یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۴:۳۳
«خانم پهلوی» با «گلوله‌های برفی» به بازار کتاب رفت

مجموعه داستان‌های «خانم پهلوی» نوشته پژمان کریمی و «گلوله‌های برفی» نوشته فاطمه نفری برای نوجوانان منتشر شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) مجموعه داستان‌های «خانم پهلوی» نوشته پژمان کریمی از سوی انتشارات پیام بهاران و نشر زیارت و «گلوله‌های برفی» نوشته فاطمه نفری از سوی موسسه بوستان کتاب برای نوجوانان منتشر شد.
 
مجموعه داستان‌های «خانم پهلوی» نوشته پژمان کریمی از سوی انتشارات پیام بهاران و نشر زیارت حاوی پنج داستان به نام‌های «قپه‌های فلزی»، «زیر آفتاب پاییز»، «اردیبهشت 65»، «ژ-سه»، «خانم پهلوی»، «تاج»، «او جور دیگر بود» و «اگر پدر می‌فهمید» است که به ماجراهایی که در سال‌ 1357 و همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی رخ داده، می‌پردازد.
 
در بخشی از داستان «خانم پهلوی» می‌خوانیم: «وقتی مردم بالای پشت بام‌ها «الله اکبر» می‌گفتند، خانم پهلوی حرص می‌خورد. پنجره را باز می‌کرد و بد و بیراه نثار مردم می‌کرد. چون سنش بالا بود کسی حرف نمی‌زد، او هم بیشتر حرص می‌خورد. شوهرش او را توی خانه می‌کشید، اما دست‌بردار نبود.
پدرم می گفت: «اگر خانم پهلوی بچه‌ داشت، مهر مادری نمی‌گذاشت بچه‌های مردم را نفرین کند.» خانم، یک شب به حدی رو به مردم داد زد، که قلبش گرفت. شوهرش که تازه از پادگان آمده بود، او را روی صندلی عقب پیکان قرمزش گذاشت و در آن حکومت نظامی با سرعت به بیمارستان هزارتخت‌خوابی رفتند...»
 
انتشارات پیام بهاران و نشر زیارت مجموعه داستان‌های «خانم پهلوی» را در قالب 57 صفحه با شمارگان هزار نسخه و قیمت 70 هزار ریال منتشر کرده است.
 
مجموعه داستان «گلوله‌های برفی» نوشته فاطمه نفری نیز کتاب دیگری است که از سوی موسسه بوستان کتاب برای نوجوانان منتشر شده است. این کتاب شامل داستان‌هایی با نام‌های «گلوله‌های برفی»، «آرزوهای فوتبالی»، «بخند بهار»، «راه او»، «رفاقت یعنی»، «مدرسه جدید»، «تشنه اما مرد»، «دست‌هایی که تکیه‌گاه من است»، «لحظه‌ای در نقش عباس»، «هر خانه‌ای یک مرد دارد» و «هفته چهلم» است.
 
در بخشی از داستان «بخند بهار» می‌خوانیم: «صدای سحر از حیاط می‌آمد که با دوچرخه‌اش بازی می‌کرذ. نشستم پشت میز تحریر و به نقاشی‌های بامزه سحر که همه را روی دیوار اتاقمان چسبانده بود نگاه کردم. من هم دلم می‌خواست یک نقاشی قشنگ با آبرنگ می‌کشیدم و قابش می‌کردم و می‌زدم به دیوار. مثل همان‌که برای تولد الهه کشیدم و الان توی اتاقش جا خوش کرده. اما دیوار اتاقمان دیگر جا نداشت.
دلم نمی‌خواست دیگر به این چیزها فکر کنم. کتاب درسی‌ام را باز کردم و مشغول خواندن شدم. صدای صاحب‌خانه‌مان را که شنیدم، سرم را از روی کتاب بلند کردم. کبری خانم توی حیاط داد می‌زد: «سحر! برو خانه خودتان بازی کن، سرم را بردی، بچه!» ...»
 
موسسه بوستان کتاب، کتاب «گلوله‌های برفی» را در قالب 100 صفحه با شمارگان هزار و 100 نسخه و قیمت 65 هزار ریال منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها