سه‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۴:۰۲
نمایندگان مجلس و جای خالی کمیسیون فرهنگی/ یادداشت علی ططری

علی ططری، مدیر مرکز اسناد کتابخانه و موزه مجلس شورای اسلامی با نگاهی به اسناد تاریخی دغدغه‌های خود را درباره استقبال نکردن نمایندگان مجلس دهم از کمیسیون فرهنگی در یادداشتی در اختیار ایبنا قرار داده است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- علی ططری، مدیر مرکز اسناد کتابخانه و موزه مجلس شورای اسلامی: طبق ماده 60 آیین‌نامه داخلی مجلس شورای اسلامی که آخرین اصلاحات آن مهرماه 1391 به تصویب مجلس نهم رسید (آخرین ویرایش) در ذیل عنوان ماده 60 این آیین‌نامه آمده که کمیسیون فرهنگی برای انجام وظایف محوله در محدوده فرهنگ و هنر، ارشاد و تبلیغات، صدا و سیما و ارتباطات جمعی، تربیت بدنی و جوانان، زنان و خانواده مطابق ضوابط این آیین‌نامه تشکیل می‌شود. ضمن اینکه بر همین اساس در کمیسیون باید حداقل 19 نفر و حداکثر 23 نفر نماینده عضو شود.
 
اما از سوی دیگر براساس این آیین‌نامه وظیفه نظارت و مشارکت در سیاستگذاری کدام سازمان‌ها متوجه کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی می‌شود:
1ـ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
2ـ سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی
3ـ وزارت ورزش و جوانان
4ـ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
5ـ حوزه‌های علمیه سراسر کشور
6ـ صدا و سیما
7ـ سازمان تبلیغات اسلامی و...

به نظر می‌رسد که حوزه اختیارات کمیسیون فرهنگی طبق آنچه در بالا برشمردیم، نامحدود است زیرا ما در همه ارکان سیاسی، اقتصادی، اجتماعی کشور چه در مرحله برنامه‌ریزی و تئوریزه کردن و چه در مرحله اجرایی و عملیاتی کردن، فرهنگ در پیشانی همه موضوعات به چشم می‌آید. اگرچه در حوزه اجتماعی طلاق، اعتیاد، بیکاری در نگاه نخست به نظر می‌رسد در کمیسیون اجتماعی باید مورد توجه قرار گیرد اما ریشه این معضلات به حوزه فرهنگ مرتبط است. پس زمانی که حوزه اختیارات فرهنگ نامحدود است، اهمیت خاصی در سیاستگذاری‌های کشور می‌یابد.

این اهمیت را حتی می‌توان در گفتار سران نظام استخراج کرد. چه در دوران بنیانگذار انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) و چه در دوران مقام معظم رهبری به ویژه در سال‌های اخیر که رهبر انقلاب در پیام‌های نوروزی خود فرهنگ را مورد تاکید ویژه قرار دادند و حتی در گفتاری فرمودند: «فرهنگ در بلندمدت از اقتصاد نیز مهم‌تر است.» و در برخی سخنان‌شان نیز بر بی‌توجهی و بی‌اهتمامی به حوزه فرهنگ گلایه کردند و اخیرا نیز در دیدار با نمایندگان مجلس دهم بر نقش ویژه آنها در حوزه فرهنگ تاکید داشتند.
 
در نگاه کلی باید مسایل فرهنگی و بحث کتابخوانی را دغدغه اصلی جامعه دانست با توجه به اهمیتی که به آن اشاره شد و تاکید سران و سخنان رهبر انقلاب به نمایندگان مجلس دهم باید دید چرا مجلس پیشرو با تمام مشکلاتی که حوزه فرهنگ با آن دست به گریبان است تنها چهار نفر برای حضور در کمیسیون فرهنگی پیشقدم می‌شوند؟ چرا نخبگان ما چندین دوره است تمایلی به عضویت در کمیسیون فرهنگی ندارد؟

نگاهی به کتاب «بازیگران و بازیگردانان مجلس: نمایندگان مجلس پایتخت در پارلمان ایران» به کوشش نسرین وزیری، اسناد به جا مانده از کمیسیون‌های مجالس 7، 8 و 9 و دنبال کردن مباحث این کمیسیون حاکی از این است مجلس کنونی کمیسیون فرهنگ در چهار دوره اخیر با افت در عضویت مواجه است. چرا منتخبان مردم علاقه‌ای به حضور در کمیسیون فرهنگی و دنبال کردن مسایل این حوزه را ندارند؟
 
باید بگویم با ابراز تاسف مجلس دهم با ثبت چهار نماینده در ابتدای امر و 11 نماینده تا امروز رکوردار استقبال ناچیز از کمیسیون فرهنگی مجلس است. نگاهی به اسناد به جا مانده حاکی از این است که در مجلس هفتم 19 نفر، مجلس هشتم 16 نفر، مجلس نهم 9 نفر و در مجلس دهم در وهله نخست 4 نفر و تا به امروز 11 نفر اعلام حضور در کمیسیون فرهنگی کرده‌اند. مرور اسناد حکایت از تقلیل، استقبال نمایندگان از این کمیسیون دارد در حالی که باز هم به شهادت اسناد در مجلس ششم 22 نفر حضور داشتند که این 22 نفر انتخاب نخست خود را به کمیسیون مزبور اختصاص داده بودند.
 
برپایه آمار و اسناد می‌توانیم بگوییم که ما با این حقیقت روبه‌رو هستیم که دغدغه‌مندان حوزه فرهنگ در مجلس شورای اسلامی با افت شدید روبه‌رو شده و ممکن است در مجلس آینده حتی یک نفر نیز خواهان عضویت در این کمیسیون نباشد! دلایل این موضوع به چند نکته برمی‌گردد که برخی از این نکات نمایندگان را محق به انتخاب نکردن این کمیسیون می‌‌کند و نکات دیگری قصور نمایندگان را در حضور نداشتن در کمیسیون مربوطه می‌رساند. باید گفت کمیسیون فرهنگی مجلس از مزایای اندکی برخوردار است و در مقابل از حواشی و گرفتاری‌های بسیاری. ضمن این‌که کمیسیون مزبور کمترین مسافرت خارجی را برای اعضای خود به همراه دارد و جذابیت‌های شغلی پس از پایان نمایندگی نیز برای اعضای آن چندان قابل تصور نیست.
 
تنها آینده‌ای که بعد از پایان دوره 4 ساله برای آنها متصور است مشغول شدن در همان عرصه فرهنگ است که نمایندگان چندان استقبالی برای حضور در آن ندارند بلکه آنها علاقه‌مند به حوزه‌های عمرانی، صنعتی و سیاسی هستند، زیرا این حوزه‌ها هم حاشیه کمتری دارند و هم درآمد بیشتری. متاسفانه این رویه باعث شده تا معمولا مدیران ضعیف‌تر به حوزه فرهنگ روی بیاورند. از طرفی دیگر، آنچه نمایندگان را محق می‌کند تا از کمیسیون فرهنگی فاصله بگیرند این است که با انتخاب رئیس‌جمهوری جدید معمولا مدیران حوزه فرهنگ شانس بسیار کمی برای انتخاب شدن در پست‌های وزارت دارند و به همین دلیل نمایندگان و سیاسیون نیز از مدیریت در حوزه فرهنگ فراری هستند و همان‌طور که اشاره شد علاقه‌مند به حضور در سایر عرصه‌ها.
 
موضوع دیگری که باید به آن اشاره کرد، توقعات و انتظارات حوزه انتخابیه از نامزد برگزیده است؛ نماینده حق دارد بر اساس مشکلاتی که حوزه انتخابیه‌اش با آن روبه‌رو است، کاری بکند و انتظاراتی که مردم از وی دارند تا حد امکان و در محدوده قانون برآورده کند. این در حالی است که در جامعه امروز ما بحث اشتغال، صنعت، اقتصاد، متمرکز است و نماینده باید تلاش کند در این عرصه‌ها برای موکلان خود کاری بکند و آنها را راضی نگه دارد تا در دور دوم نیز به نمایندگی انتخاب شود. باید گفت آیا با حضور نماینده در کمیسیون فرهنگی امکان تأمین خواسته‌های کوتاه‌مدت و میان‌مدت موکلان وجود دارد؟ با حضور در کمیسیون فرهنگی، امکان اینکه بتوان در حوزه صنعت و اقتصاد کاری کرد، بسیار کم‌رنگ است و این امکان وجود ندارد و فشار مردم نیز برای حضور نمایندگان در سایر کمیسیون‌ها موثر است و تا حدی نیز باید به نمایندگان حق داد تا از این کمیسیون رویگردان باشند.
 
با وضعیتی که مجلس دهم با آن روبه‌روست این واقعیت را باید بپذیریم که تنها 4 نفر در موعد قانونی انتخاب اول خود را کمیسیون فرهنگ قرار داده‌اند و این یک زنگ خطر است و باید آن را به عنوان یک آسیب جدی بپذیریم. فعلا کمیسیون به 11 نفر رسیده و تا 19 نفر ... حتی با پر شدن کمیسیون فرهنگی نمی‌توان این حقیقت را کتمان کرد که تنها 4 نفر متقاضی عضویت در آن بودند! حال با توجه به بحران‌های فرهنگی‌ که در چند سال اخیر گریبانگیر کشور شده و در سخنان مقام معظم رهبری و سران سیاسی به خوبی مشهود است، باید گفت اعضایی که به ناچار وارد این کمیسیون می‌شوند تا چه اندازه دغدغه مسایل فرهنگی دارند؟
 
به نظر می‌رسد موضوع بحث جدی است و هر روز شدیدتر می‌شود و یکی از نشانه‌های بحران‌زا بودن فرهنگ عدم استقبال نمایندگان در کمیسیون فرهنگی است. باید بگویم ما در کمیسیون فرهنگ بحث کمیت نداریم و اگر این کمیسیون با رایزنی و لابی‌گری به 23 نفر برسد، دردی را دوا نمی‌کند زیرا افرادی می‌توانند در حوزه فرهنگ کارگشا باشند که علاقه‌مند به‌ آن و دغدغه مسایل فرهنگی را داشته باشند. به نظر می‌رسد برای سیاستگذاران و رجال پارلمانی هنوز مسایل فرهنگی که بحران‌های اجتماعی را در پی خواهد شد به عنوان یک دغدغه پذیرفته نشده است!
 
نکته بسیار مهمی که باید به آن توجه کنیم، این است که فرهنگ زود بازده نیست و سیاستگذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌های آن برای دهه‌ها و گاه سده‌های آینده است. این چشم‌اندازی است که ما شاهد آن هستیم و در آینده تبعات منفی خود را نشان خواهد داد. این نوع نگاه آسیب‌شناسانه به حوزه فرهنگ به دلیل گستردگی حوزه اختیاراتی است که در آغاز سخن به آن اشاره کردیم؛ حوزه‌ای که جامع‌الطراف و کلی شمول است. جامعه ما در حال حاضر در حوزه کار، سینما، کتاب و کتابخوانی با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می‌کند آماری که از میزان مطالعه ارائه می‌شود، بسیار نگران‌کننده است و حاکی از استقبال نکردن از انتشار کتاب‌هایی با شمارگان 200 نسخه است. این مسایل به ما می‌گوید که استاندارد فرهنگی مشخصی در فرهنگ ما به چشم نمی‌آید با این روندی که وجود دارد، باید بپذیریم که بحران مسائل فرهنگی رو به ازدیاد است.
 
طبق قانون اساسی و بند 60 آیین‌نامه داخلی مجلس شورای اسلامی که وظایف و اختیارات نمایندگان را مشخص کرده و در کمیسیون فرهنگی نیز حوزه اختیارات آنها تعیین شده است، حوزه‌هایی که در ابتدا به آنها اشاره شد، بخش اعظمی از امور کشور را در برمی‌گیرد. حال با این رویه باید بپذیریم در یک دوره 4 ساله، قوه مقننه با نمایندگانی که تمایلی به حضور در کمیسیون فرهنگی ندارند هم از کیفیت نظارتی‌اش کاسته می‌شود و هم مشارکتی در مدیریت فرهنگی نخواهد داشت. به حوزه مدیریت فرهنگی اشاره کردم که متاسفانه مشکلات بسیاری گریبانگیر  حوزه فرهنگ است و مجلس کمیسیون فرهنگی می‌توانست با حضور موثر و تقسیم‌کاری که در حوزه گسترده فرهنگ انجام می‌داد، هم بعد نظارتی خود را به قدر کفایت و توان عملی کند و هم تا اندزه‌ای بعد نظارتی و مدیریتی فرهنگی را تقویت کند.

این موضوع را با توجه به تجربیات گذشته و اسنادی که موجود است، بیان می‌کنم در مجالس بعد از انقلاب از جمله مجلس چهارم افرادی مانند سیدرضا تقوی، زنده‌یاد علی‌اکبر پرورش، دکتر کامران عملکرد نسبتا خوبی در کمیسیون فرهنگی داشتند. همچنین به گواهی اسناد در مجلس ششم کمیسیون فرهنگی یکی از سه کمیسیونی بود که از آن استقبال فراوانی شد؛ در این کمیسیون افرادی مانند حداد عادل، پورنجاتی و راکعی حضور داشتند؛ افرادی که سابقه مدیریتی در عرصه فرهنگ داشتند. بعد از این مجلس کمیسیون فرهنگی قدرتمندی را شاهد نبودیم و تبعات این موضوع را در حوزه فرهنگ در سال‌های آتی مشاهده خواهیم کرد اگر حضور نمایندگان در کمیسیون اصلاح نشود نباید انتظار داشته باشیم تحول جدی در حوزه فرهنگ رخ دهد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها