نوشته زیر تلاش نویسنده برای نشان دادن جایگاه متفاوت آثار «ویلیام شکسپیر» نمایشنامهنویس و شاعر شناختهشده انگلیسی در کشورهای مختلف جهان را نشان میدهد.
«شکسپیر ما» گویی شهروند تمام دنیاست و از آثارش بسیار استقبال میشود. مفهوم «شکسپیر جهانی» تبدیل به یکی از موضوعات جذاب مباحثات آکادمیک شده است. اما همیشه درباره چگونگی اجراها و مفهوم آن در مکتب پسااستعمارگرایی صحبت میشود. اما «دیکسن» سؤالی دیگر میپرسد: «چرا نویسندهای که در عمرش زیاد سفر نکرده بود در بسیاری از کشورها محبوب است و آثارش را میخوانند؟»
کتاب «دنیا در جاهای دیگر» تلاش او در پاسخ به این سؤال است. بیشک پاسخ این سؤال فاخر بودن زبان نوشتار نویسنده نیست چون در تمام دنیا آثار او به شکل ترجمه خوانده میشود و آن را اجرا میکنند. تلاش «دیکسن» برای یافتن پاسخ او را به چهار گوشه مختلف دنیا میبرد. سفر در «دانسک» آلمان و دیدن گروه بازیگران انگلیسی که در اوایل قرن هفده سالن تئاتری ساختند و حالا ساختمان مدرنی برای اجرای نمایشنامهها جایگزین آن شده است. سپس سفر به ایالاتمتحده و مشاهده مجموعه آثار شکسپیر در یک جلد «هنری فالگر» و اجرای آثار او در شهرهای دورافتاده و وجود حدود 250 فستیوال اجرای آثار شکسپیر در سال او را شگفتزده میکند. هندوستان او را با اقتباسهای مختلف آثار او بدون ذکر نام و از خلال داستانهای عاشقانه آشنا میکند. در آفریقای جنوبی نمایش «اتلو» را نشانه جنبش عدم آپارتاید میدانند.
هر کشور هم به نمایشنامه خاصی علاقه دارد. در آمریکا که مأمن رویای آمریکایی است داستان ریچارد سوم-داستان مردی که برای رسیدن به آرزوهایش حاضر دست به هر کاری بزند-محبوبیت بیشتری دارد. چین و هندوستان از نمایشنامه «تاجر ونیز» استقبال کردند. آلمان به استقبالش از «هملت» ادامه میدهد اما «کارل مارکس» نمایش «آنتونیوس و کلئوپاترا» را دوست داشت. «جولیوس سزار» خیلی پیشتر از حضور ماندلا در آفریقا نمایش مورد استقبال مردم این کشور بود. به نظر میآید همه فرهنگها از شکسپیر یک اسطوره ساختهاند اما «دیکسن» در استفاده از این منابع بسیار محتاط است. او با شاهدان اولین روزهای استعمارگرایی مصاحبه میکند و با کارگردانان و مترجمین مختلف سخن میگوید و به همه کتابخانهها و موزهها سر میزند.
این کتاب به همه ثابت میکند وقتی سخن از «شکسپیر جهانی» به میان میآید این نمایشنامهنویسان و مترجمان بسیار بهتر از کنفرانسهای آکادمیک عمل میکنند. اجراهای زنده نمایشهای «شکسپیر» در کشورهای مختلف «دیکسن» را به این نتیجه رساند که تولیدات در این زمینه بیشتر است. تجربه «کمدی اشتباهات» در افغانستان برای «دیکسن» جذابتر از دیگر اجراها بود.
همیشه شکسپیر را یک نویسنده جهانی میدانند اما این جهانی بودن برای همه به آسانی به دست نمیآید. مثلاً «لورا باهانان» تلاش کرده بود داستان «هملت» را در مکانی مثل نیجریه تعریف کند. نتیجه کار افتضاح بود. چون مخاطبان در آن محیط با کتاب ارتباط برقرار نکردند و متوجه نشدند چه لزومی دارد یک زن بیوه پس از مرگ شوهرش به سرعت ازدواج کند و عموی پسرک برای این کار یکی از قهرمانان داستان شود.
اگرچه «دیکسن» در این کتاب به علت مطلبی پاسخ نمیدهد اما در نهایت اعلام میکند که «شکسپیر» یک نابغه بوده و در جهان میدرخشد.
نظر شما