اثر داستانی «خاکسپاری ماهی قرمزها » نوشته حسین قسامی از سوی نشر کوله پشتی منتشر شد.
به گفته نویسنده اثر، «خاکسپاری ماهی قرمزها» روایت دنیایی سیاه است از زبان پنج خواهر و برادر خردسال که پدری متکدی و مادری هرجایی دارند و خودشان هم مجبورند برای سیر کردن شکم کار کنند.هر یک از چهل و سه فصل کتاب توسط یکی از خواهر و برادرها روایت میشود تا در نهایت داستان کلی شکل بگیرد. اما بیش از آنکه بخواهم پیرامون فرم توضیح بدهم مایلم روی تقابل زبان و مضمون انگشت بگذارم. در این اثر مضمون شر با به کار گرفتن زبانی معصومانه جلوهای دوچندان یافته است. بگذارید برای روشنتر شدن موضوع یک مثال بیاورم. حتما تا حالا فیلم ترسناک دیدهاید. در بسیاری از این فیلمها شخصیت شرور یک کودک است. مثلا کودکی که به تسخیر روحی شیطانی درآمده. معصومیت کودک میتواند عرصهای برای تجلی شرارت فراهم آورد. به عبارت دیگر شر با توسل به معصومیت از حد خود فراتر میرود و بدل به شرّ مطلق میشود. وقتی مرگ و میر و جنایت و فقر و فحشا از زبان کودک نقل شود، نمیشود نشنیدهاش گرفت و گذشت. معصومیت مجروح محتضر نمیگذارد.
او تصریح کرد: از اینرو احساس میکنم خاکسپاری ماهی قرمزها قدری بیشتر از بقیه رمانهای اجتماعی برّندگی دارد. نمیخواهم ادعا کنم که این ویژگی خوب است. شاید تلخی حاصل از این جمع نقیضین برای خیلیها آزار دهنده باشد. شاید خیلیها که عادت به خواندن رمانهای گل منگلی مجلسی دارند بگویند سیاه نمایی کردهام، اما به نظرم واقعیت جامعه و آدمها همین است. یک ذره هم با کسی تعارف ندارد. ما خیلی که هنر داشته باشیم بتوانیم این واقعیت را بفهمیم.
نظر شما