جمعه ۶ فروردین ۱۳۹۵ - ۲۰:۵۴
انعکاس دیکتاتوری آلبانی در داستان نویسنده در تبعید/نگاهی بر داستان «دختری در تبعید» اثر «اسماعیل کاداره»

«اسماعیل کاداره»، نویسنده بنام آلبانیایی است. اخیراً یکی از آثار وی به زبان انگلیسی ترجمه شد و این امکان را برای مترجمان مختلف فراهم کرد تا این اثر را به زبان مادری خود ترجمه کنند. مجله «ایندیپندنت» به همین بهانه‌ای نگاهی کوتاه به این داستان دارد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)  به نقل از ایندیپندنت، «دختری در تبعید» که اولین بار در سال 2009 در آلبانی منتشر شد حالا مانند دیگر آثار «اسماعیل کاداره» به زبان انگلیسی ترجمه شده است. این کتاب درباره ذات دیکتاتوری سیاسی و تبعات آن است. داستان در محل تولد نویسنده واقع شده است و تصویری از سال 1980 این شهر تحت رهبری «انور خوجه» ارائه می‌دهد. کتاب قصه «رودیان استفا»، نمایشنامه‌نویس و یک خانم به نام «لیندا ب» است که به دلایل سیاسی در تبعید به سر می‌برد و مدت محکومیت وی هر پنج سال تمدید می‌شود.

«رودیان» خود را برای ملاقاتی با فردی نظامی آماده می‌کند زیرا احضاریه‌ای به دست او رسیده است که حتی دلیل آن نیز مشخص نیست. با خود فکر می‌کند شاید دلیل احضار کردنش نوشتن نمایشنامه‌ای است که اداره ممیزی سانسور زیادی برای آن اعمال کرده بود اما در نهایت تعجب و پس از رفتن به محل بازجویی درمی‌یابد زندانی سیاسی به نام «لیندا» خودکشی کرده است و به این دلیل که در محل زندگی‌اش یک نسخه از یکی از نمایشنامه‌های «رودیان» وجود داشت او را فراخوانده‌اند.

«رودیان» به یاد ندارد ملاقاتی با «لیندا» داشته باشد اما همان طور که داستان رو به جلو می‌رود داستان خودکشی و تبعید او آقای نمایشنامه‌نویس را نیز پر از انزجار می‌کند و از طرف دیگر احساس عذاب وجدان دارد که شاید نوشته‌های او سبب رقم خوردن چنین سرنوشتی برای او شده باشد.

نویسنده در تلاش برای در کنار هم قرار دادن تکه‌های مختلف داستان به این نتیجه می‌رسد که شهر وی نفرین شده ‌است و سبب تحریک وی به سمت نگارش اتفاقاتی می‌شود که ممکن است فردی را به خودکشی سوق دهد.

«کاداره» خود نیز در سال 1990 و پس از فشارهای رژیم کمونیستی «انور خوجه» آلبانی را ترک و به فرانسه پناهنده شد. اگرچه در کشور خود زیر تیغ تیز سانسور و فشار قرار داشت اما در فرانسه مورد استقبال قرار گرفت. وی در آثارش تحت تأثیر «آلبر کامو»، «فرانتس کافکا»، «ولادیمیر ناباکوف» و «ایتالیو کالوینو» قرار دارد.

وی در اثر جدید خود تبعید و فقر فرهنگی و ذهنی که «لیندا» را مجبور به تحمل آن می‌شود بسیار وحشتناک و در عین حال تأثیرگذار می‌داند. «کاداره» در واقع اتفاقاتی که او را مجبور به ترک کشورش کرد در قالب شخصیت «لیندا» مرور می‌کند و ترکیبی از خشم، ترس، پوچی، و انزجار را بروز می‌دهد و جامعه کشورش را چنین تصویر می‌کند: جامعه دیکتاتوری پرولتاریا(کارگری) جامعه‌ای است که در آن از کافه‌ها بیزارند و بر مذهب نشان ممنوعیت زده‌اند و افراد را یا به اعدام یا حبس ابد محکوم می‌کنند و به دلیل انتقاد از «استالین» حتی مرده‌ها را محکوم می‌کنند.

«کاداره» که مسلمان است زخم‌خورده رفتارهای رژیم سیاسی کشور خود بود و در آثار خود از جمله «دختری در تبعید» تجربه‌های شخصی خود را با مردم دنیا به اشتراک می‌گذارد. کتاب «دختری در تبعید» قصه زندگی مردگان و کنار آمدن با مرگ، زندگی در سایه و فقدان است.

آثار این نویسنده در سراسر جهان از جمله ایران ترجمه شده است. «ژنرال ارتش مرده» با ترجمه «مجید حاتم» و از انتشارات «فکر روز»، «آوریل شکسته» و «چه کسی دورونتین را باز آورد؟» با ترجمه «قاسم صنعوی»، «رویدادهای شهر سنگی» با ترجمه «جلال‌الدین کزازی»، و «کنسرت در پایان زمستان» با ترجمه «مهین میلانی» از انتشارات مرکز وارد بازار کتاب ایران شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها