به مناسبت 27 سپتامبر، روز جهانی جهانگردی/1
جهانگردانی که عمرشان صرف شناسایی جهان شد/ روایت مسافران ایران زمین از سرزمین کهن آریاییها
سفرنامهها تاریخچه مکتوب ایرانگردی و جهانگردی هستند و سیر تحول و فراز و فرود جهانگردی را نشان میدهند. به مناسبت ششم مهرماه، روز جهانی جهانگردی تصمیم گرفتیم از زاویهای دیگر به این روز بپردازیم و سفرنامههای کهن را بررسی کنیم؛ موضوعی که رسانههای دیگر در چنین روزی کمتر به آن توجه دارند.
«گردشگری برای همه ـ ترویج دسترسی جهانی» » شعار سازمان جهانی جهانگردی برای این روز در سال 2016 است اما سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با بومیسازی به شعار سازمان جهانی جهانگردی، این پیوست «گردشگری برای همه ـ همه برای گردشگری» را اضافه کرد. به همین مناسبت ایبنا به نخستین جهانگردان و سیاحانی پرداخته که گردشگری پرداختهاند.
كشف سرزمينهاي جديد، ماجراجویي و شناخت اقوام
از آغاز حیات بشر، کسانی به نام جهانگرد و سیاح، عمر و سرمایه خود را در شناسایی سرزمینهای مختلف صرف کردهاند. نیاز و حس کنجکاوی بسیاری از آنان را وادار میکرد که مدتی از عمر خود را صرف شناسایی بخشهای مختلف کره زمین بکنند تا از احوال و رفتار یکدیگر آگاهی یابند.
اطلاعات تاريخي، نشان ميدهد كه مسافرت براي استراحت و تفريح، از اوايل قرن شانزدهم ميلادي شروع شد اما نميتوان انگيزه اصلي سياحان صاحب نامی چون ابن بطوطه، واسكودوگوما، كريستف كلمب و ماركوپولو و مانند اينها را، تفريح و استراحت دانست. اينان، سياحاني حرفهاي بودند كه براي كشف سرزمينهاي جديد، تجارت، ماجراجویي، شناخت اقوام و ملتهاي ديگر و يا زيارت، گام در سفرهاي چندين ساله ميگذاشتند
در قرن نوزدهم اصطلاح جهانگرد يا توريست جایگزین سياح شد. در آن زمان اشرافزادگان فرانسوي، براي تكميل تحصيلات و كسب تجربههاي لازم زندگي مسافرت ميكردند. اين جوانان، در آن زمان توريست ناميده ميشدند. بعدها اين اصطلاح براي كساني به كار رفت كه براي سرگرمي، وقتگذراني و گردش، به فرانسه سفر ميكردند. اين اصطلاح، با گذشت زمان به مسافرت خارج از فرانسه نيز تعميم داده شد و به همه افرادي كه به خارج از كشور محل اقامت خود مسافرت ميكردند، توريست گفته شد.
مسافران ایران باستان؛ از هرودوت تا فیلسوف یونانی
تاريخچه جهانگردي را، ميتوان به گذشتههاي بسیار دور نسبت داد. همانگونه كه در دوران پيش از اسلام، برخي از يونانيان و روميان به ايران سفر ميكردند. عدهای از آنان همچون هرودوت و گزنفون سفرنامههایی با موضوع ديدار از ايران نوشتهاند.
آپولونیوس تُوانایی، فیلسوف نو فیثاغوری نیز در قرن اول میلادی به ایران آمد و از طریق ایران به هند سفر کرد تا با این دو سرزمین و مردمان آنها آشنا شود و بهویژه با مغان ایرانی ملاقات کند. هرچند برخی این سفر را خیالپردازی محض فیلوستراتوس، مولف کتاب «زندگی آپولونیوس تُوانایی» میدانند اما نکتههای جالبتوجهی مربوط به اقامت آپولونیوس در ایران در نوشتههای عربی قرون وسطی وجود دارد.
خاطرات مقدسی از مشکلات جهانگردی
مقدسی نیز از جهانگردان مشهور قرن چهارم هجری است که از کشور ما دیدن کرده و در کتاب خود مطالب جامع و باارزشی درباره ایران آن روز به رشته تحریر درآورده است. وی در بیان مشکلات سفر خود که اقدام به آن در آن دوره همت بزرگی میطلبید، چنین آورده است: «از همه آنچه مسافران بدان برمیخورند، برخوردم. خود را فقیه و ادیب و عابد و زاهد نمودم. نیز فقه و ادب تدریس کردم. خطبهها بر بالای منبرها خواندم، بر بالای گلدستهها اذان گفتم، در مسجدها بارها پیش نماز شدم، در مجالس سخنرانی سخنها گفتم. با صوفیان حلیمها و آشها و با خانقاهیان تریدها و کاچیها خوردم. از فاصله 10 فرسنگی میان کاروان جدا شدم و به سوی شهر رفتم تا آن شهر را ببینم و درباره آن پژوهش کنم. چه شبها که از مسجد بیرونم راندند، در بیابانها گم شدم و سرگردان ماندم، بیابانها پیمودم. زمانی مالک بردهها گشتم، روزگاری زنبیل بر سرنهادم و کارگری کردم. بارها نزدیک شد که غرق شوم. به تهمت جاسوسی دستگیر و زندانی شدم، داغ بدعت بر پیشانیم زدند...»
روایت یک جهانگرد از میهماننوازی ایرانیان
همچنین در این روزگار ابن حوقل که از مشهورترین جهانگردان قرن چهارم هجری بهشمار میرود، ایران را از هر سو زیر پا گذاشته و در تمام نقاط مهم آن مدتی طولانی توقف کرده است. این سیاح جا به جا ضمن ذکر فاصله میان شهرها، توصیف جالبی از آنها به دست داده و از تاسیسات اقامتی مسافران نیز در آن قرن سخن گفته است. بهطوری که از نوشتههای او استفاده میشود، در قرن چهارم هجری رباطهای متعددی در سراسر ایران در اختیار مسافران و جهانگردان قرار داشته است: «در آن دوران به سبب کثرت رباطهایی که به همت ابوالحسن محمد بن ماه در نواحی شرقی ایران ساخته شده بود، رباطهای ایران را بیشتر به نام «رباط ماهی» میخواندند.»
ابن حوقل شرح جالبی از میهماننوازی شرقی ثبت کرده است: «اما بخشش مردم ماوراءالنهر چنان جالب است که گویی همه افراد یک خانهاند و کسی که به خانه دیگری وارد شود گویی به خانه خود درمیآید. بسیار میهماننوازند و از مهمانی که شبانه بدانان وارد شود ناخرسند نیستند، بلکه از وی پذیرایی میکنند، بی آنکه وی را بشناسند یا توقع پاداش داشته باشند. در ماوراءالنهر هر مالک و توانگری کوشش میکند که قصر بزرگی بسازد و مهمانسرایی بزرگ نیز ترتیب دهد. آنگاه تمام روز در اندیشه تامین نیازمندیهای مهمان بهسر میبرد و با شوق فراوان از مهمان پذیرایی میکند...»
سفرنامه بنیامین؛ کهنترین سفرنامه یک اروپایی به ایران
در دوران بعد از اسلام نيز، نخستين كسي كه از مغرب زمين به ايران سفر كرد و سفرنامهای در اين باره نوشت بنيامين تودلاي اسپانيایي بود كه در سال 1159م. به كشورهاي مختلف از جمله ايران سفر كرده است.
محسن جعفریمذهب در مقالهای با عنوان «گزارشی کهن از یهودیان شرق: سفرنامه بنیامین تودلایی» مینویسد: «سفرنامه بنیامین تودلایی شاید کهنترین سفرنامه موجود یک اروپایی به ایران باشد. پس از گزارشهای یونانیان همراه اسکندر هیچ اروپایی شناخته شدهای چنین سفرنامهای ننوشته بود. ظاهرا در ایران نیز پیش از او تنها سفرنامه ناصر خسرو وجود داشت.
تاریخ آغاز سفر بنیامین آشکار نیست. آشر و آبراهامس سال 1160م/555ه و لیبرخت بین 1140-1150م/ 535-545ه را بیان کردهاند. اما عزرا حداد با نظر گراتز و آدلر موافق است که سفر بنیامین پیش از سال 1165م/ 561ه انجام نگرفته است.
کهنترین نسخه موجود شناخته شده، نسخه شماره 27089 موزه بریتانیاست که در سده هفتم ه/ سیزدهم م نوشته شده است. نسخه کسنتنز به شماره 3097 کتابخانه رم به دست اسحق پیزایی نوشته شده، تاریخ 5189 عبری (1430م) را برخود دارد. نسخه وین به زبان ایتالیایی در کتابخانه وین و به خط لوئیجی بولونیایی در سال 1599م/1007 ه نوشته شده است. دو نسخه نیز از مجموعه اوپنهایم در کتابخانه بادلیان آکسفورد موجود است.
نخستین چاپ سفرنامه بنیامین به زبان عبری توسط العازاربر جرشون در سال 1543م در چاپخانه معروف «سونسینو» قسطنطنیه منتشر شد. پس از آن در سال 1556م در شهر فرارای ایتالیا، 1583م در فرایبورگ آلمان، 1663م در لیدن هلند، 1698 م در آمستردام هلند، 1844م در ورشوی لهستان، 1859م در لیمبرگ (لووف) لهستان، و در سال 1862م در زلیکف لهستان و سپس سراسر جهان نیز منتشر شد. جدیدترین چاپ موفق سفرنامه بنیامین، ترجمه عربی عزرا حداد از چاپ سنگی عبری بغداد 1856 م است که نخستین بار در سال 1945 م در بغداد به چاپ رسید و دوباره در سال 1996م با مقدمه عباس العزاوی در بیروت منتشر شد.
بخش ایران این سفرنامه تقریبا به طور کامل توسط حبیب لوی در جلد دوم کتاب «تاریخ یهود ایران» ترجمه و نقل شده بود و اینک پس از 850 سال شاهد چاپ ترجمه فارسی آن هستیم.»
نخستین مهمانخانه پایتخت به روایت جهانگرد بلژیکی
ارنست اورسل بلژیکی نیز که در سال 1882 میلادی به ایران آمده است نخستین مهمانخانه پایتخت را چنین شرح میدهد: «... اینجا هتل دوفرانس تنها هتل تهران بود. مالک مهربان و مودب آنجا، آقای پروو ما را به اطاقهایی که به سبک هلندی تزیین شده بود، راهنمایی نمود. در این اطاقها از دیدن تختخوابهای واقعی با ملافههای سفید و تمیز بسیار خوشحال حتی متعجب شدیم.»
سفرنامه کرزن؛ راهنمای سفر به ایران
جرج ناتانیل کرزن، سیاستمدار محافظهکار انگلیسی سفرنامهای درباره ایران در 30 فصل تالیف کرد که در آن اطلاعات گوناگونی به جهانگردان اروپایی درباره اوضاع ایران و چگونگی سفر به این سرزمین داده شده است.
وی در فصل مربوط به راهها و وسایل سیر و سفر در ایران چنین مینویسد: «موضوعی را که پیش از عزیمتم از انگلستان همواره استسفار میکردند، این بود که از چه راهی سفر کنم و در بازگشت نیز میپرسیدند از کدام راه مراجعت نمودم. این پرسشها حتی در این روزگار مجموعهها و راهنماهای چاپی جهانگردی مجابم ساخت که اطلاعات جغرافیایی هنوز آن اندازه شایع و فراوان نیست و نوشتن فصلی توضیحی درباب این موضوع که مسافرت به ایران یا بازگشت از آنجا از چه راهی بهتر است و برای هر مسافر چه نوع و مقدار تدارکات ضرور است، کار بیهودهای نخواهد بود.»
نظر شما