«صدای شکستن» نام نمایشنامهای از اوست که برای نخستینبار در 200 نسخه در سال 1350 در نشریه «اندیشه و هنر» منتشر شد. این اثر در بهمن 1348 در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به کارگردانی نگارنده، روی صحنه رفت. از همین بازی یک ضبط تلویزیونی هم انجام شد که بلافاصله پخش شد.
فرهاد، مرشد اکبر، توتیا، رامین، خاندایی، برادر(برادر فرهاد)، رسول، افشین، بابک و اوس ابراهیم شخصیتهای این نمایشنامه هستند.
«صدای شکستن» شرح دلدادگی، توفان احساس، کشمکش اندیشههای پرخاشگرانه جوانی است. فرهاد، شخص اول نمایشنامه «صدای شکستن» که اول شخص غایب است، بنا به ماجراها و اتفاقاتی ناگهان به زندگیاش پایان میدهد، بنابراین در نمایش بهطور فیزیکی قابل روئت نیست، ولی عملا نمایش با محوریت او جلو میرود. او که عاشق توتیا بود، کشفی میکند که باعث شوریدگی خودش میشود. نکته جالب و تاملبرانگیز درباره شخصیت فرهاد این است که پیش از مرگ، واکنش اطرافیانش را در مواجهه با خبر درگذشتش روی نواری، ضبط و ناگفتههایش را برایشان بازگو میکند. برادر فرهاد از سوی او مامور پخش آن نوار برای دوستان و نزدیکان میشود، اما او به جای پخش نوار صوتی ضبط شده، آنرا در میانه صحنه قرار میدهد و بدون حضور در آن مجلس، حاضران را در موقعیتی قرار میدهد که بعد از پخش نوار خودشان را به محکمه مرگ دوست بکشانند.
در صفحه 55 این نمایشنامه آمده است:
«رسول: (نگاه به سینی) برات دو تا لیوان آوردم که اون دنیام نوکر ما باشی.
توتیا: (به وجد آمده) رسول؟
رسول: سلام.
توتیا: چه پسرِ بزرگی شدی، سلام، احوالت چطوره؟( توتیا سینی را از دست رسول میگیرد.)
رسول: خوبم.
رامین: احوال رسول خان.
رسول: به حال شما نمیرسه.
توتیا: ای شیطون.
رامین: باریک لا، باریک لا، اصلا محافظهکار نشده.
رسول: محافظهکار یعنی چی؟
رامین: هیچچی، سعی کن هیچوقت نفهمی محافظهکار یعنی چی.»
نخستین چاپ نمایشنامه «صدای شکستن» به قلم بهمن فرسی با شمارگان یکهزار نسخه به بهای 9 هزار تومان از سوی نشر بیدگل، روانه بازار کتاب شده است.
نظر شما