سه‌شنبه ۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۲۲:۱۵
موحد: نجفی ترجمه را کاری خلاقانه می‌دانست نه کار مکانیکی!

ضیاء موحد در مراسم اختتامیه اولین دوره جایزه استاد ابوالحسن نجفی با اشاره به این که هیچ گاه اولین ترجمه یک مترجم، بهترین ترجمه او نیست. گفت: نجفی ترجمه را کاری خلاقانه می‌دانست و همواره می‌گفت که کار ترجمه یک کار مکانیکی نیست.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) مراسم اختتامیه اولین دوره جایزه استاد ابوالحسن نجفی عصر سه‌شنبه (3 اسفند) با حضور جمعی از فعالان حوزه ترجمه در سالن اجتماعات شهر کتاب شهید بهشتی برگزار شد.

هیأت داوران این جایزه متشکل از ضیاء موحد، حسین معصومی‌همدانی، عبدالله کوثری، مهستی بحرینی، مژده دقیقی و محمود حسینی‌زاد، از میان 5 اثر راه یافته به مرحله نهایی، شامل «گاردن پارتی» نوشته‌ کاترین منسفیلد با ترجمه‌ نرگس انتخابی از نشر ماهی، «کپسول زمان» نوشته‌ پل استر با ترجمه‌ خجسته کیهان از انتشارات افق، «آشیانه‌ اشراف»، نوشته‌ ایوان تورگنیف با ترجمه‌ آبتین گلکار از نشر ماهی، «در راه» نوشته‌ جک کرواک با ترجمه‌ احسان نوروزی از نشر چشمه و «آنچه با خود حمل می‌کردند» نوشته‌ تیم اوبراین با ترجمه‌ علی معصومی از انتشارات ققنوس، ترجمه آبتین گلکار بر کتاب «آشیانه اشراف» نوشته‌ ایوان تورگنیف را به عنوان اثر برگزیده اولین دوره جایزه استاد ابوالحسن نجفی معرفی کردند.

آبتین گلکار پس از دریافت این نشان، ضمن تشکر و قدردانی از برگزارکنندگان جایزه استاد ابوالحسن نجفی، طی سخنان کوتاهی گفت: بسیار جای خوشبختی و افتخار است که جایزه ‌ای را دریافت می‌کنم که به نام مرحوم ابوالحسن نجفی است و مورد توجه هیأت داورانی قرار گرفته‌ام که هرکدام از این بزرگواران، استاد مسلم این حوزه هستند.

وی افزود: باید تشکر ویژه‌ای از ویراستار این کتاب، جناب آقای مهدی نوری داشته باشم. کار ویراستاری کار بی‌مزد و منتی است که معمولا زمانی که مشکلی در کتاب دیده می‌شود سراغ ویراستاران می‌روند. به همین علت پیشنهاد می‌کنم با توجه به اینکه مرحوم نجفی هم خود در عرصه ویراستاری فعالیت داشتند، در صورت امکان جایزه‌ای برای بهترین ویراستار کتاب برگزار کنیم. با اینکه کار ارزیابی نسخه‌های ویرایش شده کار سختی است، اما جای برگزاری چنین جایزه‌ای خالی است.

در این مراسم برخی از اعضای هیأت داوران از رابطه خود با استاد ابوالحسن نجفی و جایگاه علمی ایشان سخن گفتند.

ضیاء موحد، شاعر و استاد فلسفه و منطق با اشاره به آشنایی خود با مرحوم نجفی از سال 1344 به برخی از سخنان مناقشه برانگیز ایشان در حوزه ترجمه اشاره کرد و گفت: مرحوم نجفی معتقد بود ترجمه کاری است که با مهارت و تمرین به دست می‌آید. بر همین اساس است که هیچ گاه اولین ترجمه یک مترجم، بهترین ترجمه او نیست. بحث ترجمه ناپذیری برخی متون و مفاهیم نیز از دیگر موضوعاتی بود که ایشان مطرح می‌کرد.

وی افزود: ایشان همچنین ترجمه را کاری خلاقانه می‌دانست و همواره می‌گفت که کار ترجمه یک کار مکانیکی نیست. این حرف استاد در مقابل حرف افرادی است که به ترجمه بر اساس تناظر یک به یک با زبان مبدأ معتقد هستند. طبیعتا از گذشته‌های دور به دلیل بیم داشتن مترجمان از رخ دادن اشتباه در ترجمه قرآن، ترجمه‌ها به صورت تحت‌اللفظی و بر اساس تناظر یک به یک انجام می‌شد که در ادامه این نوع ترجمه به حوزه‌های دیگر نیز تسری پیدا کرد. البته امروز انتشار ترجمه‌های مختلفی از قرآن همین موضوع ترجمه تناظر یک به یک را رد کرده است.

حسین معصومی‌همدانی نیز در این مراسم با اشاره به جریان‌های حوزه ترجمه در تاریخ ایران به برخی ویژگی‌های کار استاد نجفی اشاره کرد و گفت: در گذشته کار ترجمه بر روی متون کلاسیکی انجام می‌شد که معمولا فاصله متن اصلی به لحاظ تاریخ نگارش، بسیار زیادی با زمان حال داشت اما از دهه 30 به بعد جریان جدید در حوزه ترجمه ایجاد شد که به ترجمه آثار نزدیک با زمان خود می‌پرداخت و استاد نجفی از سرآمدان این جریان بود.

وی افزود: آثاری چون «بچه‌های کوچک این قرن»، «گوشه نشینان آلتونا»، «شنبه و یکشنبه در کنار دریا» از جمله آثاری هستندکه استاد با فاصله کمی از زمان انتشار، اقدام به ترجمه آنها کرد. استاد به دلیل اینکه به دنبال انجام کارهای ساده نبود، با ترجمه آثار تازه انتشار یافته خود را درگیر چالشی جدید می‌کرد اما امروز ترجمه آثار جدید به حدی شدت گرفته که دیگر از ترجمه آثار کلاسیک غافل شده‌ایم به طوری که امروز بسیاری خواندن آثار بالزاک را عقب ماندگی می‌دانند.
 
مژده دقیقی نیز به عنوان دیگر سخنران این مراسم، با اشاره به خدمات ارزنده استاد نجفی در حوزه ترجمه گفت: نجفی شیفته‌ داستان بود و سلیقه بی‌نظیری در انتخاب و ترجمه‌ داستان و رمان داشت. خودش گفته است همین علاقه به داستان انگیزه‌ او برای یادگیری زبان خارجی و روی آوردن به ترجمه بوده. تعداد کتاب‌هایی که ترجمه کرده، با توجه به بیش از پنجاه سال فعالیت حرفه‌ای او، زیاد نیست. ۱۶ کتاب با ترجمه‌ او منتشر شده و سه کتاب را نیز به طور مشترک با همکاری رضا سیدحسینی، مصطفی رحیمی و احمد میرعلایی ترجمه کرده است.  به اضافه‌ انبوهی مقاله و داستان کوتاه و  شعر و مقاله‌ دانشنامه‌ای.

وی افزود: ابوالحسنی کتاب‌هایی را ترجمه می‌کرد که دوست ‌داشت و این عشق به داستان در سطر سطرِ ترجمه‌هایش تنیده بود. نفس داستان همه‌چیز را تحت‌الشعاع قرار می‌داد. به دنیای تئاتر و نمایش علاقه‌مند بود، و ترجمه‌ چند نمایشنامه‌ مهم به قلم او باقی است؛ از جمله «شیطان و خدا» و «گوشه‌نشینان آلتونا»، دو نمایشنامه‌ معروف سارتر، و «کالیگولا» اثر آلبر کامو. از ترجمه‌ شعر پرهیز می‌کرد و آن را کار دشواری می‌دانست.

دقیقی با اشاره به ویژگی‌های ترجمه مرحوم نجفی ادامه داد: سوای دقت و روانی و رعایت امانت، سعی می‌کرد هرچه بیشتر در قالب سبک نویسنده فرو رود و خود، به عنوان مترجم، هرچه کمتر دیده شود. آفرینش در زبان  را لازمه‌ ترجمه‌ ادبی می‌دانست و در این  حوزه کمتر به حدومرزی قائل بود و از نوآوری استقبال می‌کرد. به سلیقه‌ زبانی دیگران احترام می‌گذاشت،  نقاط مثبت کار هر کسی را برجسته می‌کرد و انتقاد را چنان ظریف و با احتیاط و تواضع و به دور از هر شائبه‌ای مطرح می‌کرد که مشخص بود برای بیان آن با خود در جدال بوده است. فکر می‌کنم راز ماندگاری ترجمه‌های نجفی در مجموعه‌ای از این ویژگی‌ها نهفته باشد.

وی با اشاره به حوزه‌های دیگری که مرحوم نجفی در آن فعالیت داشت عنوان کرد: در سال‌های پایانی عمرش، کار بر عروض و وزن شعر و تلاش برای جمع‌بندی نظریه‌اش در این زمینه، در کنار  فعالیت‌هایش در زمینه‌ی فرهنگ‌نویسی، دوستداران ترجمه‌های نجفی را از لذت خواندن ترجمه‌های دیگری از او محروم کرد. در آخرین گفت‌وگویی که از او باقی است، درباره‌ کیفیت ترجمه‌اش می‌گوید: «در مورد ترجمه نمی‌توانم قضاوت کنم که مترجم خوبی هستم؛ حتی خودم هم نمی‌توانم چنین ادعایی کنم، یعنی پیش خودم هم چنین تصوری ندارم که من بهترین مترجم باشم. اما واقعیت این است که فکر می‌کنم مترجم بدی نبوده‌ام. در همین حد.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها