سید جواد طباطبایی در نشست «ایران همین جا است که ایستادهایم» گفت:
دانشگاه باید بتواند با فهم فارابی و کانت علم تولید کند نه با مقالات دزدی!
سید جواد طباطبایی گفت: «دانشگاه ما باید بتواند با فهم فارابی و کانت علم تولید کند نه با مقالات دزدی ISI. جهانی شدن دانشگاه ایران تنها در صورت تولید علم در آن اتفاق میافتد و آن نیز منوط به این است که درباره فارابی و کانت اجتهاد کنیم. این در حالی است که دانشگاه ما امروز برای تولید نان عدهای کار میکند.»
سید جواد طباطبایی در این مراسم با بیان اینکه هزاران صفحه نانوشته دارد که هنوز کتاب نشده، به روند تاریخی اشاره کرد که در آن ضرورت تاسیس دانشگاه احساس میشد و گفت: بسیاری مانند جلال آل احمد ضرورت تاسیس دانشگاه در ایران را نفهمیدند و آن را بیربط به مکانی برای برافراشتن پرچم غربزدگی دانستند در حالی که آنها متوجه نبودند که دانشگاه به این دلیل تاسیس شد که مشکلاتی در نظام اجتماعی ما بوجود آمده بود و با امکانات قدمایی ما قابل حل نبود. دانشگاه در ایران زمانی تاسیس شد که علم نزدیک به چهار قرن متوقف شده بود و دیگر مطالعه قانون ابن سینا نمیتوانست کمکی به نجات زندگی انسانها بکند.
مدیر گروه فلسفه مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی ادامه داد: از سوی دیگر افرادی چون قائم مقام و امیرکبیر آخرین کسانی بودند که در ایران تلاش کردند تا مناسبات جهانی را در سیاست درک کنند و بر اساس امکانات زمانشان عمل کنند، هر چند که سرنوشت نشان داد که اینجا اگر کسی بفهمد، سرنوشتش مانند قائم مقام خواهد بود. در ایران زمانی ضرورت تاسیس دانشگاه احساس شد که ما بتدریج در روند انحطاط قرار گرفته بودیم و کشورهای دیگر هم فهمیده بودند که در ایران حاکمیتی وجود ندارد چون ما حتی بلد نبودیم در صحنههای جهانی حرف بزنیم و کشورهای دیگر هم متوجه این موضوع شده بودند و حتی بیان میکردند که قراردادها طوری نوشته شود که ما نتوانیم حقوق خودمان را طلب کنیم. بنابراین مناسبات سیاست این گونه مدیریت میشد.
وی افزود: این وضعیت در ایران به گونهای رقم خورد که متوجه شدیم شکست خوردیم به دلیل اینکه مناسبات سیاست را درک نمیکردیم بنابراین مدرسه علوم سیاسی در ایران باز شد و تاسیس آن نشان دهنده سلطه نبود بلکه نشاندهده شکستخوردن ما بود اما افرادی چون آل احمد نتوانستند این وضعیت را شرح دهند.
طباطبایی با اشاره به گسست علمی در آن شرایط تاریخی گفت: متاسفانه دانشگاه ما با تقلید زاده شد و با تقلید هم مرده است چون دیگری چیزی نمیتواند تولید کند. توجه من نیز به فارابی و رسالهای که دکتر داوری اردکانی در این باره در دانشکده ادبیات نوشته بودند و در آن دوره از آن اقبال نشد، از این جهت بود که فارابی چیزی را تاسیس کرده بود. ما در آن دوره در شرایطی بودیم که دانشگاه سوار بر حوزه علمیه نبود و کسی هم نمیتوانست گسست علمی صورت گرفته را درک کند، از سوی دیگر حوزه علمیه نمیتوانست به سوالات پاسخ دهد پس دانشگاه باید برای پاسخ به این سوالات به وجود میآمد.
فارابی موسس فلسفه سیاسی در دوره اسلامی است
این فیلسوف سیاست، در ادامه با طرح این سوال که چرا فارابی مهم است افزود: برخی میگویند فارابی به دلیل تاسیس فلسفه اسلامی مهم است اما نظر دیگر که مهمتر است این است که او را موسس فلسفه سیاسی در دوره اسلامی میدانند. فارابی بر مبنای نوشتهها و متون یونانی در جهان اسلام کوشش کرد بحث فلسفی کند. او نخستین و آخرین فیلسوف سیاست در جهان اسلام است. فارابی در ابتدا کتابهای ارسطو را خلاصه میکند و بعد میگوید افلاطون موسس فلسفه سیاست در یونان است. سپس بر اساس آنچه که از افلاطون گرفته میکوشد سیاست را در جهان اسلام تاسیس کند.
وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به فرایندی که طی آن از دانشگاه خارج شده و دوباره برگشته گفت: متاسفانه پس از اینکه دوباره به دانشگاه برگشتم دیدم هچنان فضای خلاء وجود دارد چون فکر اجتهادی که باید در علوم جدید به ویژه علوم انسانی جدید داشته باشیم، نداریم. من همواره سعی کردم حرفهای عوامانه رایج در علوم انسانی و آکادمی را نزنم و به همین دلیل است که به من برچسب میزنند.
مولف «تاملی در ایران» با بیان اینکه در ایران مفهومی به نام ملیگرایی نداریم گفت: بحث من همواره این بوده که ما باید ایران را به عنوان یک مشکل بررسی کنیم نه مساله! چون تا زمانی که موضوعمان را پیدا نکنیم نمیتوانیم علمی تولید کنیم. موضوع ما نیز ایران است و دانشگاه زمانی میتواند در ایران تولید علم کند که موضوعش ایران باشد. این کار نیز مستلزم این است که درباره مفهوم دانشگاه دوباره فلسفیدن را آغاز کنیم و از آن پرسش کنیم.
افرادی چون شریعتی و آل احمد زیر پای ما را از فهم سنت خالی کردند
طباطبایی با تاکید بر اینکه در کشوری چون آلمان به همین دلیل فیلسوفان دانشگاه داشتهایم یادآور شد: کانت، فیشته، هگل و شلینگ فیلسوفان دانشگاه هستند و در این باره کوشش کردند کتاب و رساله بنویسند چون دانشگاه در آلمان قرن نوزدهم با نظام سنتی سازگار نبود و ضرورت بازاندیشی درباره آن احساس میشد.
وی با اشاره به صدماتی که ایدئولوژی به دانشگاه زده اظهار کرد: افرادی چون شریعتی و آل احمد زیر پای ما را از فهم سنت حتی در شکل سنتی خودش خالی کردند و دانشگاه ما در هوا ماند. از سوی دیگر باید بدانیم که مفاهیمی مانند دموکراسی یک روزه بوجود نمیآیند و نیازمند زیرساختهایی هستند که متاسفانه در نظام ما از بین رفته است.
این استاد فلسفه سیاسی، ضمن انتقاد از فرایند آموزش دانشجویان در دانشگاهها بیان کرد: ما 150 سال است که دانشجو به خارج از کشور فرستادیم اما هیچ زبانی را نتوانستیم یاد بگیریم چون هیچ اثری را نتوانستیم صحیح ترجمه کنیم حتی همان انگلیسی را هم که به نسبت یاد گرفتیم آثارش را غلط ترجمه کردیم.
اغلب متون ما منابع ترجمه شده دست چندم است
طباطبایی با بیان اینکه در دانشگاههایمان تولید علمی دست اول نداریم گفت: اغلب متون ما منابع ترجمه شده دست چندم است. دانشگاه ما نیز توان تولید علم ندارد چون ما باید از یک سو بفهمیم فارابی چه میگوید و از سوی دیگر کانت. این در حالی است که سیطره ایدئولوژی موجب شد ما کانت، فارابی و دکارت را در دهه 40 و 50 نفهمیم. این کوشش برای تخریب بنای علم در ایران با موفقیت انجام شده و به همین دلیل است که ما در ایران مجتهد فارابی و کانت نداریم.
وی تاکید کرد: حتی کتابهایی که در دانشگاه تهران درباره کانت و امثال آن نوشته شده در دبیرستانهای خارج از کشور هم قابل استفاده نیست و یک محصل دبیرستانی بیشتر از دانشجوی دکتری ما درباره کانت میداند! چون کتابهای ما بدرد نمیخورد! متاسفانه دانشگاه ما برای اجتهاد در سنت و تجدد ساخته نشده است!
به گفته وی، دانشگاه برای اینکه بتواند تولید علم کند باید خودش را از قید ایدئولوژی رها کند و ما نیز باید بکوشیم به عنوان یک مجتهد متون را بخوانیم.
مدیر گروه فلسفه مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی با اشاره به اینکه درباره ناسیونالیسم اساساً سخن نمیگوید اظهار کرد: بحث من یک واقعیت تاریخی است بدین معنی که ما باید مفاهیم را خودمان ایجاد کنیم. من همواره از مشکل ایران حرف میزنم نه مساله! چون مساله جواب دارد اما ایران مشکل است چون باید درباره آن بحث علمی کرد و آن را تعمیق داد اما راز و رمز مهم آن ما به درستی آشکار نشده است. ایرانشناسان غربی نیز هیچ گاه از ایران به عنوان یک مشکل سخن نگفتند.
وی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه مفاهیم علوم اجتماعی در ایران بر اساس مواد دیگری ساخته شده که برای ما کاربرد ندارد گفت: رنسانس در ایران قبل از قرون وسطی آن اتفاق افتاده است و این مشکل ماست که نمیتوانیم با مفاهیم سنتی بحث جدید کنیم و نمیتوانیم با اجتهاد آن را درباره تاریخمان به کار ببریم.
وی با تاکید بر اینکه در دانشگاهها مقلدان بدی تولید کردیم گفت: دانشگاه ما باید بتواند با فهم فارابی و کانت علم تولید کند نه با مقالات دزدی ISI. جهانی شدن دانشگاه ایران تنها در صورت تولید علم در آن اتفاق میافتد و آن نیز منوط به این است که درباره فارابی و کانت اجتهاد کنیم. این در حالی است که دانشگاه ما امروز برای تولید نان عدهای کار میکند.
طباطبایی در ادامه به سخنان منتقدانش اشاره کرد که میگویند چرا همواره بر ضرورت نوشتن تاریخ فکر غربی از دیدگاه ایرانی تاکید میکند و گفت: این به دلیل این است که من میگویم با عینک خودمان باید تاریخ تفکر غربی را بنویسیم و باید ببینیم از ملاصدرا تا فارابی چه میتوانیم بنویسیم. این کوشش برای اجتهاد خودش کار مجتهد است و باید این کار را انجام دهیم.
وی یادآور شد: ما تجربه اساسی ورود به مدرنیته از بنیانها را در قرن نوزدهم نداشتیم و این یکی از مشکلات ماست. دنیای جدید به بسیاری از کشورها تحمیل شده و نوزایش در کشوری مانند ایران اتفاق نیفتاده است بنابراین تلاش ما نیز باید بر اجتهاد در متفکرانی چون فارابی و کانت باشد.
نظر شما