جستوجوی ردپای چهارشنبه آخر سال در منابع کهن/ «تاریخ بخارا»؛ کهنترین کتابی که از جشن آخر سال میگوید
چهارشنبه سوری جشنی است با آداب و رسومی ویژه که ریشه در دوران کهن این مرز و بوم دارد. جشنی که امروزه تنها نام آن باقی مانده و نشانی از مراسم و آیینهای اصیل و معنادار آن باقی نمانده است به نحوی که ردپای آن را تنها در منابع مکتوب میتوان یافت. در این گزارش مروری کوتاه بر آثار مورخان، پژوهشگران و جهانگردان خواهیم داشت.
از این میان جشن چهارشنبه سوری همیشه مورد توجه ایرانیان بوده و هست. جشنی که در آخرین چهارشنبه اسفندماه هر سال شمسی با آداب و رسوم خاصی در گوشه و کنار این سرزمین برگزار میشد؛ اسفند دود کردن، آجیل خوردن، فال گرفتن، فال گوش ایستادن، قاشقزنی و... از جمله رسمهای مشترکی بود که با اندک تفاوتی در این جشن انجام میشد. برای پی بردن به ریشه و بنیان این جشن کهن سراغ منابع مکتوب رفتیم تا ردی از این جشن بیابیم.
آنچه مسلم است این است که در متون باقیمانده پیش از اسلام اشارهای مشخص به این جشن نشده است. در اوستا، کتیبههای عیلامی، هخامنشی، اشکانی و ساسانی و نیز در متون پهلوی و حتی در روایتهای مورخان یونانی درباره ایران نیز درباره جشن چارشنبه سوری سخنی به میان نیامده است.
از «تاریخ بخارا» تا داستان بهرام چوبینه با «پرموده»
متون دوران پس از اسلام نیز در اینباره حرف زیادی برای گفتن ندارند، اما برخی اشارهها در تعدادی از متون کهن، نشان دهنده این است که گویا چهارشنبه سوری نه تنها برگزار میشده، بلکه از آن بهعنوان عادت قدیم نیز نام برده شده است.
نخستین و کهنترین کتابی که در آن به چنین آتشافروزی اشاره شده است، کتاب «تاریخ بخارا» نوشته ابوبکر محمدبن جعفر نرشخی است. در این کتاب که به نام «مزارات بخارا» نیز شناخته میشود، واقعهای بدین شرح از میانه سده چهارم و زمان منصور بن نوح سامانی نقل شده است: «... و چون امیر منصور بن نوح به مُلک بنشست، اندر ماه شوال سال سیصد و پنجاه، به جوی مولیان، فرمود تا آن سرای را دیگر بار عمارت کردند و هرچه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل کردند. آنگاه امیر به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون «شب سوری» چنان که «عادت قدیم» است، آتشی عظیم افروختند. پارهای از آن بجست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت.»
دومین متن کهن که اشارهای هرچند غیر مستقیم به جشن چارشنبه سوری دارد، شاهنامه فردوسی است. در داستان بهرام چوبینه با «پرموده» پسر ساوه شاه آمده است که هنگامی که هر دو سپاه آماده رزم بودند، ستارهبینی بهرام را پند میدهد که :
ستاره شمر گفت بهرام را که در «چارشنبه» مزن کام را
اگر زین بپیچی گزند آیدت همه کار ناسودمند آیدت
یکی باغ بُد درمیان سپاه از این روی و زان روی بُد رزمگاه
بشد «چارشنبه» هم از بامداد بدان باغ که امروز باشیم شاد
ببردند پر مایه گستردنی می و رود و رامشگر و خوردنی
.
.
.
بخنجر همی آتش افروختند زمین و هوا را همی سوختند
پژوهشگران معاصر از جشن چهارشنبهسوری میگویند
استاد پورداود در اثر معروف خود «آناهیتا» درباره جشن چهارشنبه سوری مینویسد: «آتشافروزی ایرانیان در پیشانی نوروز از آیینهای دیرین است. شک نیست که افتادن این آتشافروزی به شب آخرین چهارشنبه سال، پس از اسلام رسم شده است. چه ایرانیان شنبه و آدینه نداشتهاند. روز چهارشنبه یا یوم الاربعاء نزد عربها روز شوم و نحسی است. این است که ایرانیان آیین آتشافروزی پایان سال خود را به شب آخرین چهارشنبه انداختند تا پیش آمد سال نو از آسیب روز پلیدی چون چهارشنبه برکنار ماند.»
چون آتشافروزی، یکی از رسمهای رایج این جشن است، عدهای واژه «سور» در چهارشنبه سوری را به معنی سرخ میدانند. استاد سعید نفیسی سور را به معنی شور و نشاط و عیش معرفی کرده و در اینباره مینویسد: «چهارشنبه سوری یعنی چهارشنبه عیش و عشرت و میرساند که این شب را برای جشن و سرور بنیاد گذاشتهاند.»
درباره دیرینگی و قدمت جشن چهارشنبه سوری دیدگاههای گوناگونی وجود دارد. عدهای از پژوهشگران آن را از جشنهای ملی و باستانی ایرانیان دانسته و برخی دیگر براین باورند که ایرانیان این جشن را به دلیل گذر سیاوش از آتش برپا میکردند. هاشم رضی، ایرانشناس سرشناس در کتاب «جشنهای آتش» از زندهیاد ذبیح بهروز نقل میکند که «جشنهای چهارشنبه سوری، یادگار و بازمانده از گذر سیاوش از آتش است که البته آن یک مراسم کهن و سنتی برای اثبات بی گناهی موسوم به "ور" یا "ورنگه" یعنی آزمایش ایزدی بوده است.»
این پژوهشگر در بخشی دیگر از این کتاب بیان میکند که ایرانیان باستان برای زنده نگه داشتن نام و یاد سیاوش و برای پشتیبانی از پاک دامنیاش این مراسم را به جا میآوردند و در اینباره مینویسد: «آثار و علایم اندکی که از این جریان تاریخی برجای مانده نشان میدهند که سیاوش در پایان سال ثابت 1013 پیش از میلاد/713 تاریخ مبنا که برابر با روز چهارشنبه بوده به دستور افراسیاب کشته شده و یک روز پس از کشته شدن سیاوش، فرزند وی - کیخسرو- در روز پنجشنبه یکم فروردین ماه سال 1012 پیش از میلاد /714 تاریخ مبنا در توران متولد میشود و چون در آیین زرتشتی مراسم سوگواری در رثای مردگان جایز نیست، پارسیان زرتشتی در آخرین شب چهارشنبه پایان سال از آتش میگذشتهاند.»
حسین محمدی، مولف «جشنهای ایران باستان» معتقد است: «اعراب چهارشنبه را نحس میدانستند و ایرانیان جهت عدم پیروی از دستورات اعراب در نحسی این روز چهارشنبه آخر سال را جشن میگرفتند و به شادی میپرداختند.»
چهارشنبه سوری؛ مشوق خورشید برای گرم شدن
عقیده دیگری که در باب چهارشنبه سوری بیان میشود این است که آتش روشن کردن در این شب در واقع نوعی کمک به گرم شدن خورشید است. در حقیقت همانگونه که ایرانیان در نوروز بهصورت نمادین سبزه را سبز میکنند تا طبیعت را به از سر گرفتن زندگی و رشد گیاهان تحریک میکنند، چهارشنبه سوری هم نوعی تحریک و تشویق خورشید به گرم شدن است.
نویسنده کتاب «جشنها و آیینهای ایران باستان» معتقد است مردم ایران باستان در چنین شبی به آتشکدهها میرفتند و آتش میافروختند. ایوب گبانچی مینویسد: «گویند نخستین کسی که این آیین را آفرید، هرمز دلیر پسر شاپور بوده اما رخدادنگاران آلمانی ریشه جشن سوریک را آریایی کهن میدانند. این آیین در گذشتههای دور وجود داشته و به این گونه بوده که نخست بالای کاخ شاهنشاهی یا کاخهای بزرگ، آتش برپا میشده و بعد از آن، مردم بالای خانه خود آتش روشن میکردند و بر این باور بودند که بدیها و سیاهیها در آتش میسوزند.»
مهرداد بهار، مورخ و اسطورهشناس شهیر ایرانی نیز درباره این جشن کهن چنین مینویسد: «نام این جشن چهارشنبهسوری نیست؛ بلکه نام آن جشن سوری بوده است. پس از فروغ اسلام و پذیرش این آیین از ایرانیان، با توجه به نحسی و شومی روز چهارشنبه در آخر سال برگزار میگردید. تا اعراب ایرانیان را متهم به ارتداد و آتشپرستی نکنند. پس از آن، ایرانیان این آیین را با شکل اسلامی برپا میکردند.»
چهارشنبه سوری در «جشنهای ایرانی» و «فرهنگ مردم»
پرویز رجبی نیز در این رابطه در کتاب «جشنهای ایرانی» مینویسد: «در پایان هرسال برای سرکشی از بازماندگان هیولای مادی خود فرود میآید. از این روی است که جشن نوروز را که جشن پایان و آغاز سال است، جشن فروهرها و جشن فروردین نامیدهاند. باور به فرود آمدن فروهرها در پایان هر سال سبب شده است که ایرانیان باستان و زرتشتیان هر سال پنج روز پس از پایان سال، روی هم برای 10 روز میزبان فروهرها باشند.»
سید علی میرنیا، نویسنده کتاب «فرهنگ مردم» درباره انجام جشن چهارشنبهسوری معتقد است: «این آیین از آن جهت به غروب آخرین سهشنبه (شب چهارشنبه) موکول شده است که زرتشت، با رسیدگی حسابهای گاهشماری به تنظیم و تدوین دقیق تقویم توفیق یافت و آن سالی بود که تحویل سال به سهشنبهای مصادف شد که نیمه آن سهشنبه تا ظهر جزئی از سال کهنه و نیمه بعدازظهر، جزو سال نو به حساب آمد و چون آغاز هر روز را در نیمهشب همان روز میدانستند، بنابراین فردای آن سهشنبه را گرفته، آتش افروخته و از آن پس آن شب را چهارشنبهسوری قرار دادند.»
روایت یک جهانگرد از چهارشنبه آخر سال ایرانیان
در کنار اشارات منابع کهن و تالیفات پژوهشگران معاصر درباره ریشههای تاریخی و آیینهای جشن چهارشنبه سوری سیاحانی نیز در سفرنامههای خود به این موضوع پرداختهاند. یکی از سرشناسترین این افراد هانری ماسه، جهانگرد و شرقشناس فرانسوی است که در کتاب خود با عنوان «معتقدات و آداب ایرانی» درباره چهارشنبهسوری مینویسد: «شب چهارشنبهسوری به خصوص از لحاظ آداب و معتقدات عمومی بسیار غنی است. جهانگردان قدیم به پارهای از این آداب اشاره کردهاند که اکنون کسی را آگاهی از آن نیست، مانند موارد زیر: ایرانیان برآنند که آخرین چهارشنبه سال بدترین روز است و از این رو در این روز، به کاری نمیپردازند، دکانها را میبندند و خیلی مواظباند که پولی به کسی پرداخت نکنند تا مبادا تمام سال ناگزیر به پرداخت پول باشند. گروهی دیگر بی آنکه سخنی بگویند به رودخانه میروند و از آنجا آب برمیدارند و به خانه و اثاثه میپاشند تا از بدآمدها جلوگیری شود. اگرچه در کوچه به آشنایی بربخورند، از این آب به صورتش میپاشند، زیرا عقیده دارند کسانی که خیس آب بشوند، تمام سال کامروا خواهند شد.»
نظر شما