جاوید: قبل از انقلاب مأخذهای فرهنگی ما نوشته غربیها بود / به کتابی که یک دهه عمرم را برایش گذاشتم بیمهری شد
هوشنگ جاوید، پژوهشگر موسیقی مناطق و نواحی ایران معتقد است که قبل از انقلاب، بیشترین مأخذهای فرهنگی ما نوشته غربیهایی بود که از آن سوی دنیا برای شناسایی ما آمده بودند. درست مثل تحقیقاتی که آدمها روی جانوران انجام میدهند تا درباره گونههای مختلف به اطلاعاتی دست پیدا کنند.
آقای جاوید بالاخره کتاب «نقش زن در موسیقی مناطق و نواحی ایران» پس از سالها انتظار بهطور کامل منتشر شد. چرا کار برای انتشار این کتاب تا این حد طولانی شد؟
«نقش زن در موسیقی مناطق و نواحی ایران» در ابتدا قرار بود طی دو جلد روانه بازار نشر شود، اما پس از انتشار کتاب اول و در حالیکه دومین جشنواره موسیقی زنان در سال ۸۳ برگزار شده بود و طبق رویه انتشار جلد اول بعد از پایان جشنواره باید منتشر میشد، اجازه چاپ پیدا نکرد؛ تا اینکه بالاخره امسال پس از گذشت ۱۲ سال بالاخره به چاپ رسید. منتها بخش اول و دوم این کتاب با هم همراه شد و در دومین چاپ با عنوان «نقش زن در موسیقی مناطق و نواحی ایران» به بازار کتاب آمد. این کتاب ۲۲۰ صفحه دارد و موسیقی زنان در نواحی مختلف ایران را مورد بررسی قرار داده است.
پس از اینکه سالها از انتشار جلد اول کتاب «نقش زن در موسیقی مناطق و نواحی ایران» گذشته و به گفته خودتان انتشار جلد دوم این کتاب با حدود ۱۲ سال تأخیر روبهرو شده بود، چرا همچنان به چاپ آن اصرار داشتید؟
تمامی کارهای من مبتنی بر پژوهشهای میدانی است و تا حد امکان سعی میکنم از پژوهشهای کتابخانهای پرهیز کرده و آنچه را طی یک تحلیل و بررسی درست بهدست آوردهام، به جامعه ارائه کنم. بر این اساس انتشار جلد دوم این کتاب در جهت مأخذسازی در زمینه موسیقی زنان تأثیرگذار بود و علت پافشاری من برای انتشارش هم همین موضوع بود. با این توضیح خوشبختانه این کار امروز به انجام رسید و باید بگویم از این بابت خیالم راحت شد.
باخبر شدیم که امسال کتاب دیگری را هم روانه بازار کردید که درباره موسیقی خراسان شمالی بود. ظاهرا بیتوجهی رسانهها به این کتاب باعث ناراحتیتان شده بود...
بله درست است. من نزدیک به ۱۰ سال (البته بهصورت جستهوگریخته) از عمرم را روی یکی از کتابهایم کار کردم که بهتازگی منتشر شد، اما همانطور که شما اشاره کردید، متأسفانه هم از سوی جامعه خبرنگاران و هم از سوی فعالان عرصه موسیقی مورد بیتوجهی قرار گرفت و غریب ماند. من در این کتاب که «آشنایی با موسیقی شمال خراسان» نام دارد، اطلاعات جالبتوجهی درباره موسیقی شمال خراسان عرضه کردهام. حوزه هنری استان خراسان شمالی در شهر بجنورد این کتاب را به چاپ رسانده، اما متأسفانه استقبال خبری چندانی از این کتاب صورت نگرفت؛ شاید چون در شهرستان چاپ شده بود. به هر صورت، استان خراسان شمالی، استان تازه تأسیسی است. جالب است بدانید که پیش از انتشار این کتاب، درباره موسیقی این منطقه تاکنون مأخذی ارائه نشده است. علاوه بر بیتوجهی خبری به این کتاب حوزه هنری هم توجه چندانی به این اثر نکرد و به گمان من در داوری جشنواره سالیانهای که همهساله در حوزه هنری اصفهان برگزار میشود نیز حق این کتاب را ضایع کرد. این وضعیت برای من پس از صرف آنهمه زمان و تلاش واقعا ناراحتکننده بود.
پیش از این آقای کلیمالله توحدی در زمینه موسیقی خراسان شمالی کارهای انجام داده بودند...
کتاب آقای توحدی هنوز به چاپ نرسیده است. البته خانم آمنه یوسفزاده درباره رامشگران شمال خراسان کار کردهاند، اما اثر من جامع و کامل است و تمام تلاشم را به خرج دادهام تا کتاب خوبی ارائه کنم.
با بررسی آثار مکتوب شما میتوان دریافت که زنان و کار دو سوژه مهم برایتان بهحساب میآیند. دلیل تمرکزتان بر این دو موضوع چیست؟
راستش را بخواهید من متعلق به نسلی هستم که در آن، مادربزرگها برای نوههایشان آواز میخواندند. حدود ۵۷ یا ۵۸ سال پیش یعنی زمانی که ۳ یا ۴ سال سن داشتم، مادربزرگم برای من آواز میخواند. من هنوز آن موسیقی را در گوش خودم احساس میکنم. ایشان تا سال ۱۳۶۲ زنده بود و من تا آن زمان به مناسبتهای مختلف آوازهایی را از زبانش میشنیدم. مادربزرگم میگفت در گذشته وقتی مهمان به خانه ما میآمد، نیز آواز میخواندیم. او میگفت تازه مادرش از او شاعرتر بوده است. همین مواجهه مرا برای تحقیق درباره موسیقی زنان برانگیخت. بعدها متوجه شدم که آوازهخوانی در میان زنان قوم ایرانی یک عادت بوده است. امروز هم که شما به منطقهای همچون کردستان وارد شوید، بسیاری از پیرها به قد و بالای آدمها بهصورت فیالبداهه و البته با موضوعات مختلف شعر میگویند. این اتفاق واقعا عجیب است؛ بههر حال در گذشته زندگی ایرانیان با موسیقی گره خورده بود. مادربزرگ من هم اینگونه بود و هرگاه دلش تنگ میشد، شعر و آوازهای خاص منطقهای را میخواند. همینها باعث شد که وقتی مرحوم انجوی شیرازی ما را با مقوله پژوهش آشنا کرد، بهسوی تحقیق پیرامون موسیقی اقوام کشیده شوم.
یعنی چه سالی؟
این ماجرا مربوط به سال ۱۳۵۵ است. تا امروز من این زمینه را در هنر، دنبال میکنم اما هر چند سال یکبار افت شدید این هنر را در سراسر ایران احساس می کنم و افسوس میخورم. تا جایی که میدانم ما دیگر امروز در هیچ جای ایران لالایی نمیشنویم. ما در هیچ جای ایران دیگر آوازهای کار زنان نداریم. بهنظر من این اتفاق ضایعه است، به این خاطر که هیچ کس در پی گردآوری و ثبت و ضبطشان نبوده است. من تمام تلاش خودم را انجام دادهام تا این آثار را ثبت و ضبط کنم، درست مثل کسانی که آثار و وسایل مختلف را آرشیو میکنند. تلاش کردم تا اینکار را انجام داده و بعد از این بنشینم و بررسیشان کنم. شاید باورش سخت باشد، اما تا امروز حدود 680 ساعت مصاحبه در زمینه موسیقی نواحی با مردم مناطق مختلف دارم که به دلیل مشغلههای کاری هنوز فرصت نکردهام تا آنها را روی کاغذ پیاده کنم و به همین دلیل هم خیلی ناراحت هستم. همواره تلاش کردم هرچه آموختم به جامعه ارائه کنم.
عدهای معتقدند کتابهایی که شما و تعدادی از همنسلان شما در زمینه موسیقی مناطق و نواحی ایران روانه بازار نشر کردهاید، حداکثر کارکردش، یک کارکرد موزهای است و میگویند دوره این موسیقی دیگر گذشته است. با این توضیح و با توجه به عدم حمایت نهادهای مختلف فرهنگی از شما در جریان چاپ چنین آثاری با چه امید و هدفی هنوز در این راه گام برمیدارید؟
در دورانی که نسل ما در آن زندگی میکرد، بیشترین مأخذها مربوط به شرقشناسان غربی بود که از آن سوی دنیا برای شناسایی ما آمده بودند. درست مثل تحقیقاتی که آدمها روی جانوران انجام میدهند تا درباره گونههای مختلف به اطلاعاتی دست پیدا کنند. غربیها هم ما را وحشی میدیدند و کنجکاو بودند که بدانند در ذهن ما چه میگذرد و چه جامعه و چه هنری داریم؟ هر چه بود، خارجی بود، اما ما جزو نسل انقلاب بودیم. نمیخواهم شعار دهم اما با خودم گفتم، چرا خارجیها باید ما را به خودمان بازبشناسند؟ چرا خودمان دنبال شناخت خودمان نرویم؟ همانطور که میبینید تلاشهای برآمده از آن نگاه برای من نوعی تبدیل به کتاب و اثر و فیلمهایی شده که میتوانم دربارهاش صحبت کنم و به جامعه ارائه دهم.
چه کارهایی برای ارائه به بازار کتاب موسیقی در دست دارید.
کتاب «موسیقی کار در ایران» آماده چاپ است. اکنون در حال انجام ویرایش نهایی آن هستم و به امید خدا بهزودی به ناشر تحویل میدهم. آثار دیگری از من آماده انتشار هستند که به تدریج منتشر خواهند شد.
نظر شما