تاریخچه قصههای شاه پریان مانند «دیو و دلبر» یا Rumpelstiltskin (بچهها و قصههای خانگی) به هزاران سال پیش بازمیگردد و محققان اعلام کردهاند احتمالا یکی از این داستانها به عصر برنز تعلق دارد.
پیش از این گفته شده بود قصههایی چون «دیو ودلبر» وRumpelstiltskin (بچهها و قصههای خانگی) در قرن 17 یا 18 به نگارش درآمدند این درحالی است که تحقیقات جدید نشان میدهد، هر دو این داستانها از زیرریشههای هند و اروپایی است و به حدود 2500 تا 6000 سال پیش برمیگردد.
دکتر «جیمی تهرانی»، انسانشناس دانشگاه «دارهام» که با «سارا گارسیا داسیلوا»، متخصص داستانهای بومی از دانشگاه لیسبون در این مقاله همکاری کردند معتقدند این تحقیق به سؤال مهمی درباره تاریخچه بشریت پاسخ داده است.
در قرن نوزدهم «ویلهلم گریم» (یکی از برادران گریم و از نویسندگان داستانهایی چون سیندرلا و شاهزاده قورباغه و هانسل و گرتل) معتقدند بسیاری از قصههای شاهپریان که محبوب شدند ریشه در تاریخ مشترک فرهنگی انسانها داشته و به خانواده زبانهای هند و اروپایی تعلق دارد.
هرچند برخی متفکران این ایده را زیر سؤال بردهاند و اعلام کردهاند بعضی از این داستانها بسیار جدید هستند و وارد فرهنگ شفاهی شدند؛ داستانهایی که اولین بار توسط نویسندگان در قرن 16 و 17 به نگارش درآمدهاند.
«دا سیلوا» به گاردین گفت تاریخچه قصههای کهن یکی از بزرگترین معماهای مطالعات شاهپریان است. توضیح این معما به این دلیل سخت است که درک رابطه بین فرهنگ شفاهی و کتبی مشکل است. روش جدید مکانیابی داستانها از طریق زبان عمومی و نزدیکی جغرافیایی نیز مشکل است چون در فرهنگ شفاهی قصهها از طریق سینه به سینه به نسل بعد منتقل میشود.
«تهرانی» میگوید تحقیقش با تئوری «گریم» سازگار است و عنوان میکند: «بعضی از این داستانها قدیمیتر از اولین تاریخچه ثبتی ادبی و قدیمیتر از اسطورهشناسی کلاسیک است. بعضی از این داستانها در متون لاتین و یونانی ظاهر شدند اما یافتههای ما نشان میدهد که این داستانها حتی قدیمیتر از این متون هستند.»
بررسیهای مختلف نشان میدهد «جک و لوبیای سحرآمیز» اولین بار در مجموعه داستانی به نام «پسری که جواهرات غول را دزدید» ظاهر شد و این اتفاق زمانی رخ داد که زبانهای هند و اروپایی غربی و شرقی اولین بار از هم جدا شدند؛ یعنی بیشتر از 5000 سال پیش. «دیو و دلبر» و Rumpelstiltskin بیش از 4 هزار سال قدمت دارند. داستانی به نام «اسمیت و شیطان» به 6000 سال پیش و به عصر برنز متعلق است.
داستان درباره آهنگری است که برای به دست آوردن قدرت ماورایی قراردادی با شیطان میبندد و روحش را میفروشد و سپس شیطان را فریب میدهد امروزه بسیار مشهور نیست اما موضوع آن مانند داستان «فاوست» نوشته «گوته»، نویسنده آلمانی برای بسیاری از خوانندگان موضوع آشنایی دارد.
این تحقیق که شاخههای مختلف زبانی را بررسی کرده، رابطه تکاملی بین گونههای مختلف را مورد کنکاش قرار داده و از تاریخچه زبانهای هند و اروپایی رسیدن داستانهای معروف از آن زمان تا حال حاضر را نشان میدهد.
«تهرانی» میگوید: «بسیار عجیب است این داستانها بدون اینکه به نگارش درآیند تا الآن باقی ماندهاند. این داستانها قبل از اینکه حتی زبان ایتالیایی، انگلیسی، و فرانسه به وجود بیاید نقل میشدند. احتمالاً این داستانها به زبان هند و اروپایی روایت میشدند.»
«دا سیلوا» معتقد است اگر قصهگویی در اعصار مختلف وجود نداشت این داستانها از بین رفته بود.
علاوه بر این موضوع داستانهای شاه پریان جهانی و نامیراست و همیشه نیروهای در تضاد مانند خوبی و بدی، زشتی و زیبایی، تنبیه و پاداش، اخلاقی و غیراخلاقی، مذکر و مؤنث را مطرح میکند. این نوع روایت با وجود بیتوجهی به داستانهای بومی و بیارزش دانستن آن وسیله مناسبی برای بررسی مناسبات بینا فرهنگی کشورهای مختلف و رفتارهای انسانی در طول تاریخ است.
«مارینا وارنر»، محقق و نویسنده که کتابی درباره تاریخ قصههای شاه پریان نوشته است این مقاله را جالب دانسته است و عنوان میکند: «این تحقیقات نشان از این دارد که قدرت تخیل و تصور در ذهن انسان تا چه اندازه قوی است. انسانها برای اینکه به دنیایشان معنی ببخشند داستان میگفتند و برای این موضوع با سختیهای زیادی کنار آمدند. مثلاً در داستان «اسمیت و شیطان»، که داستانی پر از حقه است، نمایانگر جنگیدن انسان با سختیها است تا به هدف خود برسد. این موضوع لطیفهای است که انسان روایت میکند تا شرایط را برای خود بهتر جلوه دهد.»
«دیو و دلبر» یا «عروس حیوانات» نیز چنین تخیلی را نشان میدهد. «وارنر» میگوید: «با روایت داستان میخواهیم رابطهمان با جهان طبیعت را نشان داده و خطر را برای جنس بشر کاهش دهیم. مثلاً در داستانی یک حیوان با یک زن ازدواج میکند و سپس داستان شکل دیگری به خود میگیرد. در یکی از داستانها زن مرد را میکشد. در داستانی دیگر وقتی هیولایی زن را میبوسد تبدیل به یک مرد میشود.»
حتی با وجود این تحقیق و بررسیهای مشابه، تاریخچه داستانهای محلی یا داستانهایی که والدین در هنگام خواب برای فرزندان خود میگویند مشخص نیست اما زمان آن هر وقت که باشد نشان از نیاز و علاقه انسان به قصهگویی دارد و این نشان از قدرت بالای تخیل بشر دارد.
نظر شما