شنبه ۵ تیر ۱۳۹۵ - ۱۲:۲۹
پورتراب؛ مردی که علمش واقعی بود/ یادداشتی از داریوش پیرنیاکان

​مصطفی کمال پور‌تراب، استاد و تئوریسین موسیقی کلاسیک، صبح چهارشنبه (دوم تیر ماه) از دنیا رفت. داریوش پیرنیاکان، موزیسین و استاد دانشگاه، در یادداشت زیر، مروری کوتاه بر دوران کاری پورتراب در جایگاه معلم موسیقی دارد.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- داریوش پیرنیاکان: مصطفی کمال‌پورتراب برآمده از نسلی است که پیشینیان آنها، موزیسین‌های فعال در عرصه سنتی بوودند. بعد از آن دوره، نوبت به جوانانی رسید که پس از موسیو لومر و بعد از تاسیس مدرسه  دارالفنون، تحصیل در زمینه موسیقی کلاسیک غربی را آغاز کردند. جوانان آن دوره در فضایی پرورش پیدا کردند که موسیقی کلاسیک غربی جای خودش را در ایران پیدا کرده بود. در همین دوران، کمال پورتراب درپی یادگیری مبانی نظری موسیقی کلاسیک رفت و بیش از همه یادگیری و آموزش تئوری موسیقی را فراگرفت. هر چند آهنگسازی و هارمونی گرایش‌های مصطفی کمال پورتراب بود اما این هنرمند، بعد از تاسیس هنرستان عالی موسیقی و هنرستان ملی ایران، عهده‌دار تعلیم مبانی نظری به دانشجویان شد.

بعدها هنرکده موسیقی ملی با هدف ادامه آموزش فارغ‌التحصیلان رشته موسیقی هنرستان‌ها در فضای آکادمیک و در سطح دانشگاهی تاسیس شد. دلیل تاسیس این هنرکده این بود که هنرجویان هنرستان‌های موسیقی به خاطر زمانی که صرف آموزش نواختن ساز می‌کردند، در رقابت با سایر دانش‌آموزان در دروس عمومی دچار مشکل می‌شدند.

پورتراب در هنرستان ملی موسیقی، هنرکده ملی موسیقی و دانشکده موسیقی دانشگاه تهران تدریس می‌کرد و از سال 50 تا 52 رئیس هنرستان ملی موسیقی بود. او معلمی دلسوز، تلاشگر و زحمت‌کش بود که در طول 5 دهه، چند نسل از موزیسین‌های ایرانی را تعلیم داد.

در کنار تدریس، تسلط مصطفی کمال پور‌تراب به زبان فرانسه باعث شد کتاب‌های موسیقی معتبری را از این زبان به فارسی ترجمه کند و در اختیار دانشجویان و علاقه‌مندان به این رشته قرار دهد.

«کن‍ترپوان به‌زبان ساده»، نوشته اچ. سی. ال. است‍اک، «تج‍زیه و تح‍لی‍ل موسی‍قی برای جوانان»، نوشته ل‍ئ‍ونارد برنس‍تاین، دو نمونه از کتاب‌های ترجمه شده کمال پورتراب بود. همچنین «تئوری موسیقی» نوشته آن مرحوم هم برای هنرجویان هنرستان موسیقی تدریس می‌شد و هم برای دانشجویان دانشکده موسیقی دانشگاه تهران.

با مرور زندگی مصطفی کمال پور‌تراب، مردی شریف، پاک و معلمی به معنای واقعی را به یاد می‌آورم. علم او واقعی بود چون می‌دانست، نباید منیت داشته باشد. گاهی هنرجویان از جدیت و عصابنیت او سر کلاس صحبت می‌کردند. این جدیت برآمده از علاقه او به تعلیم و تربیت دانشجویان بود. کمال‌پورتراب، مردی واقعی بود چون عذرخواهی کردن اصلا برایش کار سختی نبود. اگر حرفی می‌زد و بعدا متوجه می‌شد که نباید آن سخن را به زبان می‌آورده و یا در فهمیدن ماجرا اشتباه کرده است، به راحتی می‌آمد و عذرخواهی می‌کرد.

سال‌ها در خانه موسیقی و قبل از آن در شوراهای مختلف با آقای کمال پور‌تراب در ارتباط بودم و خلق و خوی او را می دانستم. در بزرگداشتی که برای او برگزار شده بود( لوریس چکناواریان هم در آن  بزرگداشت حضور داشت) از من برای صحبت درباره شخصیت مصطفی کمال‌پور‌تراب دعوت شد. این ماجرا، خاطره‌ای بود که در ذهن من و آقای کمال پور‌تراب باقی ماند. گفتم: مصطفی کمال‌پورتراب، از نظر اخلاقی، درست مثل یک کودک معصوم است بنابراین، ممکن است از اتفاقی ناراحت شود اما به زودی فراموش می‌کند. همان‌جا بود که  روان‌شاد کمال‌پور‌تراب شروع به گریه کرد و گفت: این بهترین تعریفی بود که من تا امروز درباره خودم شنیده بودم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها