اقتباس در ایران غالباً تنها در بخش سینما و تئاتر معنا یافته است، اما در کشورهای غربی، نفوذ این اصطلاح در ادبیات (خصوصاً ادبیات کودک) بسیار بیشتر است. هر نوع برداشتی از متن اصلی، برای ارائه متن دوم که حاوی جابهجایی، شباهتسازی و تفسیرسازی باشد، اقتباس نام دارد. اقتباسکنندگان از متون کهن یا بزرگسال در ادبیات کودک و نوجوان یا از روش «اقتباس باز یا آزاد» استفاده میکنند و یا «اقتباس بسته یا وفادار».
در اقتباس آزاد (باز) اقتباسکننده با استفاده از عناصر موجود در منبع، متن را آنگونه که اراده میکند، میپروراند. اقتباس آزاد در فرم ادبی و داستانی انواعی دارد که میتوان به بازآفرینی، بازنگری و وامگیری عناوین و اصطلاحات اشاره کرد. همانطور که از این عنوان پیداست، نمیتوان برای انواع اقتباس آزاد تعریفی محدود ارائه کرد و این امکان وجود دارد که در آینده انواع دیگری از آن توسط اقتباسکنندگان تجربه شود.
در اقتباس بسته یا وفادار، اقتباسکننده کوشش میکند که منبع ادبی را ملاک اصلی خویش قرار دهد، روح اثر اصلی را در متن جدید حفظ کند و درعینحال ساختار عمده رویدادهای اصلی و شخصیتهای مهم را در پناه داستان اصلی نگه دارد. اقتباس بسته، انواع مختلفی دارد: بازنویسی، گزیدهنویسی، تلخیص و تصویرگری محض. بازنویسی از متداولترین روشهایی است که اقتباس کنندگان کتابهای کودک و نوجوان برای انتقال «پیش اثر» به «اثر جدید» از آن استفاده میکنند.
یکی از مهمترین مسائلی که ناشران و برخی نویسندگان کودک، به آن بیتوجه هستند، ناآشنایی با کاربرد این تکنیکها در متن است. به همین دلیل است که گاه دیده شده بر جلد کتابی که «بازنویسی» است نوشتهشده: «بازآفرینی». درحالی که شایسته است یک نویسنده قبل از اقتباس، تکنیکهای این روش را بشناسد.
ضعف بزرگ دیگر، در اقتباسهای موجود از آثار کهن در ادبیات کودک و نوجوان ایران، بیتوجهی نویسندگان به گستره واژگانی زبان کودکان و نوجوانان است. در حقیقت کار یک اقتباسکننده در کاربرد زبان، کمتر از کار مؤلف در «پیش اثر» (اثری که از آن اقتباس میشود) نیست. اقتباسکننده برای ایجاد رابطه بین دو متن، باید هم به زبان کهن و هم به زبان معیار اشراف داشته باشد تا بتواند در اقتباس، از واژههای مناسب استفاده کند. متاسفانه در بازنویسیهای امروزی نویسندگان کودک و نوجوان، خلاقیت ذهنی خود را نادیده گرفتهاند و بیشتر به گزارش پرداختهاند تا بازنویسی به معنای تخصصی آن.
نظر شما