قاسمعلی فراست در این مراسم به افرادی اشاره کرد که از چهرههای شاخص در حوزههای مختلف هستند اما کمتر کسی آنها را میشناسد و گفت: براین اساس چندسال پیش برآن شدیم تا سراغ این افراد برویم و مستندی از زندگی و فعالیتهای آنها تهیه کنیم. یکی از این افراد، مهدی آذریزدی بود اما وقتی به او رسیدیم احساس کردیم که ساختن یک فیلم مستند از او کافی نیست و بهتر است یک فیلم داستانی درباره او بسازیم و برای این کار نیاز به فردی یزدی داشتیم که به خوبی یزد و آذریزدی را بشناسد و آقای بحری را انتخاب کردیم که با ما همکاری کند و به این ترتیب فیلمی از زندگی وی با عنوان «پدری خوب برای بچههای خوب» ساختیم.
وی ادامه داد: فکر میکنم اغلب افراد مهدی آذریزدی را فقط بر اساس مجموعه قصههای خوب برای بچههای خوب میشناسند در حالی که در و دیوار خانه و زندگی او سرشار حرف و سخن و نکتههای آموزنده برای انسان است.
مقایسه آذر یزدی با روزگار امروز ادبیات
به گفته فراست، مهدی آذر یزدی و محمود گلابدرهای دو نویسندهای هستند که علاوه براین که سختیهای ادبیات را کشیدند، در زندگی شخصیشان هم سختیهای زیادی را متحمل شدهاند چون میخواستند به نوع خاصی زندگی کنند.
وی همچنین اظهار کرد: آذر یزدی فعالیتهای مختلفی در زندگی انجام داده و به نظر من اگر وقت آذریزدی صرف خواندن و نوشتن بیشتر میشد شاید برای ادبیات کشور ما و کودکان و نوجوانان بهتر بود. آذر یزدی به خودش خیلی سخت میگرفت و سخت زندگی میکرد و نتیجهاش این شد که نسل من توانست با کتابهای او با کتابخوانی مانوس شود و با مطالعه رشد کند. او توانست کتابهای ادبیات کلاسیک را به زبانی ساده برای کودکان و نوجوانان بازنویسی کند و همچنین سراغ داستان برود که بسیار ارزشمند است.
به اعتقاد فراست نباید آذر یزدی را با روزگار امروز ادبیات مقایسه کنیم او را باید با 50 سال پیش ادبیات کشورمان مقایسه کرد که دسترسی به کتابهای مرجع وجود نداشت اما این نویسنده توانست با وجود همه محدودیتها معلم خود باشد و رشد کند.
این نویسنده پیشکسوت تاکید کرد: آذر یزدی در عین حال که همسر و فرزندی نداشت اما میلیونها فرزند دارد و ما وظیفه داریم به عنوان فرزندانش صدای او را به بقیه مردم و مخاطبان برسانیم.
مصطفی رحماندوست، نویسنده و شاعر کودک و نوجوان نیز در این آئین به بیان خاطرات و نحوه آشناییاش با آذریزدی پرداخت و گفت: سالها پیش در زمانی که مشاور آقای خاتمی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بودم برآن شدیم سمیناری برای ادبیات کودک در ایران برگزار کنیم و من به این فکر افتادم که پیام این سمینار را آذریزدی بنویسد و به همین دلیل به دنبالش میگشتم تا اینکه توانستم او را در کتابفروشی اشراقی پیدا کنم و به منزل خودم دعوتش کردم و این آغازی بود برای آشنایی ما و بعد از آن هم کم و بیش از احوالاتش خبر داشتم و گاهی با او دیدار میکردم.
پخش مستندی از آذریزدی در صحن سازمان ملل
الهه کسمایی، تهیه کننده گروه کودک و نوجوان شبکه یک سیما نیز در این آئین به ارائه توضیحاتی درباره تهیه مستند 26 قسمتی با موضوع افراد شاخص پرداخت و گفت: در این مجموعه برآن شدیم در بخشهای 20 دقیقهای افراد شاخصی مانند هوشنگ مرادی کرمانی و مهدی آذریزدی را به مخاطبان معرفی کنیم اما وقتی به آذریزدی رسیدیم متوجه شدیم که 20 دقیقه برای معرفی وی کافی نیست و سه قسمت 20 دقیقهای را به وی اختصاص دادیم.
این تهیه کننده در ادامه بیان کرد: من بعد از ساختن این سه قسمت انسان دیگری شدم و آذریزدی تاثیرات شگرفی بر من داشت به گونهای که هرگز نتوانستم 500 دقیقه نوار ضبط شده گفتوگو با وی را پاک کنم و از آنها فیلم 15 دقیقهای ساختیم که در صحن سازمان ملل پخش شد. بعد از این هم من ارتباطم را با وی حفظ کردم و از سال 85 تا 90 با وی در تماس بودم.
مطالعه و پژوهش بخشی از زندگی آذریزدی بود
محمد عزیزی، مدیر نشر روزگار نیز در این مراسم به بیان نظراتش درباره آذریزدی پرداخت و افزود: این نویسنده کودک و نوجوان پیوند عمیقی با کتاب و نوشتن برای کودکان و نوجوانان داشت. با وجود اینکه او در خانواده فرودست و فقیری رشد کرده بود اما بسیار با حجب و حیا و مناعت طبع بود و خودش معلم و آموزگار خودش بود. آذریزدی از بیرون چیزی یاد نگرفت و همه چیز را مستقیما از کتابها میآموخت.
عزیزی همچنین به سایر فعالیتهای آذریزدی اشاره کرد و گفت: مطالعه و تحقیق و پژوهش بخشی از زندگی او بود. آذریزدی روزها در کتابفروشی کار میکرد و شبها هم همانجا میخوابید و در کارهای پژوهشی رسمی مانند تصحیح کتابها کاربلدتر از برخی افراد دیگر بود.
نظر شما