کتاب «حریم سلطان» نوشته یاوز بهادراغلو با ترجمه مهلا منصوری از سوی نشر نیماژ منتشر شد.
در پشت جلد این کتاب آمده است: «پدران عثمانی ما همواره به این حدیث عمل میکردند که «بخندید، تبسم مؤمنان نسبت به هم صدقه است.» و با توجه به توصیه «سلام را گسترش دهید.» به هر کس که برمیخوردند چه آشنا و چه غریبه تبسم کرده، دو سلام میدادند. این چنین دلهای افراد نسبت به هم گرم میشد.
معنای حقیقی عثمانی یعنی گروهی (ساختار اجتماعی) که با همدیگر در صلح، دوستی و برادری هستند.
اگر بر حسب اتفاق کدورتی میان دو نفر رخ میداد، باقی افراد در عرض چند روز با وساطت خویش میان آنان صلح و آشتی برقرار میساختند و اگر این کدورت به درازا میکشید بیصبرانه منتظر رسیدن عید میماندند، چراکه عیدها هنگام آشتی و برادری بودند.»
در بخش دیگری از این کتاب میخوانیم: «این بار پادشاه بازخواستکنان گفت: «ای زن این چه خواب عمیقی بوده است؟» پیرزن نه لرزید و نه ترسید، بلکه با نگاهی تحقیرآمیز به پادشاه نگریست و گفت: «خواب پیری است پادشاه، چه کنم؟ با فرض اینکه شما و دولت بیدارید من به خواب خوش رفته بودم و حال که آمدم و دیدم شما از همه بیشتر در خواب غفلتید، دیگر زین پس خواب به چشمانم نخواهد آمد.» پادشاه مبهوت ماند، پیرزن در حالی که دامنش را میکشید، رفت...»
کتاب «حریم سلطان»، نوشته یاوز بهادراغلو با ترجمه مهلا منصوری در ۱۴۴ صفحه در قطع رقعی به بهای ۱۱ هزار تومان با شمارگان یک هزار و ۱۰۰ نسخه از سوی نشر نیماژ منتشر شده است.
نظر شما