مراسم تشییع پیکر ابوالحسن نجفی برگزار شد
حداد عادل: نجفی گل بیخار بود/ استاد فقید را با علم و اخلاقش میشناختیم
غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی در مراسم تشییع پیکر مترجم فقید ابوالحسن نجفی، گفت: نجفی نه تنها در علم بلکه در اخلاق نیز نمونهای مثالزدنی بود. امیدوارم جوانان او را الگو قرار دهند. این مترجم در هیچ چیز افراط و تفریط نمیکرد به زبان ساده و با احساس خودم باید بگویم که نجفی گل بیخار بود.
وی افزود: در این فرصت کوتاه قطعا نمیتوانم حق استاد ابوالحسن نجفی را ادا کنم اما اگر بخواهم به سرفصل نکاتی که باید درباره نجفی به تفصیل گفته شود، اشاره کنم نخست باید بگویم که استاد نجفی از یک شهر تاریخی بزرگ و فرهنگپرور یعنی اصفهان به ایران تقدیم شده است. او در خانوادهای عالم که به زبانی دیگر، همه قبیله او عالم دینی بودند به دنیا آمد. نجفی در اصفهان در خانوادهای روحانی و اهل قلم سر برکشید و رشد یافت.
این نماینده مجلس شورای اسلامی ادامه داد: نجفی با عمر پر برکت 86 ساله خود چندین دوره از تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران معاصر را تجربه کرد؛ از جمله دوران پهلوی اول که زمان نوجوانی و جوانی او را در برمیگیرد. دوران ملی شدن نهضت نفت و بعد از انقلاب و قبل از انقلاب که نجفی ناظر و بیننده آنها بود و آگاهی کامل به این دوران داشت. او همیشه با تحولات ادبی در ایران و خارج همراه بود. در محافل روشنفکری حضور داشت و با مسایل سیاسی آشنا بود. در اروپا درس میخواند و با ادبیات فرانسه کاملا آشنایی داشت. من چند نفر را بیشتر در دوره خودمان نمیشناسم و ندیدهام که مانند ابوالحسن نجفی به زبان فرانسه مسلط باشند. نجفی با آشنایی وسیع در چندین حوزه صاحبنظر بود؛ زبانشناسی، ادبیات قدیم، ادبیات جدید، فرهنگنویسی، وزن شعر فارسی، آیین نگارش و ویرایش و همچنین در ترجمه.
رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی اضافه کرد: کمتر کسی را سراغ داریم که در این حوزههای گوناگون قدم و قلم زده باشد و در همه حوزهها موفق بیرون آمده باشد. نجفی چندین شخصیت از نظر علمی محسوب میشود. آنچه این شخصیت بزرگ را درخشانتر میکند به حق شخصیت علمی و اخلاقی اوست. به زبان ساده و با احساس خودم باید بگویم که نجفی گل بیخار بود. لطف و کرامت انسانی او محسوس بود و آزار او به کسی نمیرسید. فوقالعاده خیرخواه و مهربان بود، نزدیک به 50 سال با استاد ابوالحسن نجفی آشنایی داشتم؛ از روزی که نام او را به عنوان مترجم پشت جلد کتابها میدیدم تا سالها که در مرکز نشر دانشگاهی حضور داشتند و همچنین در 25 سال اخیر که در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی در خدمت ایشان بودم.
حداد عادل توضیح داد: هیچ وقت ندیدم نجفی از کسی بدگویی کند. او به فراغتی و کتابی و نه حتی گوشه چمنی، بلکه گوشه اتاقی بسنده میکرد. دوستانش میدانستند که او بیاندازه انضباط کاری دارد. تماس گرفتن تلفنی با او اگر نگویم محال بود بسیار دشوار بود. نجفی عاشق ایران، عاشق زبان و ادبیات فارسی بود و از هر غلطنوشتن چندان به ستوه میآمد که کتاب «غلط ننویسم» را برایمان نوشت که این کتاب یکی از کتابهای تاثیرگذار در زبان و نثر ما محسوب میشود. امروز این کتاب کنار دست همه ویراستاران، اهل فن و اهل قلم هست.
وی گفت: در فرهنگستان از وجود او بهرهمند بودیم. پس از درگذشت دکتر حبیبی از او خواهش کردیم مسوولیت گروه ادبیات تطبیقی را بپذیرد و مسوولانه مجله ادبیات تطبیقی را منتشر کرد. همت او این بود که زیرساخت لازم برای ادبیات تطبیقی ایجاد شود در هر موردی که از او کمک میگرفتیم با روی گشاده یاریمان میکرد. او همیشه پای ثابت شوراهای واژهگزینی ما بود. نجفی ذوق سلیم داشت. نه در زبان فارسی دچار افراط و تفریط بود و نه فکر و مشی سیاسی و اجتماعی و نه در رفتار و اخلاق. او در تنها چیزی که افراط میکرد محبت بود.
رییس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی در فرازی دیگر از سخنانش اضافه کرد: گاهی پس از دو هفته معطلی ملاقاتی با من میداشت. وقتی در کنارش مینشستم میدیدم که برای یک موضوع بسیار جزیی که میتوانست به راحتی تصمیم بگیرد احتیاط کرده و به طور مثال در مجله ادبیات تطبیقی میخواست کاری انجام دهد و اسمی بیاورد اما پیش از آن نظرش را با من در میان میگذاشت. اگر جسارتی به مقام والای او نباشد نجفی معصومیتی کودکانه داشت و در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی همه قدر او را میدانستند و دوستش میداشتند. روزی پیش من آمد و از ضعف جسمانیاش شکایت کرد. من نگران حال استاد ابوالحسن نجفی شدم و از استاد محترم دکتر سجادی، عضو فرهنگستان علوم پزشکی که همشهری نجفی بود، خواستم تا توجه خاصی به ایشان داشته باشد، او نیز اهتمام کرد و پس از آنکه آنها یکدیگر را دیدند متوجه شدند که علاوه بر همشهری بودن با هم قوم و خویش هم هستند.
حداد عادل اضافه کرد: در این دو سال اخیر او زیرنظر دکتر سجادی بود. من از ایشان احوالپرسی میکردم تا 6 ماه پیش که ناچار شدیم او را در بیمارستان بهمن بستری کنیم. نجفی یک ماه در این بیمارستان بستری شد. خوشحال شدیم که او بیماری بدخیمی ندارد. خرسند شدیم که به خانه رفته است اما نجفی دیگر نمیتوانست به فرهنگستان بیاید و جایش خالی بود؛ تا دو سه هفته اخیر که بیماریاش شدت یافت و پزشکان گفتند دچار آنفلوانزا شده است. خواستم که او را فورا به بیمارستان منتقل کنند چرا که نگران ذاتالریه بودم. در بیمارستان هم معلوم شد که همین مشکل پیش آمده است. آنچه پزشکان در توان داشتند انجام دادند اما دیگر نمیتوانستند کاری بکنند و ما یک گوهر شبچراغ را از دست دادیم. امیدوارم خداوند سایه استادان بزرگی مانند موحد، سعادت، صادقی، مجتبایی و دیگران را که باعث افتخار ایران و فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی هستند بر سر ما مستدام بدارد اما به این زودیها کسی جای نجفی را نخواهد گرفت چرا که او بیاندازه جامعالاطراف بود.
این نماینده مجلس شورای اسلامی ادامه داد: توصیه دارم که جوانها از نجفی که به اصطلاح در چند زمینه ملا بود، عالم شدن را بیاموزیم و انسانیت را از او یاد بگیرند. او الگوی خوبی از نظر علمی و اخلاقی به حساب میآمد. وظیفه دارم فقدان و درگذشت او را به خانوادهاش و به ویژه به فرزند ایشان که از خارج از کشور دیشب به جمع ما پیوستند تسلیت بگویم. برای ایشان بود که ما چند روزی این مراسم را به تعویق انداختم. به همسر و برادر محترمشان تسلیت عرض میکنم و امیدوارم نجفی مانند چراغی روشن پیش پای نسل امروز باشد تا ما پاسداران خوبی نیز برای زبان و ادبیات فارسی و ایران عزیزمان باشیم.
نظر شما