شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۲
«تمرکز» به شیوه گلمن در یک کتاب روایت شد

کتاب «تمرکز» نوشته دنیل گلمن با ترجمه حمیدرضا بلوچ منتشر شد. در این کتاب به راز مهم عملکرد عالی، یعنی «تمرکز و توجه» پرداخته شده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) دنیل گلمن، نویسنده‌ کتاب پرفروش «هوش عاطفی» در این کتاب به راز مهم عملکرد عالی، یعنی «تمرکز و توجه» می‌پردازد. به اعتقاد او، توجه و تمرکز در واقع مثل یک عضله است و هرچقدر از آن بیشتر استفاده کنید قوی‌تر و اگر آن را کم به کار ببرید ضعیف می‌‌شود.

نویسنده در «تمرکز» در عصری که عوامل مختلف باعث حواس‌پرتی و گیجی ما می‌شوند و همواره در معرض بمباران اطلاعات هستیم، به تجزیه و تحلیل توجه و تمرکز می‌پردازد. او معتقد است کسانی که می‌خواهند در هر زمینه، از جمله ورزش، تحصیل، هنر و کسب و کار، بر دنیای درونی خود، دیگری و جامعه تمرکز خوبی داشته باشند باید به تمرین تمرکز ذهنی بپردازند و از شکست‌های خود درس بگیرند و عواطف مثبت داشته باشند. گلمن در این کتاب همچنین به افراد توصیه می‌کند که نه فقط به موضوعات شخصی خود، بلکه باید به مشکلات دنیای بیرونی و آینده توجه داشته باشند.

در صفحه 119 کتاب «تمرکز» در ذیل عنوان «مراقبت و دلسوزی همدلانه: من برای شماست که این‌جا هستم» می‌خوانیم: «زنی با حالت بهت‌زده تلوتلوخوران وارد اتاق انتظار جراح شد. از دماغ و دهانش خون بیرون می‌ریخت. دکتر و دستیارانش فوراً وارد عمل شدند و زن را به اتاق درمان بردند تا از خونریزی‌اش جلوگیری کنند. بعد سریعاً یک آمبولانس فرا خواندند و همه‌ی قرار ملاقات‌هایشان را با بقیه‌ی بیماران در آن روز لغو کردند.

بیمارانی که بیرون منتظر نشسته بودند تا دکتر را دیدند وضعیت اضطراری آن زن را درک کردند و متوجه شدند او بیشتر از خودشان نیاز به رسیدگی دارد. اما در میان آن‌ها یک زن بود که به دلیل لغو شدن قرار ملاقاتش با دکتر برآشفته و خشمگین بود. در حالی که از کوره در رفته بود. بر سر متصدی پذیرش فریاد کشید: «من امروز را از کار مرخصی گرفته بودم. چطور جرات کردی قرار مرا لغو کنی؟»

جراحی که ماجرای فوق را برای من تعریف می‌کرد به من گفت: «این نوع بی‌تفاوتی‌ها به رنج و درد و نیاز دیگران در حیطه‌ی کاری من خیلی متداول است. در شهر ما، این بی‌تفاوتی بعضی‌ها، حتی موضوع یک جلسه بود که همه‌ی جراحان در آن شرکت داشتند»

مرد خیّر و نیکوکاری تعریف می‌کند روزی مردی توقف می‌کند تا به غریبه‌ای که مورد ضرب و شتم قرار گرفته و پول‌هایش را به سرقت برده‌اند و از درد بسیار ناله می‌کند و کنار جاده افتاده است، کمک کند دو نفر دیگر قبل از او از آن‌جا گذر کرده بودند و مرد زخمی و مجروح را دیده بودند، ولی از ترس به طرف دیگر جاده رفته و از آن جا دور شده بودند.

مارتین لوتر کینگ پسر معتقد بود آن دو نفری که به مرد مجروح کمک نکرده بودند از خود سؤال کرده‌اند: «اگر من به این مردم کمک نکنم، چه اتفاقی برای من می‌افتد؟»

اما مرد خیّر و نیکوکار برعکس از خود پرسیده است: «اگر من به این مردم کمک نکنم چه اتفاقی برای او می‌افتد؟» دلسوزی حسی است که بر پایه‌ی حس همدلی در وجود ما برانگیخته می‌شود و به نوبه‌ی خود تمرکز دیگران را طلب می‌کند. اما ما خودشیفته و خودمحور باشیم، آن گاه به سادگی به دیگران توجه نخواهیم کرد و با بی‌اعتنایی کامل به گرفتاری و مخمصه‌ی دیگران، از کنار آن‌ها رد خواهیم شد؛ اما به محض آن که متوجه آن‌ها شویم می‌توانیم خودمان را جای آن‌ها گذاشته، احساس و نیاز آن‌ها را درک کرده و به کمک آن‌ها بشتابیم.

زیربنای دغدغه و نگرانی همدلانه، چیزی که شما از پزشک، کارفرما، یا همسر خود (نه از خودتان) طلب می‌کنید، در معماری عصبی برای مادری یا پدری کردن گذشته شده است. در پستانداران، این مدار عصبی، توجه و نگرانی را به سمت بچه برمی‌انگیزد، زیرا او بدون حمایت والدین خود نمی‌تواند زنده بماند تماشا کنید ببینید وقتی که کسی یک بچه‌ی شیرین و دوست‌داشتنی را به اتاق می‌آورد چشمان افراد حاضر در اتاق به کدام سمت می‌چرخد. بدون شک مراکز مغزی مربوط به مراقبت و توجه از کودک، آماده‌ی عمل می‌شوند.»

کتاب «تمرکز» را انتشارات «پندار تابان» با شمارگان یک‌هزار و 100 نسخه، قطع رقعی و به بهای 270‌هزار ریال روانه بازار نشر کرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها