جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۵:۱۳
جای گل و درخت تیر آهن نصب نکنیم

در نشست بررسی کتاب « گل و گیاه در هزار سال شعر فارسی» عنوان شد، ما با عربستان صعودی فرق داریم. ایران ما ایران طراوت است. اولا باید در حفظ محیط زیست همت گماریم و حفظ کنیم. جای گل و درخت تیر آهن نصب نکنیم اجازه دهید در کوچه‌ها بوی گل و صدای بلبلی بشنویم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) دویست و نودمین شب مجله بخارا به بررسی کتاب « گل و گیاه در هزار سال شعر فارسی» تألیف دکتر بهرام گرامی اختصاص داشت که عصر یک‌شنبه سوم اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۶ با همکاری انتشارات گاندی، کتاب‌فروشی آینده، گنجینه پژوهشی ایرج افشار، بنیاد موقوفات محمود افشار، انتشارات سخن و مجله بخارا برگزار شد.

بهاءالدین خرمشاهی‌گفت: همین یکی از ویژگی‌های استاد گرامی  این است که سخت پیگیر کار هستند. من کمتر به دقت آقای دکتر گرامی دیده ام. واقعا ندیدم. یا بسیار بسیار کم دیدم حتی در دانشنامه مصاحب اشکال وجود دارد با اینکه پنج هزار نسخه را با دست اصلاح کرده‌اند. تا به اینجا چون خود اسطوره و معیاری هستند. وقتی ایشان مطلب خود را می‌دهند اغلب پاکیزه، زیبا، بی غلط و تایپ شده است. پشتش توضیحات می‌آید  بعد می‌نویسند هشت را با ‌نه عوض کنید بعد برای اینکه مطمئن شوند که این کار را می‌کنید، پرینت می‌فرستند. کارهایی می‌کنند شگفت آور. از حوصله جامعه علمی ما فراتر است کاری که می‌کنند. همان اسطوره‌ها که از قزوینی شنیده‌اید، که ببالم به همشهری‌گری‌اش، در ایشان هم با دونسل فاصله دیده می‌شود و شما همین یک جمله بنده را به جای صد جمله بپذیرید که باقی در همین زمینه خواهد بود. دقت‌هایی از گرامی دیدم و جا خوردم از این همه دقت و از اینکه چرا من این دقت را ندارم.مکارم اخلاقی ایشان، خصال تنیده و ویژگی‌های اخلاقی شان را در این جلسه برای بنده به زبان در نیامدنی است برای اینکه مفصل است نه اینکه مبهم است.

سید مصطفی محقق داماد گفت: حدود سال 1360 اولین باری که در انجمن فلسفه با استاد بهاالدین خرمشاهی دوست شدم، که همان روز زیبا تر از من بودند و جوانتر و زیبا تر شده اند. ولی خب من پیر شدم و ایشان جوان مانده اند. درست همسن هستیم و در یک سال متولد شدیم. همان ایام که در انجمن فلسفه کارهای مشترکی انجام دادیم در جلساتی که شرکت داشتیم، من موجب بودم به وجود ایشان. برای من جالب بود که شخصیت ذوالفنون مکتب وقت بود، بعدا با فلسفه قهر کرد.  دکتر عرفانی و معصومی بسیار موجب بودم که چقدر دانش دارند در حد خودشان و کار عظیمی که ایشان درباره حافظ انجام داد و برنده جایزه سال شد. خود عضو آن کمیسیون بودم و واقعا با افتخار آن را امضا کردم و هنوز هم همان کتاب ارزشمند و ماند است. کاری که ایشان کرد موجب شد تا افراد حافظ را اشتباه نخوانند.

دکتر محقق داماد درباره منش دکتر گرامی چنین افزود:جناب آقای گرامی که سال‌هاست با ایشان مراودت دارم بسیار اهل دقت است واقعا نظر دقیق دارد . تخصص ایشان در امر دیگری است و استاد کشاورزی است و در دانشگاه اصفهان تدریس کشاوری می‌کنند. چه می‌شود کرد که ایشان نتوانستند درس دهند. ذوق و تذوق دو معنای متفاوت دارد. آنقدر پزشک داریم که دوست دارند در جلسات ادبی شرکت کنند. مانند آقای دکتر غنی ولی همان طور که در احادیث آمده حفره یا در قلبشان است که چیزی جز شیرینی آن را پر نمیکند، هیچ چیزی بعضی از نفوس را پر جز ادبیات و ذوقیات نمی‌کند. علم او را قانع نمی‌کند. آقای گرامی تخصص اش اقناعش نکرد پس کانالی زد به ادبیات گل و گیاه در هزار سال شعر فارسی و من پیشنهاد کردم، گل و گیاه در قرآن را بررسی کنند که کتابش منتشر شد.

وی با بیان نکته ای مهم درادامه سخنانش گفت: حضار محترم، همه بچه‌های ایران هستیم، ایران خانه ماست. مام وطن را همه احساس می‌کنیم. آنهایی که ایرانی نیستند و مام وطن را احساس نمی‌کنند مخاطب من نیستند. آنهایی که ایرانی هستند، این تربت را که جمجمه اجدادمان در آن دفن است و سرشتمان با آن آمیخته است و زندگی می‌کنیم، درک می‌کنند. وظیفه داریم ایران که روزی گلستان بود را گلستان نگه داریم، سعدی شیرازی اسم کتاب خود را گلستان می‌گذارد. بوستان، گلستان نشان دهنده این است که ما ایرانیان گل باز هستیم و ایرانمان گل بود. ما با عربستان صعودی فرق داریم. ایران ما ایران طراوت است. اولا باید در حفظ محیط زیست همت گماریم و حفظ کنیم. جای گل و درخت تیر آهن نصب نکنیم اجازه دهید در کوچه‌ها بوی گل و صدای بلبلی بشنویم. درست است که از آن  سموم که بر طرف بوستان بگذشت/ سزد که نه بوی گلی ماند و نه نسترنی. و من گاهی می‌خوانم عجب که بوی گلی مانده و ... اینها قبول است اما باید سعی و تلاش کنیم و از کوشش و تلاش دریغ نکنیم. بگذریم از بهره‌ها و استفاده‌های غلطی که ویران کردیم خانه سبز خودمان را!

سپس علی دهباشی در ادامه این شب مقدمه ایرج افشار بر کتاب «گل و گیاه در هزار سال شعر فارسی» را برای حضار خواند: گرامی چون با گیاه آشناست متوجه بوده است که برای فهم درست شعرهای به گل آمیخته، باید خواننده نوع و شکل و خواص هر یک را درست بداند و چون دیده است که فرهنگهای فارسی در حل مشکل برای این گونه نکات راهگشا نیستند در پی آن شده است که با بررسی دیوان‌های بسیاری از شاعران مبهمات و مشکلاتی را که ممکن است پیش راه بیاید و خواننده نتواند توجیه روشنی از بیت داشته باشد، او را یاری دهد و با شناساندن لفظی و علمی، سبب و نحوة استعمال آن گیاه را روشن سازد. پس کار گرامی دارای دو جنبة لغوی و معارفی است. او در این کتاب پانصد صفحه‌ای پنجاه گل و گیاه را با تعریف علمی هر یک از نظر دانش گیاه‌شناسی می‌شناساند و سابقة‌ انس و آشنایی شاعران را با آنها به شما واگو می‌کند.در اشعار فارسی بیشتر درختهای طنّاز و با حشمت مثل سرو و چنار و صنوبر و عرعر (نه آنچه امروز نام عرعر دارد) که تناوری حضور دارند، و از گلها آنها که در باغها دیده شده‌اند و اهلی شده بودند مانند نرگس و ارغوان و یاس و بنفشه و گل‌سرخ یاد شده است. اما اگر دیوان شاعران مضمون‌یاب و طرفه خیال دورة صفوی به جستجو بپردازیم چه‌بسا که دربارة‌ گلپر و مرزه و ترخون و نعناع که جزو عادیات لوازم زندگی در شمار می‌بودند نیز اشعاری به دست بیاید.گل و گیاه در فرهنگ ایرانی جایی شایسته دارد. در ادب فارسی به‌ویژه شعر مرتبتش بسیار والاست و این کتاب گواهی راستین در آستین. در مَثَل و حکمت هم چنین است. اگر نگاهی به امثال و حکم دهخدا بیندازید خواهید دید که در میدانی فراخ باید قدم گذارد: بادنجان بم (یا بد) آفت ندارد، نخود هر آش نباید شد،‌ فلفل مبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه، زیره به کرمان نباید برد، با پنبه سر بریدن کار ناکسان است، فلان کودک مثل هلوی پوست‌کنده می‌ماند یا مثل برگ‌گل است و هزار مَثَل دیگر حکایت از لزوم تجسسی پی‌گیر می‌کند. دوستم دکتر جامی شکیبی گیلانی با مهارت و ذوقی دلنشین زمانی را مصروف بدین کار کرد و بخشی از آن را به نام «پندیاب» به چاپ رسانید. جز آن در نقاشی و قالی‌بافی و کنده‌کاری و هنرهای دیگر هم گل و گیاه جای خاص خود را دارند. نگاره‌هایی شده‌اند که همچون تشبیه در شعر ارزشمند هستند.

دکتر نرگس روان‌پور سخنانش را با شعری از هوشنگ ابتهاج شروع کرد و گفت: بیش از هزار سال شاعر پارسی گوی با زبان گل و گیاه و درخت با معشوق سخن گفته است. زیبایی‌هایش را ستوده، از دوری و هجران شکوه کرده و گاه از همین پدیده‌ها نمادی ساخته برای تصویر کردن فضای خودکامگی که در آن می‌زیسته و یارای اعتراضش نبوده است. زبان شعر نجیبانه فارسی همواره پیچیده در پوششی از حریر گل و گیاه به جای بیان صریح در خطاب به یار در استعاره متوصل شده است. به جای چشم او از نرگس و به جای قامت وی از سرو و صنوبر یاری جسته است و گاه بیدادگری‌های اجتماعی را از درون لاله و شقایق  فریاد بیرون آورده است. ما آن شقایقیم که با داغ سینه سوز  جامی گرفته ایم و به صحرا نشسته ایم. یا از خون جوانان وطن لاله دمیده وز حسرت سرو قدشان سر خمیده و ما خواندیم و دگرگون شدیم و با شاعر، کلاس‌های مدارس و دانشگاه به جوانان پس از خویش انتقال دادیم اما هرگز به این صرافت نیافتادیم که از این سخن گویان خاموش اصل و نسبشان را بپرسیم.
 
وی افزود: گویی این راه ناپیموده را به قول حافظ رهروی می‌بایست، جهانسوزی نه خامی، بی‌غمی. بی‌تردید جاده در انتظار سواری بود ره‌شناس، سختکوش و عاشق. تا نور افکن به دست گیرد و به یکایک اعضای شعر فارسی پرتوی بتاباند و ویژگی‌های رنگ و بو، اندام‌ها، گلبرگ‌ها و ساقه‌ها و نژاد و تبارشان را از نگاهی دانشورانه برای ما آشکار سازد. به هر رو من بر این باورم که جناب دکتر گرامی اگر در این اثر بدیع کار تخصصی خود یعنی شناساندن این عروسان شعر فارسی پرداخته بودند نیز باز کاری می‌بود بس ارجمند اما چنانکه می‌بینید ایشان به این مرحله از پژوهش بسنده نکرده و با همت و پشتکاری تحسین برانگیز ده سالی عمر بر سر این کار گذاشته اند و به کتاب خود جنبه ادبی نیز داده اند یعنی گشودن معنایی ابیات بسیاری از شاعران زبان فارسی که ناشی از بدخوانی‌ها و غلط خوانی‌های نسخ خطی بوده است و به این ترتیب اثری قابل استناد به کتابهای قابل مرجع در ادب فارسی افزوده اند ، کاری که بی هیچ مبالغه در حد یک تز دکترای ادبیات فارسی است. دست مریزاد جناب دکتر براستی گرامی.

در ادامه علی دهباشی پیام دکتر احمد مهدوی دامغانی  و محمد استعلامی را خواند. در پیام محمد استعلامی آمده بو:   نگاهی به سوابق تحصیل و پژوهش دکتر بهرام گرامی، نشان می‌دهد که او در پی مطالعات کشاورزی و گیاه‌شناسی و ژنتیک و رشته‌هایی که با عوالم اهل ادب و علوم نظری ارتباط مستقیم ندارد، قدم به دنیای مرجع‌شناسی و تألیف مرجع نهاده است، اما تازگی کار او با همان زمینه‌ی مطالعه و تحصیل او ربط دارد. برای ما که عمری را در دنیای ادبیات و علوم انسانی گذرانده‌ایم، او روزنۀ تازه‌ای گشوده است، و ای کاش این‌گونه پژوهش‌ها گسترش بیش‌تری بیابد تا استادان و پژوهشگران همۀ رشته‌های علوم و فنون هم رنج فراهم کردن موادّ مرجع را بیش از همیشه تحمل کنند و هر یک دسترسی به شناخت رشتۀ خود را برای دیگران آسان تر کنند.     وقتی که من در اردیبهشت 1392 نسخه یی از کتاب گل و گیاه در هزار سال شعر فارسی را دریافت کردم و بستۀ پستی را گشودم، عنوان کتاب تازه بود و در یک نگاهِ گذرا دریافتم که محتوای آن هم متفاوت است و نگاه یک پژوهندۀ تیزهوش و تازه جو در پشت این صفحات است.  پس از صفحۀ عنوان کتاب، در یک صفحۀ خاصّ، مؤلف آن را به علاّمۀ دهخدا هدیه کرده است که غیر مستقیم به خواننده می گوید که این هم یک کتاب مرجع است، و وقتی که من مقدمه یا تقریظ استاد ایرج افشار را خواندم، دیدم که او هم کتاب را یک مرجع شناخته و آن را « راهنمای باغ گیاهان» نامیده و از وجوه ممتاز این اثر سخن گفته است، که داوری او تأیید اعتبار علمی کتاب است .

دکتر حورا یاوری سخنران بعدی این شب بود. او در سخنانی گفت: آقای دکتر گرامی حسن انتخاب را در زمینه پژوهش خود با رفتن به سوی باز نمود گل و گیاه یا سنگ و گهر در ادبیات فارس نشان داده اند، زمینه ای که اگرچه ایشان بر کتاب هزار سال گل و گیاه در شعر فارسی می‌نویسند ارزش و اهمیت نوشته‌های پیشینیان را نشان می‌دهد و جای خالی تحقیقی از این دست را که ما در این کتاب می‌بینیم پر میکند و به نظر می‌رسد که سر آغازی برای یک رشته تازه برای مطالعات ایران‌شناسی باشد که در مقایسه با کشورهای دیگر جایش خالی است و دیگر پژوهندگان راهی که دکتر گرامی آغاز کرده را دنبال خواهند کرد و این رشته‌ای خواهد شد که در دانشگاه‌های ایران تدریس می‌شود.دکتر گرامی با این کتاب پنجره‌ای به باغ همیشه بهار شعر فارسی گشوده اند. همانطور که آقای ایرج افشار در مقدمه کتاب اشاره می‌کنند گلستانی به وجود آورده‌اند که مانند گلستان‌های معمولی پنج روز و شش نیست و گلستانی دائمی و ماندگار است. دکتر گرامی وقتی به شعر حافظ می‌رسند از گزینش و انتخاب صرف نظر می‌کنند. و کلیه ابیاتی که در شعر حافظ با انواع گل و گیاه در شعر فارسی مربوط می‌شود در این کتاب ذکر می‌کنند و نمونه‌هایش را می‌آورند و تفاوت‌ها را نشان  می‌دهند و راهنمایی می‌شوند تا ارتباط بین ذهن حافظ را با زبان استعاری این تشبیهات مربوط به گل و گیاه آشنا شوند.

در ادامه مراسم علی دهباشی پیام محمد حسین مصطفوی را برای حضار قرائت کرد و بهرام گرامی آخرین سخنران بود. او از سخنران‌ها و علی دهباشی تشکر کرد و گفت: در مورد کتاب گل و گیاه در جاهای مختلف تا به حال پنجاه و دو  بار صحبت کرده‌ام. که به دو گروه کلی تقسیم می‌شود، یکی گل وگیاه در هزار سال شعر فارسی مانند برنامه امشب یا کمی کوتاه‌تر و گل و گیاه در اشعار عرفانی که به فارسی و انگلیسی در دانشگاه امریکا ارائه دادم و همه جا  ده تا پانزده دقیقه مقدمه می‌گویم که روش کار چیست که دراینجا نخواهم گفت زیرا زیره به کرمان بردن است و شما آن را می‌دانید. در چند دهه اخیر این تعداد کتاب و مقاله شعر قدیم فارس نوشته شده ولی یک کار به صورت مشخص درباره یک گل یا یک گیاه باشد را نمیبیند. مقالات ارزنده درباره باغ، طبیعت و گلستان است ولی به این شکل نبوده است. به بسیاری در اینباره صحبت کردم، و به این نتیجه رسیدم که دلیلش این است که ادبای ما وقتی می‌گویند گل سنبل یا سرو صنوبر قصدش توصیف بهار یا طبیعت و پر کردن جای خالی آن در شعر است و شاعران اسم گل وگیاه را آورده اند تا زینت بخش شعرشان باشد. در حالی که مطلقا چنین نیست. خواهید دید جاهایی که شاعران ما با یک باریک بینی و نازک اندیشی به ویژگی‌های گل‌ها و گیاهان دقت می‌کردند ومورد تشبیه و استعاره قرار می‌داند و لابه لای تشبیه‌ها و استعاره های خود حرف‌هایی می‌زند که اگر می‌خواستند از راه دیگری بروند به این خوبی از آب در نمی‌آمد.

علی دهباشی مدیر مجله بخارا با توضیح درباره چرایی برگزاری این شب گفت: بهرام گرامی و کتاب « گل و گیاه در هزار سال شعر فارسی» بهانه اصلی ما در برگزاری امشب بود.  گرامی متولد 1321 در تهران هستند و همانطور که شاید کم و بیش بدانید تحصیلات ابتدایی متوسطه را در همین شهر گذرانده اند. در سال 43 از دانشگاه تهران لیسانس کشاورزی را دریافت کردند و بعد، از دانشگاه آمریکایی بیروت در سال 49 فوق لیسانس در رشته اصلاح نباتات و بیماری‌های گیاهی را گرفتند. به کانادا رفتند و حدود سال 56، اوایل انقلاب دکترای خود را در ژنتیک و علوم گیاهی در دانشگاه منیتوبا در کانادا دریافت کردند و بعد به ایران بازگشتند و با سمت کارشناس و محقق در سازمان تحقیقات کشاورزی ایران کار کردند. پیش از این هم از سال 43 تا 57 در این فعالیت‌های پژوهشی در همین سازمان کار می‌کردند. با سمت استادیار در دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان از حدود سال 58 تا 64  تدریس کردند. سال 64 به امریکا رفتند و در دانشگاه کالیفرنیا به تحقیق پرداختند و یک سال (سال‌های 74 و 75 شمسی) هم استاد مدعو در بخش علوم گیاهی دانشگاه بودند. از سال‌های 77 تا 82 در دو انجمن علمی شیمی غلات و بیماری‌های گیاهی به عنوان سرویراستار خدمت کردند. تا به حال از ایشان سه کتاب منتشر شده است « گل و گیاه در هزار سال شعر فارسی»، « گیاهان در قرآن» و «سنگ گهر در هزار سال شعر فارسی» که نمونه‌هایی از این کتاب‌ها توسط انتشارات سخن در اختیار ما قرار گرفته است که می‌توانید بعد از جلسه تهیه کنید و تا زمانی که آقای گرامی خود حضور دارند، برای شما یادگاری‌نویسی کنند.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها