با وجود تغییر در روشهای ارتباطی مردم و دسترسی آنان به اطلاعات، احساس نیاز به تغییر در روش کتابداران در ارائه خدمات به کاربران به شدت احساس میشود.
«برایان» البته از عکسالعملهایی که ممکن است این مقاله برانگیزد بیخبر بود. «آیا کسی از این نیاز کتابخانهها مطلع است یا خیر!» عکسالعملهای پس از انتشار این مقاله نشان داد کتابخانهداران به این موضوع واقف بودند اما نیاز به کسی داشتند که شهامت بیان چنین موضوعی را داشته باشد. این مقاله هزاران بار و توسط افراد مختلف در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته شد.
یک سال از این ماجرا گذشت و این مجله اینبار به سراغ کتابداران رفت تا درباره این مسئله سخن بگویند. دلایل توجه به مقاله «برایان» از نظر آنها چیست و به نظر آنها چه تغییری باید برای توسعه و تغییر در سیستم کتابخانهها انجام شود؟ مشکل در واقع چیست؟
«ربکا اسمیت آلدریچ» در اینباره میگوید: «مقاله آقای «کنی» به موضوع مهمی اشاره کرد. کتابداران نقش مهمی در حل مشکل مردم در کتابخانهها دارند اما در این زمینه بسیار فعال عمل نمیکنند. کتابداران همیشه منتظرند تا کاربران از آنان سؤالی بپرسند تا به آنها کمک کنند. اما کتابداران باید بدانند که خود باید منبع الهام بازدیدکنندگان شوند. باید به افراد در زمینههای مختلف چون کمک در تکالیف درسی، کار با آثار دیجیتال، تاریخچه شهر خود، و همکاری با افراد دیگر در بیرون از کتابخانه برای ساخت جامعه مشاوره بدهند.
کتابداران معتقدند پاسخ به این سؤال، آغاز حل این مشکل است. اینکه کتابداران چه مشکلی را باید حل کنند؟ با وجود اطلاعات موجود در اینترنت و دسترسی رایگان به علوم مختلف، کتابداران معتقدند این اطلاعات نه تنها خطری برای کتابخانه نیست بلکه یک فرصت به شمار میرود زیرا «پیش از این مردم قادر به انجام هیچ کاری نبودند اما اکنون به راحتی اطلاعات مختلف را در اینترنت جستجو میکنند و با اطلاعات زیادی وارد کتابخانه میشوند و این موضوع به ما کمک میکند بر موضوعاتی تأکید کنیم که در دنیای در حال تغییر ما تأثیرگزار باشد.»
«کنی» در مقاله خود نوشته بود که میزهای سنتی که پیش از این به بازدیدکنندگان کتاب امانت میداد باید جای خود را به میزهای همکاری با مردم بدهد و از ظرفیتهای آنان برای همکاری با جامعه بهره ببرد.
«اِرین برمان»، مدیر کتابخانه «سن خوزه» در اینباره میگوید: «در طول ده سال گذشته کتابداران پشت میزی مینشینند و به سؤالهای کاربران پاسخ میدهند. بهتازگی تغییر بسیاری در این رویه صورت نگرفته است اما روش ما متفاوت است. پیش از این کاربر وارد کتابخانه میشد، از کتابدار تقاضای کمک میکرد و کتابدار به او کتابی در آن زمینه معرفی میکرد اما حالا اگر کاربری تقاضای کمک کند یا به او کلاسی جدید معرفی میکنیم یا فردی را به صورت تخصصی مسئول کمک به او خواهیم کرد. حال ممکن است فرد برای یادگیری گیتار یا حتی نوشتن رزومه از کتابدار کمک بخواهد، تفاوتی ندارد. کتابدار وظیفه دارد او را برای رسیدن به هدفش کمک کند.»
البته نظرات «کنی» مخالفان خاص خود را نیز دارد. «فرانسیسکا گلداسمیت»، مشاور و نویسنده در اینباره میگوید: «نظرات بسیاری در مقاله او وجود داشت که مورد آزمایش قرار نگرفته بود و در حد یک فرضیه است. او این تئوری را مطرح کرد که خدمات کتابخانهها در حال حاضر هیچ تفاوتی با سالهای گذشته ندارد و به همین دلیل در فرهنگ امروز جامعه بیمصرف تلقی میشود! اما چنین نیست.» اما حتی خود «گلد اسمیت» هم معتقد است این مقاله به تغییر رویه کتابداران کمک ویژهای کرده است.
«ماری ردفورد»، استاد دانشگاه و مدیر گروه برنامهریزی اطلاعات و ارتباطات در دانشگاه «نیوجرسی» معتقد است «با وجود ورود نسل جدید از کتابداران که بسیار باهوش و علاقهمند به کارشان هستند آینده کتابداری و کتابخانهها درگیر چالش میشود و این نسل تغییر مثبتی در سیستم کتابداری دنیا ایجاد خواهند کرد.»
نظر شما