کتاب «نبودنت» با گردآوری و ترجمه محمدرضا فرزاد اسفندماه سال گذشته توسط نشر چشمه رونمایی شد. این کتاب در برگیرنده عکس ها و اشعار هنرمندان معصر کشورهای مختلف جهان است.
کسی که تئاتر «شب آوازهایش را میخواند» رضا گوران را در ایرانشهر دیده باشد، با خواندن «نبودنت» محمدرضا فرزاد به یاد آن اثر خواهد افتاد. البته نمیشود موضوع نمایش یان فوسه را دقیقا منطبق با اشعاری بدانیم که در «نبودنت» آمده اما وجه همراه کننده آن تئاتر با این کتاب، احتمالا مدرنیتهای است که این روزها وارد جریانهای خانوادگی و حتی احساسی جامعه ایران شده است. «نبودنت» شاید میخواهد ابتدای سرعت گرفتن مدرنیته را در پایان قرن بیستم به تصویر بکشد. با این توضیح هر دوی این آثار هنری در سالهایی دورتر از زمانی که ما در آن زندگی میکنیم، خلق شدهاند اما شاید امروز قرار گرفتن ایران در مسیر مدرنیته فهم اشعار «نبودنت» و نمایش «شب آوازهایش را میخواند» را بیش از گذشته برای ما مسیر کرده باشد.
عنوان کتاب جدید محمدرضا فرزاد «نبودنت» است. این نامگذاری در نگاه اول ممکن است قسمتی از مقدمه را در یاد بیاورد که نگارنده مینویسد: «شهریار! جای تو اینجا سخت خالی است» و این ظن پیش بیاید که مقصود و هدف مترجم مستندساز، شهریار توکلی است که علیرغم همکاری در اثر قبلی در آمادهسازی عکسهای این کتاب به دلیل مشغلههایش حضور ندارد. دراین صورت، اما تکلیف «تو» در کتاب قبلی حاصل از همکاری این دو نفر یعنی «تو مشغول مردنت بودی» چه خواهد شد؟ فرزاد در «نبودنت» عکسها را موازی با شعرها قرار داده. عکسها و شعرهای گزینش شده، حال و هوای مشترکی دارند و شاید حس مشترکی را تداعی میکنند. ناگفته نماند هر کدام از این دو ( عکس و شعر) برای خود زیباییهای زیادی دارند اما دستیابی به لطفی که ملاحظه و دقت در شعر و عکس منطبق بر آن میتواند به خواننده کتاب بدهد، در مشاهده تفکیکی عکس و متن شعر بعید مینماید.
در عکسهای بهکار برده شده در«نبودنت» استفاده از کدهایی نظیر: تاریکی شب و نور چراغ اتوموبیل، تصویر سیاه و سفید نیم تنه زن و مردی که احتمالا در زمانی نامعلوم مشغول رقصیدن بودهاند و تنهایی زنی با تاجی از ایگوآنا که به آسمان خیره شده است، با اشعاری با مضمون دوران قدیم همراه شدهاند. اشعاری مربوط به دورانی که دیگر به سرآمده و معشوق جوان سالهای گذشته، امروز «پوست ارغوان و کمر باریک، عضلات تراشخورده، ساقهای دخترانه زیبا و پاهای ظریف» خودش را با «چروکهای سرزده، چربیهای جغر، چانه آویزان و عضلات شل» عوض کرده است. این تصویر از «تو» در صفحه 17 کتاب و در شعر«خیال میکنی» اثر «رمون کنو» و با عکسی بدون عنوان از «آیو آرنولد» آمده است.
فرزاد مقدمه کتاب حاضرش را با عبارت «این کتاب، دورِ چشمهای مادرم بگردد و پیشانی پدرم که از رنجِ ما، بارها اشک و خطی بر آنها نشست» به پایان برده. با دقت در متن اشعار کتاب نبودنت میتوان دریافت که نقش محوری در این کتاب را زن بازی میکند . زنی که یا در متن اشعار آورده شده در کتاب با نوستالژیبازی خاصی مورد خطاب قرار میگیرد یا دارد درباره گذشتهای عاشقانه با خود حدیث نفس میکند.
نکته جالبی که در گزینش اشعار وجود دارد این است که جغرافیا برای گرآوردنده چندان مهم نیست. به این معنا که اشعار بر اساس محل زندگی یا تولد شاعران تفکیک نشده است. در این کتاب شعر شاعران ارمنی، عراقی، روس، ایتالیایی، امریکایی، یونانی، انگلیسی،لهستانی، یوگوسلاو، چکی، اسکاتلندی، یهودی، صرب، استونیایی، ایرلندی، اسکاتلندی، رمانیایی، برزیلی، اسپانیایی و فرانسوی گردآوری شده اما ظاهرا فاکتور رجوع به گذشتهای عاشقانه و نقل اتفاقات پیشآمده در زمان عشق مورد توجه قرار دارد.
فرزاد محوریت اشعار و عکسهای کتابش را کارهای هنرمندانی قرار داده که به گفته خودش در ایران نوابغ گمنامی هستند و دراینباره میگوید: «تمام سعی من در انتخاب شعرها و عکسهای این مجموعه این بوده که شاعران و عکاسان برجستهای را که در ایران نه تنها شناخته شده نیستند بلکه هیچ اثر ترجمهای از آنها تا به حال منتشر نشده، معرفی کنم. عکاسان این مجموعه هم همگی جایزههای بسیار زیادی در زمینه عکاسی کسب کردهاند».
محمدرضا فرزاد، پیش از این «دارد هوا که بخواند (جنگ شعر جهان)»، «شاه گوش میکند»، «باغ تروتسکی»، «مقالاتی در باب تئاتر و دین»، «جریده مصور اعلان»، «پیرمردی با بالهای بزرگ»، «تو مشغول مردنت بودی»، «چیزی توی کشو نیست» را در زمینه نشر به بازار روانه کرده است. او همچنین مستندهای «گموگور»، «فالگوش»، «مرغانه» و «یار مبارک باد» را کارگردانی کرده و در سینما حقیقت سال 94 بهعنوان یکی از اعضای هیئت داوران حضور داشته است.
کتاب «نبودنت»، گردآوری محمدرضا فرزاد، با طراحی عکس عباس کوثری، به شمارگان 1500 نسخه و به قیمت 22000 تومان از سوی نشر چشمه منتشر شده است.
برای تهیه این کتاب به لینک زیر مراجعه کنید:
نظر شما