گزارش ایبنا از نشست نقد و بررسی کتاب «امر روزمره در جامعه پساانقلابی»
فاضلی: کتاب کاظمی چشمانداز جدیدی برای شناخت جامعه ایران فراهم کرد/ صمیم: دغدغه مورخ تاریخ فرهنگی بازنمایی کلیت فرهنگ و روح زمانه است
نعمتالله فاضلی در نشست نقد و بررسی کتاب «امر روزمره در جامعه پساانقلابی» گفت: «این کتاب چشمانداز جدیدی را برای شناخت جامعه ایران فراهم کرده در حالی که تاکنون محققی در ایران این کار را انجام نداده است و نگارش این کتاب فتح بابی در این حوزه خواهد بود.» به گفته رضا صمیم، دغدغه مورخ تاریخ فرهنگی بازنمایی کلیت فرهنگ و روح زمانه است.
فاضلی در ابتدای این نشست با بیان اینکه کتاب حاضر امضاء و سبک نگارش کاظمی را دارد، گفت: هزاران کتاب در ایران نوشته میشود که مشخص نیست مولف آن چه کسی است و چه سبکی را در نگارش اثر خود داشته اما این کتاب به سبب داشتن سبک خاص مولف آن قابل ستایش است.
وی ادامه داد: این کتاب چشمانداز جدیدی را برای شناخت جامعه ایران فراهم کرده در حالی که تاکنون محققی در ایران این کار را انجام نداده است و نگارش این کتاب فتح بابی در این حوزه خواهد بود.
به گفته فاضلی، یکی از ویژگیهای مثبت کتاب زبان قابل فهم آن است چرا که اساساً زمانی که کتاب برای عموم مخاطبان قابل فهم نباشد به معنای آن است که چیزی نوشته نشده است و کتاب کاظمی از این نظر ارزش خلاقانه دارد.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: نوشته کتاب اصیل است و انبوه بیهودهگویی استادان دانشگاهی در آن نیست چرا که امروزه میزان تولید کتابهای ارزشمند و خلاق کم شده و از این منظر این اثر قابل ستایش است.
عمل نکردن مولف بر اساس حقهبازی دانشگاهی
این استاد انسانشناسی با بیان اینکه شجاعت و دلیری کاظمی در این کتاب دیده میشود، عنوان کرد: مولف در این اثر ریاکاری نکرده، دروغ نگفته و براساس روش تحقیق که حقهبازی دانشگاهی است عمل نکرده است و از این منظر کتاب ارزشمند است چون در نهایت صداقت نوشته شده و خلاقیت در آن دیده میشود این در حالی است که بیشتر کتابهای منتشر شده در ایران روش تحقیق را موضوع قرار میدهند و نه مساله را اما خوشبختانه کتاب کاظمی مساله را موضوع خود قرار داده است.
وی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه مولف به لحاظ تئوریک برای توضیح امر انسانی از شرح فاعلیت اشیاء استفاده کرده است، افزود: البته این رویکرد مولف قابل مناقشه است و از سوی دیگر کاظمی رویکرد نظری خود را که در مقدمه اثر توضیح داده است در برخی مقالات کتاب نقض میکند و نتوانسته به رویکرد تئوریک خود وفادار باشد.
فاضلی در ادامه توضیحاتی را درباره تئوریک فاعلیت اشیاء ارایه کرد و گفت: این رویکرد در این کتاب قابل نقد است و من برای توضیحات بیشتر مخاطبان را به کتاب مارگارت آرچر با عنوان «انسانبودن و مساله عاملیت» که در سال 2000 منتشر شد ارجاع میدهم. این کتاب در نقد گفتمان عاملیت اشیاء نوشته شده و نظرات افرادی چون لاتور، بودریار، فوکو و ... را نقد میکند. همانطور که میدانید بسیاری از اندیشمندانی که در تفکر چپ قرار میگیرند چنین رویکردی دارند اما کتاب آرچر در دفاع از زندهبودن انسانها نوشته شده است.
وی ادامه داد: به طور مثال در نقد این رویکرد بیان میشود که وقتی ما از عاملیت ویدئو سخن میگوییم و آن را غول مهربان توصیف میکنیم آیا خود ویدئو مهربان است یا اینکه ما انسانها چنین معنایی را به آن بخشیدهایم. بنابراین آرچر عاملیت زبان را در نظر میگیرد و تاکید میکند که اشیاء و ابزارها توسط انسانها جابهجایی معنایی پیدا میکنند.
کرواتی که در دهه 60 شیطان کوچک است
فاضلی با اشاره به مثالهای نویسنده در کتابش گفت: دکتر کاظمی در کتابش از حیات کروات در دهه 60 سخن میگوید و آن را به شیطان کوچک تعبیر میکند در حالی که اگر کروات در دوره پس از انقلاب اسلامی مطرح نمیشد چنین تعبیری هم نداشت. بنابراین در جامعهای مانند جامعه ایران که اسطورهها معنا دارند و بسیار قدرتمندتر از اشیاء عمل میکنند نمیتوان از عاملیت اشیاء سخن گفت.
وی تاکید کرد: در جامعهای مثل ایران قدرت آیینها، اسطورهها و قالبهای معنابخش تاریخی مانند مذهب بسیار زیاد است. البته جامعه ایران جامعه از خود بیگانهای نیست و مولف کتاب هم به این موضوع اذعان دارد اما باید توجه داشته باشیم تا زمانی که ظرف وجودی ما معنابخش است و اسطورهها، مذهب و آیینها ایفای نقش میکنند نمیتوانیم از قدرت فاعلیت اشیاء سخن بگوییم.
این عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با بیان اینکه کاظمی فردی اصیل است اما روشمند نیست اظهار کرد: با این وجود او در کتابش نتوانسته به دیدگاه نظری خود وفادار باشد و در عمل وقتی بحث میکند ساختار سیاسی و انقلاب اسلامی را به عنوان معنابخش به پدیدهها و اشیاء در نظر میگیرد. البته رویکرد مبالغهآمیز کاظمی در کتابش شاید به دلیل نگارش نخستین کتاب با چنین سبکی باشد و اساساً چون میخواسته موضوع را در ویترین قرار دهد از چنین رویکردی استفاده کرده است.
غایب بودن بیان شخصی در سنت تالیف کتابهای علوم اجتماعی
صمیم نیز در بخش دیگری از این نشست کاظمی را صاحب ریتوریک و بیان شخصی دانست و گفت: بیان شخصی در سنت تالیف کتابهای علوم اجتماعی غایب است و مولف اثر آگاهانه این بیان شخصی را ساخته در حالی که عدهای نبوغ ادبیشان بیان شخصی برایش آنها میآورد اما کاظمی تصمیم گرفته به این بیان شخصی برسد و در درآمد این کتاب هم به چنین موضوعی اشاره میکند.
وی با اشاره به اینکه کتاب مبانی گذر کردن از نگاه جامعهشناختی را دارد، افزود: کتاب در برخی مقالات به مطالعات جامعهشناختی نزدیک میشود اما کلیتاش تجربهای در مطالعات فرهنگی است. همانطور که میدانید مطالعات فرهنگی بعد از جنگ جهانی دوم به یک گفتمان شبهانتقادی تبدیل شد و شیوه انتقاد را متفاوت کرد. کاظمی هم در این کتاب سعی میکند انتقادی نگاه کند و البته انتقادی نگاه کردن در اینکه در چه پارادایمی باشد، مهم است؛ به طور مثال وقتی در جامعهشناسی کلاسیک نگاه انتقادی داریم بحث تولید میشود و وقتی نگاه ما به غیر از جامعهشناسی کلاسیک معطوف باشد مصرف مورد توجه قرار میگیرد.
کاظمی به سنت زیملی وفادار است
صمیم با بیان اینکه کاظمی به سنت زیملی وفادار است یادآور شد: تصور من این بود که بعد از مطالعه کتاب با روایتی از تاریخ فرهنگی مواجه میشوم چون دغدغه مورخ تاریخ فرهنگی بازنمایی کلیت فرهنگ و روح زمانه است. از همین منظر یکی از مشکلات کتاب غیبت کلیت فرهنگ و روح زمانه در آن است و برخلاف اینکه به نظر میآید مخاطب در کتاب به مطالعه تاریخ انتقادی در برهه زمانی خاصی دعوت میشود اما چنین رویکرد اتفاق نمیافتد.
این عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در بخش دیگری از سخنانش به استفاده لوکاچ از رمان برای روایت تجربه زیسته در زندگی روزمره اشاره کرد و گفت: لوکاچ میگوید چون فلسفه نتوانسته تاریخ را روایت کند گونههایی از رمان چنین کاری را در جامعه انجام دادهاند. در حالی که نظرورزی فلسفی باید به بازنمودن زیستن بینجامد اما در عمل چنین اتفاقی نمیافتد.
وی ادامه داد: کاظمی در کتابش میخواهد از طریق بازنمایی تجربه زیسته خود کلیت تاریخی دهه 60 را روایت کند اما در عمل موفق نمیشود رنج تاریخیکه مردم در دهه 60 متحمل شدند را به مخاطب منتقل کند و تنها حس نوستالژی با مطالعه کتاب به دست میدهد این در حالی است که دهه 60 یکی از رنجبارترین دورههای تاریخی ماست و این کتاب فرصت مغتنمی بود که رنج این دوره بازنمایی شود و شکل جدیدی از روایت تاریخی آن به مخاطب عرضه شود.
روایت بیاثر تاریخ آرمان جامعهشناسی نیست
وی افزود: ما از دهه 60 تاریخی را روایت میکنیم که در آن شدن زدوده شده با این وجود تاکید بیش از حد به زیسته فردی در آن غایب است و کاظمی میتوانست از تجربه زیسته افراد آن دوره برای غنیتر کردن کتاب استفاده کند در حالی که این کتاب به انتقال حس نوستالژی دهه 60 به مخاطب اکتفا کرده که از آرمان علوم اجتماعی دور است چون روایت بیاثر تاریخ آرمان جامعهشناسی نیست.
صمیم در بخش دیگری از سخنانش با انتقاد از چندپاره بودن کتاب کاظمی گفت: فصل دوم و سوم کتاب روح کاملا متفاوتی با هم دارد و درآمد کاظمی در کتاب فقط به فصل دوم اختصاص دارد اما بارقههای انتقادی به تاریخ در فصل سوم آن دیده میشود، بنابراین چارچوب نظری مولف در تمام کتاب مورد توجه قرار نگرفته است. همچنین در به کار بردن مفاهیم توسط مولف دقت لازم صورت نگرفته و به طور مثال مولف میتوانست از حیات ایدئولوژیک اشیاء به جای زندگی سیاسی آن استفاده کند.
وی افزود: کاظمی در مقدمه کتاب تاکید میکند که اثرش نیازمند توصیفات فربه نیست اما سوال من این است که چرا نباید این توصیفات در کتاب وجود داشته باشد و اساسا از آنجا که کتاب روش تحقیق ندارد چگونه میتواند به سوالات اساسی مخاطب پاسخ بدهد.
به گفته این مدرس مطالعات فرهنگی، تصاویر به کار رفته در کتاب میتوانست توسط مولف تحلیل بیشتری شود اما تنها به روایت نوستالژی دهه 60 اکتفا شده است.
صمیم در بخش پایانی سخنانش با بیان اینکه روایت کلی از پروسه طی شده در کتاب ارایه نشده است یادآور شد: متاسفانه در پایان کتاب یک نگاه موخره تحقیقاتی وجود ندارد و پایان آن باز است.
نمیخواستم کتاب را تمام کنم چون زندگی جاری است
کاظمی نیز در بخش پایانی این نشست در پاسخ به انتقادها گفت: اساسا من نمیخواستم این کتاب را تمام کنم چرا که موضوع کتاب مانند زندگی روزمره جاری و ساری است و انتهایی ندارد، این کتاب را باید در سنت حیاتگرایانه و در دیدگاه اندیشمندانی چون لاتور، نیچه، آدرنو، بارت و ... قرار داد. همانطور که در مقالات زیمل نقل قول، مقدمه و موخره وجود ندارد این کتاب نیز الگویی از این مقالات است و من اساسا میخواستم تجربه خود را نگارش کنم.
این استاد دانشگاه ادامه داد: فوکو هیچگاه از تبارشناسی سخن نگفت اما دیگران تبارشناسی را روشمند کردند و به قولی این بیهودهگوییها را گسترش دادند. احساس من به این کتاب چنین چیزی بود و نمیخواستم اثری روشمند باشد.
وی در پاسخ به اینکه چرا مفهوم کلیت زمانه در کتابش روایت نشده گفت: مفهوم کلیت لوکاچ با مفهوم کلیت آدرنو و بنیامین یکی نیست چون لوکاچ کلیت را برای رسیدن به یگانگی و کشف حقیقت میبیند اما آدرنو کلیت را میشکند و آن را دروغین میداند. این کتاب تحت تاثیر منظومهنگری بنیامین نوشته شده و من از آن الهام گرفتهام. همانطور که بنیامین در پروژه پاساژها با کنار هم قرار دادن عناصری مختلف میخواهد گسست و در نهایت یک نقطه اتصال را نشان دهد، من نیز در این کتاب میخواستم با مونتاژ کردن عناصر در کنار یکدیگر در دهه 60 عینک انتقادی به این زمان را به چشم مخاطب بدهم.
بازنمایی تناقضات در ساختار انقلاب اسلامی در زندگی روزمره
به گفته وی این کتاب میخواهد نشان دهد چه نوع تناقضاتی در ساختار انقلاب اسلامی در زندگی روزمره وجود دارد و اساسا در کتاب توصیفات فربه هدف نبوده بلکه برجستهکردن برخی عناصر و کنار زدن برخی عناصر دیگر و ایدئولوژیک عمل کردن آنها مورد توجه قرار گرفته است.
کاظمی با بیان اینکه ناتمام ماندن کتاب نیز با الهام از آثار زیمل و بنیامین است، گفت: با این حال میتوان زندگی اشیاء را در این کتاب به صورت خطی فهمید و البته من در کتاب بعدی خودم تاریخ فرهنگی اشیاء مدرن را مورد توجه قرار میدهم به هر حال اگر بتوان در مقالات این کتاب نقطه اتصالی را در کلیت آن زمانه پیدا کرد، کافی است و از آن دفاع میکنم.
این استاد جامعهشناسی با بیان اینکه هدف کتاب خوانش انتقادی و خوانشپذیر کردن جامعه به صورت انتقادی است، گفت: کتاب تاریخ فرهنگی از منظر بنیامین است و سعی کرده یک زمینه میانرشتهای ایجاد کند. همانطور که زیمل را نمیتوان در یک سنت جا داد این کتاب هم در ساختار خاصی قرار نمیگیرد اما امیدوارم که مورخان تاریخ را از منظر تاریخ اشیاء نگاه کنند و آن را متحول کنند و به تاریخنگاری زندگی روزمره برسند. همچنین علوم سیاسی نیز میتواند متحول شود و حیات سیاسی زندگی اشیاء را مدنظر قرار دهد.
نظر شما