سه‌شنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۴ - ۱۹:۴۸
ناصری: «هزار و یک شب» در ایران مغفول مانده است/ اخوت: داستان‌های کهن را با بازنویسی می‌توان ترویج کرد

مسعود ناصری در نشست «هزار و یک شب و ترویج کتابخوانی» گفت که در کشور ما پژوهش‌های زیادی بر آثاری مانند شاهنامه فردوسی انجام شده است ولی هزار و یک شب مغفول مانده است. فرزانه اخوت نیز یکی از راه‌های ترویج افسانه‌ها و داستان‌های کهن را بازنویسی آنها عنوان کرد و گفت که این قصه‌ها باید به گونه‌ای بازنویسی شوند که قالب هنری داستان حفظ شده و در نتیجه داستان تغییری ایجاد نشود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نشست «هزار و یک شب و ترویج کتابخوانی» با حضور فرزانه اخوت، مسعود ناصری، علی بوذری سه‌شنبه (24 آذرماه) در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار شد.
 
علی بوذری در ابتدای این نشست به ارائه توضیحاتی درباره هزار و یک شب پرداخت و گفت: داستان‌های این کتاب در طول تاریخ دستخوش تحریف‌های مختلفی شده است و نسخه‌های مختلفی که از آن منتشر شده است با هم تفاوت زیادی دارند، به عنوان مثال داستان‌هایی مانند علاءالدین یا علی بابا و چهل دزد بغداد در اغلب نسخه‌هایی که در حال حاضر در دسترس ماست، وجود ندارد.
 
وی ادامه داد: از دوره پهلوی سانسورهایی در متن هزار و یک شب صورت گرفت و تنها نسخه‌ بدون سانسور آن نسخه‌های چاپ سنگی دوران قاجار و چند نسخه‌ خطی است که در کاخ گلستان نگهداری می‌شود.
 
بوذری در ادامه به داستان‌های کودک و نوجوان اشاره کرد و گفت: گاهی می‌بینیم داستان‌هایی با اقتباس از شاهنامه برای بچه‌ها منتشر می‌شود. البته توجه به هزار و یک شب فقط مختص ایران نیست بلکه در خارج از کشور هم توجه زیادی به آن شده است. نخستین بار 400 سال پیش آنتوان گالان که یکی از شرق ‌شناسان معروف است این کتاب را ترجمه کرد که بعدا پایه بسیاری از ترجمه‌ها قرار گرفت اما متاسفانه درایران آن طور که باید مورد توجه قرار نگرفته است و تنها تعداد کمی از پژوهشگران به آن پرداخته‌اند.
 
توجه زیادی در ایران به هزار و یک شب نشده است
مسعود ناصری نیز در این نشست گفت: در کشور ما پژوهش‌های زیادی روی آثاری مانند شاهنامه فردوسی انجام شده است و اغلب مردم با آن آشنایی دارند درحالی‌که هزار و یک شب مغفول مانده است. حتی در آثاری که از سوی نویسندگان از آثار کهن برای بچه‌ها بازآفرینی می‌شود کمتر به این کتاب پرداخته شده است و می‌توان گفت بازنویسی که سال‌ها قبل به‌وسیله شکوه قاسم‌نیا از این کتاب برای بچه‌ها انجام شد جزو بهترین آثاری است که در این حوزه انجام شده است.
 
وی ادامه داد: منابع مختلفی وجود دارد که هر کدام به نوعی بچه‌ها را با داستان هزار و یک شب آشنا می‌کند. از جمله این منابع می‌توان به عروسک‌های مختلفی اشاره کرد که در کشورهای مختلف بر اساس فرهنگ خودشان و همچنین بهره‌گیری از فضای داستان‌ها ساخته شده است یا استفاده از عروسک‌های کاغذی که همیشه مروج لباس‌های مختلف هستند.
 
ناصری اجرای نمایش‌های عروسکی، انیمیشن‌ها، استفاده از تصاویر هزار و یک شب در نگارگری‌ها، چاپ تمبرها، فیلم‌های سینمایی مانند «شب‌های عربی»، بازی‌های کامپیوتری، موسیقی، اپرا، هنرهای تجسمی، نقاشی‌های برگرفته از هزار و یک شب و استفاده از هنر قصه‌گویی را از جمله منابعی ذکر کرد که سبب افزایش آشنایی و شناخت مخاطبان از هزار و یک شب می‌شود.
 
وی بیان کرد: هزار و یک شب از طریق جغرافیا و بیان مکان‌های مختلفی که داستان‌ها در آنها رخ داده است و قرار دادن نقشه قدیمی این مکان‌ها در کنار نقشه‌های جدید بچه‌ها را با جغرافیا و کشورهای شرقی آشنا کرده و تصویری از ایران در ذهنشان می‌سازد. البته به خاطر زوایای مختلف چند فرهنگی موجود در این اثر همواره این خطر وجود داشته که تصاویر ما را به سمت کلیشه‌هایی ببرد که از فرهنگ‌های مختلف در تصاویر ارائه شده از این کتاب وجود دارد.
 
این پژوهشگر درباره نقش مروجان نیز گفت: البته مروجان علاوه بر خواندن متن داستان‌ها می‌توانند از نکاتی که در این داستان‌ها بیان شده است مانند نژادپرستی، برده‌داری، تاثیر جنسیت و کلیشه‌های جنسیتی، میزان عدالت، عشق واقعی، طنز، ساختارهای تو در تو و ... استفاده کرده و مفاهیم را از درون داستان‌ها بیرون بکشند و بیان کنند.
 
هزار و یک شب پر از افسانه است
فرزانه اخوت نیز در این نشست گفت: هزار و یک شب پر از افسانه است و این افسانه‌ها بسیار ارزشمند است. سال‌ها پیش در مصاحبه‌ای از اینشتین خواندم که از او پرسیده بودند چه کنیم فرزندانمان مانند تو شوند و او جواب داده بود افسانه بخوانند. دلیل این پاسخ این است که بعد از انقلاب صنعتی و توسعه و پیشرفت علم، اغلب افراد فکر می‌کردند هرچه علم پیشرفت کند، جنبه‌های تخیلی افسانه‌ها نیز از بین می‌رود درحالی که این‌طور نیست و دانش هم باید در بستری از ذهن که پر از تخیل است رشد کند.
 
این محقق ادامه داد: برخی روشنفکران معتقدند که خواندن متنی که مربوط به هزار سال پیش است بازگشت به عقب است و نمی‌توانند جنبه اسطوره‌ای و کارکردهای افسانه‌های کتاب‌های قدیمی و متون کهن را درک کنند. افسانه‌ها در عین این که پرواز تخیل ما هستند اما روی واقعیت‌های زندگی انسان‌ها بنا شده‌اند و همانطور که در زندگی فراز و نشیب وجود دارد در افسانه‌ها نیز همین فرز و فرودها دیده می‌شود. درواقع افسانه‌ها ارزش‌های اخلاقی را به صورتی ظریف و غیرمستقیم و به صورت پازل در ذهن بچه‌ها می‌چینند.
 
وی در ادامه به مربیان، مروجان و والدینی که می‌خواهند بچه‌هایشان را به دور از خشونت بزرگ کنند، نیز گفت: دور نگه داشتن فضای ذهنی بچه‌ها از خشونت و کشت و کشتار آنها را از واقعیت‌های زندگی دور نگه می‌دارد. نباید تصور کنیم که فقط متن‌های کهن مانند شاهنامه یا هزار و یک شب یا افسانه‌ها بچه‌ها را با خشونت آشنا می‌کند و این خشونت‌ها مربوط به متون قدیمی است چراکه اگر تلویزیون خود را روشن کنید می‌بینید که در حال حاضر کشت و کشتار و خشونت زیادی در اطراف ما و در سطح جهان وجود دارد و بچه‌ها باید این واقعیت‌ها را بدانند.
 
اخوت در ادامه سخنانش به مقایسه هزار و یک شب و شاهنامه پرداخت و گفت: در شاهنامه خوب یا بد مطلق وجود ندارد و ما همیشه با طیفی از شخصیت انسان‌ها روبه‌رو هستیم درحالی که در هزار و یک شب در برخی جاها با خوب یا بد مطلق نیز مواجه می‌شویم. قصه‌های هزار و یک شب لایه‌های مختلف داشته و تودرتو هستند.
 
این قصه‌گو یکی از راه‌های ترویج افسانه‌ها و داستان‌های کهن را بازنویسی آنها عنوان کرد و گفت: این داستان‌ها باید به گونه‌ای بازنویسی شوند که قالب هنری داستان حفظ شده و در نتیجه داستان تغییری ایجاد نشود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها