کتاب «مبانی سیاستگذاری و برنامهریزی فرهنگی» تالیف مشترک دکتر سیدرضا صالحیامیری و امیر عظیمی دولتآبادی مفاهیم فرهنگ، مدیریت فرهنگی، ویژگیها و مولفههای اساسی آنها، وضعیت گذشته و حال برنامهریزی فرهنگی در ایران تشریح شده است.
«مبانی نظری»، «برنامهریزی و سیاستگذاری فرهنگی در ایران»، «سیاست فرهنگی در جهان متغیر»، «ساماندهی فرهنگی در ایران» و «نظارت و ارزیابی فعالیتهای فرهنگی» عنوان پنج بخش تالیف شده است.
ضرورت بازنگری، بازساماندهی برنامهها و فعالیتهای عرصه فرهنگ
پشت جلد کتاب میخوانیم: «مطالعات و تحقیقات انجام شده در زمینه مدیریت فرهنگی در ایران بسیار محدود است. تولید پژوهشی، طرح و کتاب و مقاله چندانی در این عرصه وجود ندارد، در حالی که اهمیت این حوزه مطالعاتی ایجاب میکند، توجه بیشتری به آن مبذول شود، زیرا مدیریت فرهنگی در عرصه عمل نیازمند پشتوانه تئوریک و نظری قدرتمند است. در کتاب حاضر تلاش شده است ضمن تشریح مفاهیم فرهنگ و مدیریت فرهنگی و ویژگیها و مولفههای اساسی آنها، وضعیت گذشته و حال برنامه ریزی فرهنگی در ایران تشریح و برخی از مهمترین عواملی که در آن تاثرگذارند، بررسی شود و سپس، با بررسی آسیبشناسانه ساماندهی فرهنگی، وضعیت نظارت و ارزیابی فعالیتهای فرهنگی در ایران تحلیل شود. در پایان این بررسی، کوشش شده تا راهحلهایی نیز برای برونفت از مشکلات موجود پیشنهاد شود.»
در پیشگفتار کتاب در رابطه با «مهندسی فرهنگی» آمده است: «آنچه پس از سه دهه بر اساس نتایج به دست آمده از مختصر بررسیهای انجام شده درباره فعالیتهای دستگاهها و سازمانهای فرهنگی، میتوان گفت این است که بخشی از عملکردها و فعالیتهای فرهنگی سازماندهی انجام شده در این عرصه از الگوی مشخص و از پیش اندیشیده شدهای برخوردار نبوده است. لزوم ضرورت بازنگری، بازساماندهی برنامهها و فعالیتهای عرصه فرهنگ در سالهای اخیر در نهایت در جامعه ایران به حرکتی منجر شد که عنوان «مهندسی فرهنگی» به خود گرفته است. اگرچه تعابیر مختلفی از این عبارت در جامعه ایران پنج رایج است، مجموع این عبارت به مفهوم «مدیریت فرهنگی» نزدیک است.» (ص 11)
«مبانی نظری» در بخش اول گنجانده شده که در سطوری از آن با اشاره به نهفته بودن ریشه بسیاری از منازعات ملی در فرهنگ آمده است: «در جهانی که ما اکنون زندگی میکنیم فرهنگ اهمیتی فوقالعاده پیدا کرده و به سلاحی سیاسی با کارآیی زیاد تبدیل شده است. متوسل شدن به موضوعات مربوط به حقوق فرهنگی بسیار بیش از دعاوی صرف ارضی و اقتصادی تحریککننده اذهان و احساسات عمومی است. بسیاری از موضوعات و مشکلات عصرما ماهیتی فرهنگی پیدا کردهاند و ریشه بسیاری از منازعات در سطوح ملی و فراملی را میتوان در فرهنگ جستجو کرد.» (ص 41)
سیاست فرهنگی، عبارات پراکنده در برنامه توسعه نیست
بخش دوم «برنامهریزی و سیاستگذاری فرهنگی در ایران» است که مولف در این مجال درباره عبارات پراکندهای در رابطه فرهنگ در برنامه توسعه پنج ساله دولت آورده است: «در مورد سیاستگذاری در ایران بعد از انقلاب اسلامی دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. برخی از محققان حتی درباره وجود چیزی که بتوان آن را دقیقا برنامه یا سیاست فرهنگی اطلاق کرد، تردید کردهاند. به عقیده آنان، «در واقع جز اصول سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی که مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی در دهه شصت است، هیچ متن و سند دیگری که به کار وضع و تدوین سیاستهای فرهنگی بیاید، یافت نمیشود. در برنامه توسعه پنج ساله دولت نیز عبارات پراکندهای در رابطه فرهنگ آمده است که نمیتوان آنها را دقیقا سیاست فرهنگی قلمداد کرد.» (ص 123)
«سیاست فرهنگی در جهان متغیر» عنوان بخش سوم کتاب است که در بررسی تاثیر جهانی شدن بر حوزه فرهنگ آمده است: «سیاست فرهنگی در کشور ما در چارچوب مرزهای ملی با تاکید بر عناصر فرهنگی ملی را دولتها اجرا میکنند و جهانی شدن هر سه آنها (چارچوب ملی، عناصر فرهنگی ملی و دولت) را به چالش میکشید. جهانی شدن در محتوا و اصول سیاست فرهنگی کشورها نیز تاثیر بسیار دارد. برخی از آنها را غیرمفید و حتی اجراناپذیر یا به چیزی بیفایده تبدیل میکند.» (ص 161)
«ساماندهی فرهنگی در ایران» در بخش چهارم مورد بحث قرار گرفته است که در قسمتی از آن میخوانیم: «تعیین شاخصهای مناسب برای ارزیابی عملکرد سازمانهای فرهنگی اهمیت فراوانی دارد و اگر در این زمینه دقت کافی وجود نداشته باشد، نمیتوان عملکرد سازمانهای فرهنگی را همسو با اهداف تعیین شده تنظیم و کنترل کرد. مثلا، اگر یکی از شاخصهای ارزیابی عملکرد برخی سازمانهای فرهنگی نظیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را تعداد کتابهای منتشر شده و تیراژ آن قرار دهیم و آن را دلیلی بر رشد فرهنگ کتابخوانی در کشور بدانیم و از شاخصهایی چون ساعات اختصاص یافته به مطالعه کتب غیردرسی غافل شویم، در نحوه سنجش عملکرد و سازمانهای فرهنگی در این زمینه دچار اشتباه شدهایم، چرا که میزان کتابهای منتشر شده و حتی فروخته شده نمیتواند شاخص دقیقی برای سنجش میزان کتابخوانی (که رشد و گسترش آن یکی از اهداف سازمانهای فرهنگی است) باشد. (ص 209)
سیاستزدگی نظام مدیریت فرهنگی کشور
«نظارت و ارزیابی فعالیتهای فرهنگی» نام بخش پنجم کتاب است که در سطوری از آن درباره برخی مشکلات دستگاههای فرهنگی آمده است: «اکنون تعداد دستگاههای فرهنگی بر اساس اعتباراتی که از دولت میگیرند، به حدود 35 دستگاه رسیده است. دستگاههای فرهنگی جدید اصولا مراکزی هستند که از دستگاههای مادر جدا شده و به استقلال رسیدهاند... آنچه در نگاه اول به این ساختار مدیریت مشهود است تعدد نهادها و سازمانهای آن است. از طرفی مشخص نبودن جایگاه سازمانی که دستگاههای فرهنگی و عدم تفکیک وظایف آنها (سیاستگذار، مجری و ناظر) نکته دیگری است که باید در بررسی وضعیت دستگاههای فرهنگی و عدم تفکیک وظایف آنها نکته دیگری است که باید به آن توجه کرد. ضمن اینکه نبود دستگاههای ناظر فرهنگی قدرتمند از نکات دیگر در این رابطه است. همچنین قائم به شخص برخی دستگاههای فرهنگی و سیاستزدگی نظام مدیریت فرهنگی کشور از دیگر موضوعات مرتبط با سازمان فرهنگی است.» (ص 273)
کتاب «مبانی سیاستگذاری و برنامه ریزی فرهنگی» تالیف مشترک دکتر سیدرضا صالحیامیری و امیر عظیمی دولتآبادی در 280 صفحه، در شمارگان یکهزار و صد نسخه به بهای 15 هزار تومان از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است.
نظر شما