گفتوگو با مدیر اسناد کتابخانه مجلس به مناسبت روز ملی شدن صنعت نفت
ططری: ملی شدن صنعت نفت ایران حرکتی مردمی بود/ همه اسناد بر تلاش مصدق برای حفظ منافع ملی تاکید دارند
علی ططری، مدیر اسناد کتابخانه مجلس شورای اسلامی درباره ملی شدن صنعت نفت گفت:در میان اسناد نمیتوان سند و مدرکی پیدا کرد که مصدق را یک چهره خائن نشان داده باشد. این درست است که نخستوزیر دولت ملی در برخی برههها سوار بر موجها شده است تا خود را بیشتر مطرح کند اما نمیتوان این برداشت را پیدا کرد که وی برای حفظ منافع ملی ایران تلاش نکرده است.
جناب ططری برای پرسش نخست بفرمایید چرا به ملی شدن صنعت نفت نیاز داشتیم و اساسا در آن برهه ملی شدن نفت ضرورت داشت؟
نکته حائز اهمیت این است وقتی که نفت در مسجدسلیمان کشف شد ایرانیان به این ماده آگاهی نداشتند، موارد استفاده و اهمیت و ارزش آن را نمیدانستند، بعد از انعقاد قرارداد دارسی و به ویژه پس از جنگ جهانی اول نکاتی برای ایرانیان روشن شد در این میان نفت ایران در جبهه متفقین بسیار بهکار آمد و ماشینهای جنگی آنان را به کار انداخت و برد در میدان جنگ را برای آنان رقم زد. حضور پررنگ نفت ایران در خدمت متفقین باعث شد اقشار مختلف مردم متوجه شوند که نفت چه ارزشی دارد.
از طرفی در دورهای از حکومت رضاشاه سطح آگاهی مردم ارتقا پیدا کرد و دولتمردان ایران برای احقاق حقوق بیشتر کشور در حوزه نفت اصرار به تجدید نظر در قرارداد قبلی نفت کردند که تا حدودی نیز موفق شدند اما پس از خروج رضاشاه از ایران فضای دیگری به وجود آمد؛ فضای باز سیاسی که ارزش نفت را در نگاه مردم دوچندان کرد. در کنار این آگاهیها مردم به برخی ارزشهای ملی وقوف یافتند و در فضای بازی که ایجاد شده بود به ویژه در مطبوعات نارضایتی خود را از طبقه حاکم، گرانی معیشت و عقبماندگی در برخی مسائل مطرح کردند. البته این ازدیاد آگاهی به افزایش افراد تحصیل کرده در کشور نیز ربط داشت. وجود افراد تحصیل کرده در کشور باعث شد که یکی از مطالبات مردم بر پایه حکومت دموکراسی باشد. در نتیجه این تلاشها و آگاهیها باعث شد که مردم به سوی ملی شدن نفت سوق پیدا کنند.
اما اگر از دریچه سیاسی به اهمیت نفت نگاه کنیم باید بگویم از منظر سیاسی بحث موازنه منفی مطرح بود. همانطور که میدانید در دوره رضاشاه بحث کسب امتیاز نفت شمال از سوی روسها عنوان شد، در زمانی که دو قدرت روسیه و بریتانیا در ایران بر سر کسب منابع بیشتر رقابت میکردند. برای همین نمایندگان مجلس و برخی روشنفکران بحث موازنه منفی را مطرح کردند که دکتر محمد مصدق نیز در مجلس 16 این بحث را «وقتی کشورهای بیگانه در ایران قدرت دارند نفت به صورت موازنه منفی دربیاید» عنوان کرد. همزمان در برخی نشریات و مطبوعات مطالبی درباره اهمیت نفت و تاثیر آن در منطقه خاورمیانه مطرح شد. در آن زمان ایران یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت بود که از این طریق شرکت نفت ایران و انگلیس به کشورهای اروپای غربی نفترسانی میکرد و هنوز کشورهای حوزه خلیجفارس تکنولوژی و قدرت استخراج نفت را پیدا نکرده بودند، بنابراین نفت ایران در این زمان نقش بسیار پررنگی داشت، در کنار این در کشور انگلیس برخی صنایع آن ملی شده بود که انعکاس آن در ایران نیز افکار را به سوی ملی شدن صنعت نفت سوق میداد.
بنابر آنچه شرح دادیم مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی زمینه را برای ملی شدن نفت آماده کرده بود اما این که بتوانیم با قاطعیت بگوییم که آن زمان فرصت بسیار خوبی برای ملی شدن نفت بود، اندکی دشوار است.
بیش از نیم قرن و اندی از ملی شدن صنعت نفت در ایران میگذرد با این حال هنوز در منابع و اسناد سخنان ضد و نقیضی درباره نخستین پیشنهاد دهنده طرح ملی شدن آن عنوان میشود. از جمله برخی میگویند خلیل ملکی و بعضی دکتر حسین فاطمی را طراح اولیه آن مینامند. به نظر شما که نگاهی به اسناد و مذاکرات نفت در مجلس شورای ملی دارید چه کسی این طرح را برای نخستین بار پیشنهاد داد؟
این مساله، مساله پرچالشی است و در مدت زمانی که از ملی شدن صنعت نفت میگذرد هر روز مطالبی مطرح میشود که بر ابهام آن میافزاید. هنوز نمیتوان به قاطعیت گفت که چه کسی پیشنهاد دهنده ملی شدن صنعت نفت بود. مراجعه به برخی اسناد و منابع نزدیک به آن زمان هر کدام افرادی را در این رابطه مطرح میکنند، از جمله حسین مکی در کتاب «تاریخ بیست ساله ایران» اشاره کرده که وی پیشنهاد دهنده طرح ملی شدن صنعت نفت بود. برخی از جمله محمدعلی موحد در کتاب «خواب آشفته نفت» اشاره میکند که بعضی قدرتهای خارجی از جمله آمریکاییها نیز در سوق دادن ایرانیان به سوی ملی شدن صنعت نفت موثر بودند. آمریکاییها به دلیل شیطنتی که در رقابتهای نفت با انگلیس داشتند به نفعشان بود که در برخی منافع نفتی با انگلیسیها چالش پیدا کنند، زیرا منافع بیشماری که به واسطه شرکت نفت ایران و انگلیس عاید بریتانیا میشد باعث شده بود تا نفوذ زیادی در ایران کسب کنند و جا را برای برخی کشورهای خارجی که تلاش میکردند منافع خود را در ایران به دست بیاورند، تنگ کرده بودند. بنابراین با این استدلال، موحد آمریکاییها را در حرکت ایرانیان به سوی ملی شدن صنعت نفت ایران دخیل میداند اما با همه این تفاصیل برخی پژوهشگران داخلی معتقدند که مشخص نیست که چه کسی برای نخستین بار طرح ملی شدن صنعت نفت را مطرح کرد.
در این میان مراجعه به برخی از اسناد که در دسترس است، حاکی از این است که مصدق در سالهای پایانی حیات و زمانی که در احمدآباد در تبعید به سر میبرد در لایحه دفاعی که در دی ماه 1334 برای دیوان عالی کشور نوشته بود به صراحت مینویسد که طرح ملی شدن صنعت نفت، ابتکار شادروان دکتر حسین فاطمی بود اما حسین مکی تلویحا خود را مبتکر این طرح میداند و حتی مدعی است که دکتر مصدق در آغاز با این طرح مخالف بود. به نظر بنده آنچه از فحوای کلام مکی میتوان استنباط کرد این است که مصدق در آغاز راه چندان امیدوار به موفقیت این طرح نبود و زمانی که موج حمایت مردم از آن را دید و به ویژه آنکه روحانیونی همچون کاشانی و سران جبهه ملی در حمایت از آن بیانیه دادند به پشتیبانی از آن پرداخت.
بررسی اسناد حاکی از آن است که به طور قاطع نمیتوان گفت که چه کسی پیشنهاد دهنده این طرح است. موحد در کتاب «خواب آشفته نفت» همه نظرات را ذکر کرده اما این که چه کسی مبتکر این طرح بوده بیان نمیکند. موحد میگوید در جلسه 4 آذر 1329 در منزل نریمان پیشنهاد شد که نفت ملی شود و این طرح به تصویب نمایندگان جبهه ملی رسید. اما دو سال پیش از آن (در دیماه 1327) عباس اسکندری پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت را به نمایندگان مجلس شورای ملی داد. همچنین رحیمیان، نماینده قوچان در خرداد 1328 از ملی شدن صنعت نفت سخن گفت، این دو موردی که بیان کردم حاکی از آن است که اسناد هر کدام شخصی را به عنوان مبتکر این طرح مطرح میکند. بنابراین دشوار است که با مراجعه به اسناد بگوییم چه کسی برای نخستین بار طرح ملی شدن صنعت نفت را ارائه کرد.
چگونگی رویارویی انگلیسیها با ملی شدن صنعت نفت در اسناد چه انعکاسی داشته است؟
طبیعی است که انگلیسیها در مقابل ملی شدن صنعت نفت ایران موضع بگیرند، زیرا این طرح منافع و موقعیت آنان را در ایران به خطر میانداخت. نفت ایران، بریتانیا را قدرتمند کرده و بریتانیا با تامین نفت اروپای غربی به وزنه سنگینی در دنیای آن روز تبدیل شده بود. همچنین بریتانیا با سهامی که در شرکت نفت ایران و انگلیس به هم زده بود، سرمایه هنگفتی به دست آورده و این موج ملی شدن در ایران تبعات سنگینی برای آنها به دنبال داشت، پس تلاش کردند تا این ملی شدن را سد کنند. اما با توجه به فضایی که در شهریور 1320 به وجود آمده بود و مردم با آگاهیهایی که کسب کرده بودند تمایل داشتند که نفت ایران ملی شود. در این میان انگلیس هم از شگردهای ویژه خود برای عقبراندن این موج استفاده میکرد. اسناد حاکی از آن است که انگلیسیها دست به تحریم نفت ایران زدند و به خریداران آن نیز هشدار دادند که از هرگونه معامله نفتی با ایران پرهیز کنند. آنها به همین حد اکتفا نکردند و با نیروها و عواملی که در ایران داشتند به ایجاد ناامنی، عدم ثبات سیاسی و اقتصادی دست زدند و شرایط بسیار دشواری را برای دولت مصدق به وجود آوردند.
در مقابل نخستوزیر دولت ملی نیز شروع به فروش نفت با تخفیف ویژه کرد، نفتی که با ابتکار مصدق فروخته شد عواید آن بیش از زمانی بود که از فروش نفت شرکت ایران و انگلیس عاید ایران میشد. در عین حال مصدق پیشنهاد اقتصاد بدون نفت را مطرح کرد. اگرچه این طرح دشواریهای بسیاری به دنبال داشت اما پیاده کردن آن نیز نشان داد که مصدق با هوشیاری توانست در مقابل شیطنتها و فریبکاریهای انگلیس بایستد و اهداف ملی شدن را پیش ببرد. ابتکار عمل مصدق باعث شد تا انگلیسیها به صرافت طراحی نقشههای عمیقتری بیفتند و در این میان طرح کودتای 28 مرداد را پایهریزی کرده و مسائل اقتصادی و سیاسی را ایجاد کردند تا دولت مصدق را به زانو در بیاورند. اکنون که سالها از دولت ملی میگذرد، وزارت خارجه آمریکا اسناد آن زمان را منتشر کرده که در اختیار ماست، این اسناد تاریخی برخی اقدامات آنها را برملا میکند. اما اسناد انگلیسیها به دلیل ثبت شدن برخی از عوامل کودتا کمتر در دسترس قرار گرفته است. این پنهانکاری نشان میدهد که انگلیس نقش همه جانبهای در سقوط دولت مصدق ایفا کرده است.
آیا میتوان گفت محمدرضاشاه نیز تمایل به ملی شدن نفت داشت؟ مذاکرات و اسناد مجلس شورای ملی در این رابطه چه میگویند؟
نظر محمدرضا شاه براساس شرایطی که در آن زمان قرار داشت باید مورد بررسی قرار بگیرد، ضمن اینکه در این میان میزان قدرت و نزدیکی وی به هرم قدرت را نیز باید در نظر گرفت. توجه داشته باشید که 37 سال حکومت محمدرضا پهلوی از شرایط یکسانی برخوردار نبود. ما نمیتوانیم پهلوی دوم را در دهه بیست با دهه چهل مقایسه کنیم، همچنان که نمیتوانیم وی را در دو دهه چهل و پنجاه یکسان قضاوت کنیم. در دهه 30 اشخاصی در دربار پهلوی قدرت داشتند که در اسناد به طور صریح به آنها اشاره نشده است، با این حال اسناد از قدرت اشرف پهلوی و رویارویی پنهان وی با مصدق حکایت دارد. مطبوعات اروپا مقالاتی در آن زمان منتشر کرده که حکایت از ستیز میان اشرف و مصدق دارد و تیتر مقالههای مطبوعات اروپایی این موضوع را منعکس میکند: «اشرف مقابل مصدق»، «سایه یک زن پشت پرده بحران ایران» و «دوقلوی توامان محمدرضا مقابل محمد مصدق». البته برخی از این مقالات نیز مبالغهآمیز است اما با وجود این نمیتوان منکر نقش خواهر شاه در رویارویی با نخستوزیر دولت ملی شد؛ نقشی که غیرقابل انکار است.
از این رو نمیتوان گفت شخص شاه با ملی شدن نفت موافق بود یا مخالف، اگرچه در برخی از برهههای دهه 20 وی با ملی شدن صنعت نفت موافق بوده است. منوچهر فرمانفرمائیان در کتاب «از تهران تا کاراکاس» میگوید «شاه در این مواقع عقب مینشست و وارد بازی که پایان آن معلوم نبود نمیشد.» این جمله فرمانفرمائیان قابل تحلیل است و میتوان آنرا به شخصیت شاه در دهه 30 تعمیم داد. زیرا در برخی از برههها شاه با مصدق موافق بود و گاه با تحریک سفرای انگلیس، روس و آمریکا در مقابل وی قرار میگرفت، اما درباره موافقت یا مخالفت شاه با ملی شدن صنعت نفت سندی در دسترس نیست. اسنادی که موجود است ناسخ و منسوخ هم هستند. با این همه اسنادی وجود دارد که به نقش پررنگ وی در کودتای 28 مرداد اذعان میکند، اما باز نمیتوان گفت به دلیل شراکت شاه در کودتای 28 مرداد وی با ملی شدن نفت مخالف بوده زیرا در 28 مرداد مساله قدرت مطرح است.
امروز پرسش مکرری که بسیار شنیده میشود این است که آیا مصدق با فرایند ملی شدن قصد داشت نفت منافع ملی ایران را تامین کند یا خود را قهرمان جلوه دهد؟ نظر شما در این زمینه چیست؟
بنده نیز موافق این مساله هستم که در سالهای اخیر بسیار این نکته مطرح میشود که آیا مصدق به دلیل حمایت از منافع ملی به سمت ملی شدن صنعت نفت رفت یا قصد قهرمانسازی از خود را داشت؟ حتی برخی تکنوکراتها نیز موافق این نظر هستند که مصدق در عرصه ملی شدن صنعت نفت به دنبال قهرمانسازی از خود بود و برخی از صاحبنظران نیز معتقدند که مصدق دوست داشته که رهبر تودهها باشد و در حین دنبال کردن منافع ملی چهرهای قهرمانانه نیز از خود بهجا بگذارد. آنها برای این نظریههای خود دلایلی را نیز مطرح میکنند از جمله این که مصدق از ابتدا با ملی شدن نفت موافق نبود و پس از مشاهده موجی که در کشور به راه افتاد رهبری آن را به دست گرفت. در این میان برخی نیز با نظر رزمآرا موافق هستند که صنعت نفت در آن زمان باید به امتیاز پنجاه - پنجاه اکتفا میکرد، زیرا کشور در آن برهه آمادگی ملی شدن نفت را نداشت. حتی کسانی که با نظرات مصدق همراهی دارند بر این باور هستند که وی باید از اقدامات رادیکال جلوگیری میکرد. با این حال اتفاقاتی که در دهه 30 رقم خورد مصدق را به عنوان یک چهره ملی و قهرمان ملی معرفی کرد، حال چه ما مخالف این قهرمانسازی باشیم و چه موافق.
مصطفی فاتح در کتاب «پنجاه سال نفت» مینویسد: «ملی شدن نهضت نفت ایران مانند نهضت رژی یا جنبش اخراج بیگانگان از کشور از احساسات عمیق مردم سرچشمه گرفت و یک حرکت ملی را رقم زد.» اگر با این سخن فاتح موافق باشیم بنابراین بدون هیچ شبههای باید گفت ملی شدن صنعت نفت ایران یک حرکت مردمی است زیرا در جریان ملی شدن صنعت نفت مردم، روحانیون و رجل سیاسی زیادی مصدق را همراهی کردند و به این حرکت اعتقاد داشتند. اما این که امروزه برخی بخواهند از مصدق چهرهای غیرملی و در ضدیت با منافع ایران بسازند جای شبهه و تردید دارد، زیرا در میان اسناد نمیتوان سند و مدرکی پیدا کرد که مصدق را یک چهره خائن نشان داده باشد. این درست است که نخستوزیر دولت ملی در برخی از برههها از موجسواریها استفاده کرده تا خود را بیشتر مطرح کند اما نمیتوان این برداشت را پیدا کرد که وی برای حفظ منافع ملی ایران تلاش نکرده است.
نظر شما