شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۰
فتاحی: علاقه نوجوانان به اینترنت و فضاهای مجازی دغدغه عصر حاضر است/ نوجوانان در نوشتن کتاب مرا یاری کردند

مهناز فتاحی، نویسنده کودک و نوجوان و کتاب‌های دفاع مقدس به تازگی کتابی با نام «لایکم کن» نوشته است. در این کتاب فضاهای مجازی و شبکه‌های اجتماعی را با نوجوانان تجربه کرده است. با وی درباره کتاب و دیدگاه‌هایش گفت‌وگو کرده‌ایم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، مهناز فتاحی، نویسنده کودک و نوجوان و کتاب‌های دفاع مقدس است. آخرین اثر وی «فرنگیس» نام دارد که در حوزه دفاع مقدس نوشته شده است. از آثاری که برای کودک نوجوان نوشته کتاب «طعم تلخ خرما» است که برگزیده کتاب فصل، نامزد کتاب سال جمهوری اسلامی و برگزیده چهارمین دوره جایزه پروین اعتصامی شده است. جدیدترین اثر وی در حوزه کودک و نوجوان کتاب «لایکم کن» است. با فتاحی که هم اکنون کارشناس مسوول کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کرمانشاه است و بیست و دو سال تجربه کار با کودکان و نوجوانان را دارد درباره این اثر جدید وی گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:
 


خانم فتاحی از جدیدترین اثرتان بگویید؟

 
«لایکم کن» کتابی برای نوجوانان و با موضوع نوجوانان و فضاهای مجازی است. حدود چهار سال پیش نوشتن کتاب را با توجه به علاقه نوجوانان به اینترنت و فضاهای مجازی شروع کردم. موضوعی که دغدغه عصر حاضر است.
 
چطور فکر و ایده نوشتن این کتاب سراغتان آمد؟
 
یک بار با مشاجره بین یک مادر و فرزندش بر سر اینترنت و فضای مجازی، این ایده به سراغم آمد. چرا فرزند و مادر اختلاف دارند. چرا حرف همدیگر را نمی‌فهمند؟ راستی فضاهای مجازی و اینترنت بد است یا خوب ؟ حق با کدامشان است مادر یا فرزند؟ برای نوشتن کتاب، خودم وارد فضاهای مجازی و چت روم‌ها شدم با نوجوانانی از سراسر کشور دوست شدم و از آن‌ها خواستم خاطرات و تجربیات‌شان را برایم بفرستند. آن چه می‌دیدم حیرت‌آور بود. موضوعی که باید کتاب‌های بسیاری درباره آن نوشته شود و تاکنون کار زیادی در این مورد انجام نشده بود.
 
حالا حق با کدامشان بود؟ مادر یا فرزند؟

راستش را بخواهید همه حق دارند. در این کتاب کسی محکوم نشده است. ماجرا ماجرای همان چاقو است که گاهی مفید است و گاهی مضر. در دل کتاب و در پایان رمان هیچ انسانی محکوم نیست. فقط درک مشترک ماست که ما را کمک می‌کند. پدر و مادر قصه من آخر ماجرا با فرزندشان دوست می‌شوند. آن‌ها می‌آموزند که باید در کنار فرزندشان با تکنولوژی روز آشنا و همراه شوند اما قهرمان قصه ما هم با سادگی و اشتباهات خودش آشنا می‌شود و این که ظاهر فضاهای مجازی و چت روم ها آن چیزی نیست که می‌دیده و هزاران مشکل در دل این ماجرا نهفته است. قهرمان داستان اول خطا می‌کند. خودش تبدیل به انسانی دیگر می‌شود اما با کمک یک نفر خودش را پیدا می‌کند. به خدا تکیه می‌کند و رشد می‌کند و می‌فهمد و یاد می‌گیرد و سعی می‌کند اخلاقیات و معنویات را پیدا کند تا در این جزیره خطرناک گم نشود.
سعی من در این کتاب این بوده که از کلیشه‌ها و صحبت‌های همیشگی درباره اینترنت و آسیب‌های آن فراتر بروم  و حرفی را که می‌خواهم به نوجوانان بگویم از زبان آن‌ها و تجربیاتشان به زبان بیاورم.
 
فکر می‌کنید استقبال از این کتاب چگونه باشد؟
 
حدس می‌زنم که نوجوانان خوب استقبال کنند. من قبل از چاپ کتاب و برای این که کتابم با توجه به روحیات دوره نوجوانی باشد، بارها کتاب را به نوجوانان داده‌ام تا بخوانند و نظرات‌شان را به من بگویند. حتی در جلسه‌های حضوری کتاب را به نقد و بررسی گذاشتیم و خدا را شکر که بچه‌ها خیلی کمکم کردند. آن‌ها بهترین مشاوران من بودند. نظرات آن‌ها بسیار شنیدنی و دقیق بود. برای نوشتن از اصطلاحات رایج اینترنت، نوجوانان بی‌نهایت کمکم کردند. پسرها و دخترها هرکدام از نگاه خودشان کتاب را خواندند و از من خواستند که رعایت انصاف را داشته باشم و نکته‌هایی را به من گوشزد کردند که شاید خودم نسبت به آن بی توجه بودم.

در کنار آن یک پژوهش برای شناخت فضاهای اینترنتی داشتم و خودم سعی کردم آن را تجربه کنم و در نقش یک دختر نوجوان وارد دل این فضاها شوم .حتی به رفتار نوجوانانی که به اینترنت اعتیاد پیدا کرده‌اند خیره شدم ساعت‌ها نگاهشان می‌کردم و بعد مشاهداتم را یادداشت می‌کردم . از نوجوانان کشورم خواستم تا تجربیات‌شان را برایم ایمیل کنند و بسیار پسران و دخترانی که در این راه یاریم کردند و از آن‌ها تشکر می‌کنم. بچه‌هایی که پیش از چاپ داستان را خوانده و کمکم کرده‌اند همه به کتابم نمره خوبی داده‌اند اما کاش کتاب در کش و قوس انتشارات نمی‌ماند زیرا اینترنت به سرعت در حال پیشرفت و تغییر است و قطعا فضاهای آن در حال تغییر. زمانی که من این کتاب را نوشتم عصر یاهو مسنجر و فیس بوک بود و دو سال فاصله باعث شد فضاهای ارتباطی در اینترنت عوض شوند اما با این حال چون کتاب شکل داستانی دارد هنوز هم می‌تواند به خوبی با مخاطبش ارتباط بگیرد و حرفش را بزند.
 


از زیبایی‌های اثر بگویید 


من فصل بیست و یکم کتاب را به عهده خواننده گذاشته‌ام و امیدوارم بچه‌ها فصل بیست و یکم کتاب را بنویسند و برایم بفرستند. شاید نوشته‌های بچه‌ها خودش کتابی زیبا شود. در دل کتاب ماجراهای طنزی از زندگی بچه‌ها گذاشته‌ام که درد بسیاری از نوجوانان ماست مثل عمل جراحی بینی، تیپ زدن بچه‌ها، بردن گوشی به مدرسه و... این ماجراها که برگرفته از واقعیات است می‌توانند در انتقال آن چه که در ذهن داشته‌ام موثر باشد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها