شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۴:۵۸
«جنی دیکسی» پس از چند سال جدال با سرطان از دنیا رفت

«جنی دیکسی» داستان‌نویس و روزنامه‌نگاری که پس از تشخیص بیماری سرطان خود هر روز در مجله «نقد کتاب لندن» مطلبی درباره آن می‌نوشت از دنیا رفت.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از گاردین، «جنی دیسکی» که از سال 2014 تاکنون هر روز درباره سرطان غیرقابل درمان خود برای مردم سخن می‌گفت دار فانی را وداع گفت.

این نویسنده که رمان، داستان کوتاه، دفتر خاطرات، و سفرنامه می‌نوشت 18 کتاب منتشر کرده بود، هفته گذشته کتاب خاطراتش را تحت عنوان «با تشکر» منتشر کرد. این کتاب زندگی وی را از زمان تشخیص بیماری سرطان ریه در آگوست 2014 پوشش می‌داد. «دیسکی» آگاه بود که از زمان تشخیص بیماری دو تا سه سال تحت نظر پزشک می‌تواند به حیات خود ادامه دهد. خود وی در یکی از مطالبش در مجله «نقد کتاب لندن» در این باره گفته بود: «دلم نمی‌خواهد کسی تحت هیچ شرایطی بگوید که من در جدال با سرطان باخته‌ام. من نه می‌جنگم، نه می‌بازم، نه می‌برم.» اولین عکس‌العمل وی به خبر بیماری‌اش بسیار عجیب بود زیرا بلافاصله گفته بود «بهتر است آشپزی کنم.»

«آندرو بران» از مجله «گاردین» می‌گوید: «بهتر است قدردان او باشیم. البته نه به دلیل مقاومت وی در مقابل بیماری‌اش یا موضوعات بی‌ربط دیگر. باید قدردان او باشیم چون نویسنده بسیار خوبی بود.» 

«نیونیورک‌تایمز» نیز نوشت: «او شخصیتی بزرگ بود که احساسات را در کار و تصمیماتش دخیل نمی‌کرد.»

«پیتر استراس» نماینده تبلیغاتی وی می‌گوید: «پس از آگاهی از سرطان خود نمی‌دانست چه عکس‌العملی نشان دهد. احساس می‌کرد هر حرکتی انجام دهد کلیشه‌ای خواهد بود و حتی اگر به عنوان یک نویسنده مطلبی درباره آن بنویسد مسخره است. انتشارات «بلومزبری» بسیار تلاش کرد تا کتاب خاطرات او را  قبل از مرگش منتشر کند. همه ما بسیار خوشحال بودیم که قبل از مرگ کتاب خود را در دست گرفت.»

«الکساندرا پرینگل»، ویراستار کتاب خاطرات وی درباره وی گفت: «سال‌ها پیش هنگام چاپ داستان «به خوشی زندگی کردند» با «دیسکی» کار کرده بودم. داستان کتاب درباره زن 68 ساله بداخلاقی بود. اوقات خوبی را با هم سپری کرده بودیم. بسیار می‌خندیدیم. بعدها من مدیر تبلیغاتی شدم و او هم پیشرفت کرد و سال‌ها بعد وقتی خود «جنی» یک زن 68 ساله بداخلاق شد بار دیگر با هم همکاری کردیم. او بسیار مهربان، باهوش، و بامزه بود. به‌نظرم فقط آن‌قدر زنده ماند تا انتشار کتاب آخرش را به چشم ببیند.

این اواخر بسیار مریض بود و به خاطر دارم روزی در «توئیتر» نوشت که فقط دو ماه زنده خواهم ماند و من به او پیام دادم که دو ماه دیگر کتاب تو به بازار خواهد آمد و من شک ندارم که زنده خواهی بود. به محض انتشار کتاب یک نسخه از آن به او دادیم. من و «استراس» به دیدن «جنی» رفتیم. دیدن او در حالی که کتاب را با لذت در دست داشت بسیار خوب بود. سعی کرد چیزی بگوید و گفت اگرچه در ذات او نیست که خیلی زود عکس‌العمل نشان دهد اما اعجاب‌آور است، بسیار اعجاب‌آور است.»

«دیسکی» در کتاب خاطراتش از رابطه خود با «دوریس لسینگ»، داستان‌نویس زاده ایران نیز سخن می‌گوید. با «لسینگ» در 15 سالگی آشنا شده بود و رابطه آنان تا پنجاه سال بعد خود «دیسکی» یک نویسنده شده بود ادامه داشت.

«ماری کی»، ویراستار مجله «نقد لندن» درباره وی می‌گوید: «دیسکی بسیار با کلاس و با جرات بود و کاری که دلش می‌خواست انجام می‌داد و هر چه دلش می‌خواست بگوید به زبان می‌آورد. در عین حال بسیار قوی و باشعور بود و جمع شدن همه این صفات در یک انسان عجیب است.»

«جن آشوورث»، داستان‌نویس پس از مرگ وی به مجله «گاردین» گفت: «همیشه دلم می‌خواست نویسنده شوم اما تصورش برایم غیرممکن بود. وقتی به کمبریج رفتم «جنی» از همه خواست به من احترام بگذارند و گفت باید یاد بگیری به خودت احترام بگذاری. تأثیر سخنان او هنوز در ذهن من پابرجاست.»
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها