بهاره ارشدریاحی با اشاره به انتشار رمان «تقویم تصادفی» از سوی انتشارات مروارید اظهار کرد: در این رمان اشتباهات آدمها، مخصوصا دختران جوان را به تصویر کشیدم؛ اشتباه در تصمیمهای لحظهای و آنی که به نظر بیاهمیت میآیند، ولی میتوانند دنیای آدم را زیرورو کنند.
وی ادامه داد: بهنظرم خواننده در مطالعه رمان، در چینشی تصادفی، تقویمی از روزهای شلوغ و پرهیاهوی ترمه را خط میزند، با او عاشق و دلتنگ میشود، میخندد، در دره سقوط میکند، دست ناجیش را میگیرد و بالا میآید. «تقویم تصادفی» تغییر نگاه ترمه به دنیای ناشناس و بزرگ را به تصویر میکشد؛ دنیایی که پیشتر آنقدر کوچک بوده که برایش قابل لمس نبوده و حالا گم شده در این شهر، شهری که نمیداند برای روزهای عاشقی دوستش داشته باشد یا از آن برای شبهای سیاه دود و عصیان بگریزد. ترمه در این شهر و در چشمهای آدمهایش دنبال خودش میگردد، دنبال دختر ساده روز اول دانشگاه که در میدان گلکاری شده محوطه خوابگاه ارم منتظر او مانده است.
این نویسنده جوان در توضیح فضای این اثر اظهار کرد: حوادث رمان در فضایی رئال ساخته و پرداخته شده است. تِم این اثر اجتماعی است. سعی کردم در این اثر به واکاوی روابط بین انسانها، تأثیر گذشته، شرایط محیط بر آینده آدمها، نقش اختیار و تصمیمات فردی بر تقدیر و جبر روزگار بپردازم.
ارشدریاحی با اشاره به دلایل نگارش این رمان گفت: دغدغه نوشتن این رمان به تصویر کشیدن اشتباهات آدمها، مخصوصا دختران جوان است؛ اشتباه در تصمیمهای لحظهای و آنی که به نظر بیاهمیت میآیند، ولی میتوانند دنیای آدم را زیرورو کنند. ترمه دختر جوانی است که در خیالات سادهانگارانهاش دنیا و آدمها را مهربانتر و سادهتر از چهره واقعیشان میبیند. او برای دیده شدن و تجربه کردن، بارها و بارها میلغزد و این نقطههای کوچک سیاه، کمکم تمام زندگی او را تیره میکنند.
وی افزود: «تقویم تصادفی» با حوادث کوچک و بزرگ و معرفی شخصیتهای مختلف از اقشار متفاوت اجتماع، فضایی شبیه به زندگی میسازد. سعی کردم، زبان اثر روان و خوشخوان باشد، ولی در عین حال بتوانم با استفاده از فرمهای ساختاری و شیوههای روایت متنوع و خاص، اثر را برای کتابخوانان حرفهای و منتقدان هم جذاب و خواندنی کنم.
در بخشی از این رمان میخوانیم: «ناامیدیهایش همیشه به این فکر ختم میشود که میمیرد و در مردن دلش برای هیچکس تنگ نخواهد شد. نمیترسد از اینکه دیگران بعد از مرگ فراموشش کنند. از فراموشیِ خودش میترسد. از خودش میپرسد اگر روزی دیگر نتواند سعید را دوست داشته باشد و از پدرش کینهای نداشته باشد و از شیما متنفر نباشد و برای آغوش مژگان و دلشورهها و مهربانیهای ترلان دلتنگ نشود، چه خواهد شد؟ و احساس میکند ترسی که ترلان از آن حرف میزند، مرگ نیست؛ نه خودش نه بعدش. برای او ترس از جنس فراموشی است...»
بهاره ارشدریاحی (متولد ۱۳۶۴)، نویسنده، منتقد ادبی و روزنامهنگار، فعالیت ادبی خود را بهطور جدی از سال ۸۰ آغاز کرد. او با داستانهای کوتاهش در جشنوارههای ادبی مختلفی مانند صادق هدایت، بلقیس، حیرت، شمسه و حیات مقام کسب کرده است. وی داوری جشنوارههای ادبی، تدریس داستاننویسی، روزنامهنگاری و نقد ادبی را نیز تجربه کرده است. نخستین مجموعه داستان کوتاه ارشدریاحی با عنوان «لیتیوم کربنات» در سال ۹۲ از سوی انتشارات بوتیمار منتشر شد. «تقویم تصادفی» اولین رمان اوست.
رمان «تقویم تصادفی» نوشته بهاره ارشدریاحی در 334 صفحه با شمارگان یکهزار و 100 نسخه، به بهای 20 هزار تومان از سوی انتشارات مروارید منتشر شده است.
نظر شما