفاهیم است. ترس از دست دادن قدرت، دیکتاتوری می‌آفریند و این همان هیولای هستی است. این کتاب آدم را وامی‌دارد که به ترس و هیولای هستی بیندیشد و از آن بترسد. حالا ما باید ترس را یک دلالت عینی بدانیم یا دلالت ضمنی؟ ترس از واژه‌هایی است که دو سویه متضاد دارد؛ نمی‌توان آن‌ها را موجود دانست ولی آن‌ها موجودند، می‌توان آن را لمس کرد. پس باید با دانش به سراغ آن رفت و از این طریق درکش کرد.

مطهرنیا ادامه داد: می‌شود با آنالیز ترس توان ایجاد پژواکش در سینما را فراهم کرد. زیرا پرده سینما واقعیت موازی با دنیای ماست. ما باید ترس را پدیده‌ای بدانیم که باید آن را بشناسیم. زیرا پدیده‌ای چندوجهی است و می‌تواند تبدیل به کنش شود. منشأ ترس می‌تواند متناقض و متضاد باشد. حال باید پرسید سینما چرا اصالت دارد؟ زیرا سینما آمده است ادراک را در قالب هنر به مخاطب منتقل کند. ترس و عشق را به مخاطب منتقل کند.
 
کیفیت هستن در رابطه با ترس
دکتر بابامرادی، روانشناس و استاد دانشگاه، با رویکرد روانشناسانه و با سوالاتی در رابطه با ترس به دنیای کتاب وارد شد: اینکه من چه دیدی نسبت به هستی دارم؟ از دید روانشناسی ترس من چه منشأیی دارد؟ آیا هستی و ترس‌های آن هیولاست؟ خیلی از ترس‌های ما یادگرفتنی‌ است. دنیای هر فردی شامل ترس‌ها و هیجانات اوست و هیچ انسانی را نمی‌توان یافت که دستخوش این احساسات و رانه‌ها نشده باشد.

وی افزود: جایی انسان دچار اختلال می‌شود که میزان ترس بسیار و نحوه‌ ورود و بروز آن غیرطبیعی باشد. ترس یکی از پیچیده‌ترین مفاهیم انسانی است. هایدگر با هستن ما و اینکه چگونه می‌خواهیم باشیم سروکار دارد و این کیفیت هستن در رابطه با ترس و نوع مواجهه با آن را تبیین می‌کند.

این روانشناس ادامه داد: هایدگر فیلسوف بسیار پیچیده‌ای است. وی با وجود ما (اگزیست) سروکار دارد و پی‌درپی سوال مطرح می‌کند. او با پرداختن به این سوالات به واکاویدن ترس رسیده است. ترس از مواجهه با قلمروهای جدید، مواجهه با مفاهیم جدید، ترس ناشی از جهل و ...
 
فقدان ژانر وحشت در سینمای ایران
اسماعیل براری، کارگردان و تهیه‌کننده سینما، با محوریت قرار دادن سینما به سراغ کتاب صادقی‌پور رفت: ما الزاماً در محدوده سیاه ترس را تجربه نمی‌کنیم و حتی در محدوده‌ سفید نیز دچار خوف می‌شویم. ما در سینما نیز این موضوع را تجربه کرده‌ایم. در گذشته و در سینمای وحشت، ما با سینمای اکسپرسیونیستی آلمان روبه‌رو می‌شویم. سینمایی که در دوره تاریک ترس می‌آفرید. ولی در سینما متاخر، فیلمی مثل «غلاف تمام فلزی»،‌ استنلی کوبریک، دیگر هیچ تاریکی وجود ندارد، ولی فیلم سراسر مملو از ترس است.

وی افزود: ما ناگزیریم با آرای هایدگر در این کتاب روبه‌رو شویم تا ترس جدیدی را بشناسیم و شاید در خلق اثر از آن الهام بگیریم. ترسی که افق‌های تازه‌ای را پیش‌روی ما می‌گذارد. هنر اکسپرسیونیسم مدرن نیز از همین مقوله ترس آگاهانه سرچشمه می‌گیرد و آثار بزرگی را خلق می‌کند.

براری ادامه داد: ما در سینمای ایران جزء مرحوم خاچیکیان، هیچ کارگردانی نداریم که به سراغ ژانر وحشت به شکل دقیق آن برود و تعداد سینماگران این حوزه در کشور ما به تعداد انگشتان یک دست نیست. ما بر تاریخ اندیشه نمی‌کنیم تا از آن فلسفه‌ای شکل بگیرد تا بتواند سینما و نگاه سینماگران را تغذیه کند. 
 
ژانر وحشت اساسا یک ژانر انتقادی است
دکتر محمدصادق صادقی‌پور، مدرس دانشگاه و مولف این کتاب، ضمن تبیین انگیزه‌های خود در خلق این کتاب، نگاهی به وضعیت سینمای وحشت در جهان و ایران داشت: بنده در این کتاب دو دغدغه اصلی داشتم: دو دفاعیه. دو ساحتی که هم در ایران و هم در جهان مورد مظلومیت و بی‌توجهی قرار گرفته است؛ اول سینمای وحشت؛ در آغاز سینما بود و قبل از آن سینمای وحشت.

وی افزود: به غلط سینمای وحشت سینمای عامه‌پسند قلمداد می‌شود. ولی من سعی دارم از سینمای وحشت و همچنین سینمای «نوآر» دفاع کنم. سینمای وحشت که استقبال بسیار گسترده از آن می‌شود ولی در مقابل جدی و مهم تلقی نمی‌شود. ژانر وحشت اساسا یک ژانر انتقادی است.
 
صادقی‌پور گفت: سینمای هالیوود مروج نوعی‌ای خوش‌بینی مفرط است و این از طریق سفر قهرمانی به تصویر کشیده می‌شود و در ژانرهای مختلف مخاطب را سرخوش می‌کند. اما این تمام حقیقت نیست. حقیقت روی دیگری هم دارد؛ ژانر وحشت. من آقای شهرام مکری را مطرح‌ترین سینماگر ژانر وحشت با فیلم «ماهی و گربه» می‌دانم و این فیلم شاید آغازی باشد برای پرداختن حرفه‌ای به سینمای وحشت در بستر سینمای ایران. 

دومین دفاعیه من دفاع از ذات سینماست. من تلاش کردم زحمت کسانی چون «ژیل دلوز» که توانستند از اندیشه‌های هایدگر بهره ببرند را به‌کار بگیرم. به زعم دلوز پرده سینما آوردگاه تلاش بشری است. پس من به‌دنبال این هستم که بگویم سینما می‌تواند چیزی فراتر از سرگرمی و فراغت باشد. «منفیت سازنده» مفهومی است که هایدگر با آن به سراغ مرگ می‌رود. ما اگر مرگ‌آگاهی نداشتیم زندگی برای ما ارزش نداشت. ما یک دوگانه دیالکتیکی داریم: مرگ برای زندگی، سینمای انتقادی در برابر سینمای سرگرمی.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها