فرزان سجودی زبانشناس، نشانهشناس و منتقد یادداشتی درباره مجموعه شعر «زمین کرهای سیاسی بود» در اختیار خبرگزاری کتاب ایران قرار داده است.
«برای نخستین بار در جریان داوری دومین دوره جایزه شعر شاملو با شعرهای شوکا حسینی و کتاب زمین کرهای سیاسی بود آشنا شدم. در آن زمان برای داوری اشعار سه معیار را به شرح زیر برای خودم تعریف کرده بودم (معیارهایی که به ساختار اصلی بیانیه هیئت داوران نیز شکل داد):
1- خوانشپذیری. مقصودم از خوانشپذیری بیتردید آسانی خواندن نیست-از نوع شعرهایی که واکنشهای حسی-عاطفی کم و بیش آنی و زودگذر مخاطبان را برمیانگیزند و نوعی لذت مصرف را موجب میشوند- بلکه منظور آن است که شعر خواننده را به بازی خود راه دهد، امکان تعامل خواننده و متن به وجود آید و نه این که خواننده با نوعی انسداد ارتباطی روبرو شود. بیتردید منظور از خوانش پذیری این نیست که شعر باید یک معنای روشن و خوانشپذیر داشته باشد بلکه کاملا برعکس یعنی آن که شعر با فعال کردن گفتگو با مخاطب صداهای پنهان درون خود را محقق کند و امکان تفسیرهای چندگانه را به وجود آورد. تردید نیست که این ویژگی نسبی است. من اینجا معیار خوانشپذیری را مخاطب نمونه در نظر گرفتم و کوشیدهام خود نقش مخاطب نوعی یا نمونه را بازی کنم.
در شعرهای مجموعهی زمین کرهای سیاسی بود پیوسته با شبکهی پیچیدهای از ارجاعات بینامتنی و بینافرهنگی روبرو هستیم که خوانندهی خود را فرامیخواند تا دانشهای نسبتا گستردهی دایرهالمعارفی را برای این گفتگوی پویا با شعر فعال کند. فعالیتی که افقهای آن پیوسته به نسبت امکان فعال کردن این نوع دانشها ممکن میشود:
سیگار از لای انگشت/خمیازه را دور زد و تعدادی چشم از معصوم بیرون پرید/صدای شکستن استخوان و آهن با هم/ از تشخیص دور میشد/کارگر، هم در ارتفاع خانه مرد/ هم در زیر خانه/ هم در آغوش آن زن که سالها پیش برایش/ میمرد هر از گاهی مرگ عادلانه تقسیم میشود/ در آشوویتس هم عادل بود و در زیتونزاران: در فلسطین و در رودبار/ مرگ عادلانه تقسیم میشود ... (بخشی از شعر مرگهای عادلانه، ص ۲۶)
کارگر، آشوویتس، فلسطین و رودبار سرزمینهای زیتونزاران، شبکههایی از مفاهیم و رویدادهایی را میسازند که ضمن اشتراک در مضامین به دورههای متفاوت تاریخی و مکانهای مختلف مربوط میشوند و اشاره به تعارضات ویرانگری دارند از مبارزه طبقاتی تا سرکوبهای قومی و دینی تا رخدادهای ویرانگر طبیعی که گویی وجه مشترک همهی آنها عدالت در تقسیم مرگ است. لازمهی ورود به این شبکه و حرکت پویا در آن، حرکت از زمانی به زمانی و از مکانی به مکانی دیگر و از رخدادی به رخدادی، فعال کردن و به گفتکو واداشتن منابعی از دانشهای بینامتنی است که به خواننده جایگاه مخاطب فعال میدهد و نه مصرفکنندهی منفعل.
2- آفرینشگری زبانی. این معیار روی لبهی باریکی از بازیهای تصنعی و ساختگی زبانی تا نوعی انسجام آفرینشگرانه در کاربرد زبان حرکت میکند. باید یادآور شوم که این معیار ارتباطی با سادهگویی یا پیچیده گویی ندارد. ممکن است شاعری سادهنویس یا دشوارنویس باشد و اما به صدایی نو و خلاقه در زبان دست یافته باشد یا نه. این معیار با تواناییهای زبانی شاعر و رسیدن به سبک و روش خود ضمن بهره بردن از فضای بینامتنی تاریخی شعر فارسی مربوط است. به هر حال مادهی بیان شعر زبان است و این معیار سنجهی توانمندیهای زبانی شاعر است.
شک نیست که مطالعهی ویژگیهای خاص سبکی یک شاعر مجالی بیش از یک یادداشت میطلبد. بازیهای موسیقایی، انتخابهای واژگانی، هنجارگریزیهای نحوی، بازیهای معنایی، استعارهها و ... و کارکردهای آنها در شکل دادن به کلیت یک قطعه شعر و کلیت جهان شعری مجموعهی زمین کرهای سیاسی بود را به فرصتی دیگر وامیگذارم. فقط برای نمونه توجه خوانندگان را به قطعهی زیر جلب میکنم:
از خراش آسمانها بود که/ خانه را گم کرد/ کثیفی دستهاش روی رانها نشست/ و هی آبستن شد در نگاه پیادههای عرض خیابان/ زمین گرد بود و او مستقیم میرقت/ نه به ما رسید و نه به ماه/ افتاد گوشهی گودالی در همان زمین گرد/ نمیشد ردش را بگیری/ به چیزهای زیادی آویزان بود/ خانه را گم کرده بود از پشت پنجرههای اجارهای/ یادش نمیآمد/ مادرش گفته بود خانهی ما یک پنجره بیشتر نداشت. (تخدیر ص ۷۵)
3- حساسیت به انسان، جامعه و آنچه در جهان میگذرد. معیار حساسیت هم از آن معیارهای بسیار ظریف است و به هیچ عنوان به معنای شعارزدگی نیست و در ارتباط با دو معیار پیشین معنی پیدا میکند. عمل نوشتن در ماهیت خود نوعی مشارکت در عمل اجتماعی است و شاعر نمیتواند نسبت به آن چه بر انسان در جهان میگذرد بیتفاوت باشد. به حاشیهرانده شدگان: کارگران، زنان، اقوام، آسیبدیدگان جنگ، آوارگان و انسانی که فقط مرگ به عدالت برای او تقسیم میشود. اما بیشک شاعری که از دو توانمندی پیشین بهرهمند باشد میتواند حساسیتهای خود نسبت به جهان را در فرایندی کُند و برانگیزاننده با مخاطبش در میان بگذارد.
یکی از ويژگیهای بارز شعرهای این مجموعه همین برانگیختن حساسیت نسبت به جهان و آن چه در آن میگذرد است. از اشارات و ارجاعات بومی و منطقهای گرفته تا دلمشغولی به رنجهای فراگیرتر. از گذشتههای دور گرفته تا تاریخ معاصر.
حلبچهی ذهنم ترمیم میشود/ و ماسکهای «آه انسانم آرزوست»: / بگو دستت که را سزاوار است؟/ بگو پایت کجای قدیس را مرور؟/ بگو نشئهگان صلح از پیراهنت از یوسفت از مریم نشسته در قداستت خبر بیاورند/ ... (برای انارهای حلبچه ص ۴۱)
... بنویس خاورمیانه تن توام/ کوردستان انفال و انفاس رَحِمی نازایم/ پسرم در جنگهای صبحگاهی گاهی شهید شد گاهی/ در میان تقسیم غنائم آدم شد همان گاهی... (روز ششم/خاورمیانه ص ۱۴)
میتوان صدای بارز و نگاه منحصر به فرد زنانه و حساسیتهای جنسیتی را نیز به ویژگیهای بارز شعرهای این مجموعه افزود. در هر حال تفکیک این ویژگیهای صرفا ناشی از ضروریات تحلیل است. مجموعهی این خصوصیات در شبکهای در هم تنیده عمل میکنند و به تجربهی خواندن شکل میدهند.
مجموعه شعر «زمین کرهای سیاسی بود» سروده سمیه (شوکا) حسینی، در 80 صفحه، به بهای 6000 تومان، توسط نشر بوتیمار منتشر شده است. این کتاب جزو نامزدهای جایزه شعر شاملو شده بود.
نظر شما