نقیبزاده «زمانی میان زمانها: امام، شیعه و ایران» را ترجمه کرد/ تفسیر هایدگری ـ کربنی از انقلاب اسلامی
کتاب «زمانی میان زمانها: امام، شیعه و ایران» نوشته لیلی عشقی با ترجمه احمد نقیبزاده، استاد دانشگاه تهران به بررسی انقلاب اسلامی از دیدگاه جدیدی پرداخته است.
مناسبترین دیدگاه به هزارتوی نگاه شیعی - ایرانی
کتاب «زمانی میان زمانها: امام، شیعه و ایران» در سه بخش «اندیشه، تاریخ و بازگشت از ملکوت» تنظیم شده است. نقیبزاده در «مقدمه مترجم» با اشاره به هزارتوی نگاه شیعی - ایرانی آورده است: «بر انقلاب اسلامی ایران، تفسیر بسیار رفته است، اما به وسیله آنچه در این کتاب ملاحظه میکنید توفیری آشکار با همه تفاسیر دیگر مییابید که دلیل آن را باید در روش به کار رفته بیابید؛ متدی که به نظر ما مناسبترین شیوه برای تفسیر رویدادی است که در سال 1979 همگان را بهتزده ساخت و هیچکس به درستی ندانست چه شد و این تحول از کجا آمد.
بیشک یک انقلاب در چنین گستره و تودرتویی از یک علت سرچشمه نمیگیرد و از هر منظری که بدان بنگرند بیپاسخ نمیماند. متدلوژی کتاب که تفسیر هایدگری - کربنی را به کار گرفته است، به زعم ما مناسبترین نگاهی است که به هزارتوی نگاه شیعی - ایرانی انداخته شده تا ذهنیتی چند هزارساله و متافیزیکی آغشته به هزارگونه تفسیر اسطوره و تاویل را بازگو کند.» (ص 9)
در سطوری از «مقدمه کریستیان ژامبه»، از شرقشناسان معاصر فرانسه میخوانیم: «کتابی که میبینید یک کتاب معمولی نیست. موضوع این کتاب رویداد تاریخی مشخصی است (قیام مردم ایران). اما قصد ندارد به سبک تاریخی یا جامعهشناسی در باب آن سخن بگوید. بر عکس، ادعای این کتاب این است که رمز یا به عبارت سادهتر، فهم این رویداد در دل متافیزیک ایرانی نهفته است.» (ص 23)
در بخش نخست «اندیشه» درباره اطلاع نداشتن از وقوع انقلاب اسلامی آمده است: «بر پایه انقلاب ایران میتوان گفت که رویداد قابل محاسبه نیست. انقلابهای برنامهریزی شده مارکسیست دچار تصور ایجاد رویداد با تمام ابزارهای آن و سلطه بر جزئیات و پیامدهای آن هستند. این یکی از ویژگیهای انقلاب ایران بود که کسی راجع به آن چیزی نمیدانست و این ملاقات حیرتآور (سورپرایز) بود. در ضمن تائیدی بر این نکته بود که رویداد واقعی پایدار نمیماند و مانند جهیدن برقی در هواست.» (ص 91)
آخرین انقلابی که به صورت کلاسیک ظاهر میشد
در بخش دوم با عنوان «تاریخ» در مقایسه شباهت انقلاب اسلامی و واقعه عاشورا میخوانیم: «در لحظات تبآلودی که پس از سقوط شاه پیش آمد، جملاتی به این صورت بر دیوارها نقش بسته بود. «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.» در واقع به مثابه تکرار عاشورا تصور میشد؛ یعنی اجرای دوباره همان حادثه بنیانگذاران تشیع. ارتش شاه به منزله ارتش یزید و مردم به مثابه یاران امام حسین (ع) در نظر گرفته میشدند آیا مردم هم به همان شکل نیز به فکر شهادت بودند؟ آیا میخواستند به تکرار واقعه عاشورا بپردازند؟» (ص 125)
بخش پایانی «بازگشت از ملکوت» است که در سطوری از آن نوشته است: «انقلاب ایران رویدادی مرزی بود؛ درست بین قدیم و جدید. این انقلاب بیشک مانند آخرین انقلابهایی بود که هم با صورت کلاسیک ظاهر میشد (گرفتن قدرت و خشونت بعد از آن) و هم اشکالی باز از مسائل سیاسی بیسابقه. پیدایش یک هستی جدید به زوال نظم سابق انجامید و با نبرد مسلحانه و انقلابهای پراگماتیک و طراحی شده، فاصله داشت و از اندیشههای سیاسی متفاوت، ذهنی و غیردولتی هم سیراب میشد. این انقلاب به ما میگوید که دستکم پایان پارهای از انقلابات فرا رسیده است.» (ص 181)
کتاب «زمانی میان زمانها: امام، شیعه و ایران» نوشته لیلی عشقی با ترجمه احمد نقیبزاده، استاد دانشگاه تهران در 194 صفحه، شمارگان یکهزار نسخه و به بهای هجده هزار و 600 تومان از سوی نشر فلات منتشر شده است.
نظرات