کتاب «رهآورد مینورسکی» در شهر کتاب مرکزی نقد شد
بیات: بخش کمرنگ تاریخ ایران در جنگ جهانی اول در اسناد مینورسکی انعکاس یافته است/ آیا دوران غولهای داستاننویس سپری شده است؟
کاوه بیات، پژوهشگر تاریخ در نشست معرفی و بررسی «رهآورد مینورسکی» گفت: بخش در خور توجهی از اسناد مینورسکی که به آرشیو نسخخطی سنپترزبورگ سپرده شده به اسناد و مدارکی در سالهای نخست جنگ جهانی اول و حضور روسیه در ایران اختصاص دارد. مقطعی که در اسناد دیپلماتیک ایرانی انعکاس کمرنگی یافته است.
درویشی خرسند؛ تعبیر جمالزاده و مینوی از مینورسکی
محمدخانی در ابتدای نشست با بیان مقدمهای با اشاره به شکوه شعر، داستان و ایرانشناسی در روسیه گفت: زمانی که ما به تاریخ ادبیات و فرهنگ روسیه در 100 یا 150 سال اخیر نگاه میکنیم، به غولهای بزرگ شعر و داستاننویسی با نامهایی چون داستایوفسکی، چخوف، تولستوی و بسیاری دیگر برمیخوریم. در کنار این بزرگان، در شرقشناسی و ایرانشناسی نیز با چهرههای مطرحی مانند واسیلی بارتولد، مینورسکی و دیگران مواجه میشویم.
وی افزود: بنده گاهی با خودم فکر میکردم آیا دوران غولها در همه عرصهها سپری شده است؟ چرا در حال حاضر ما غولهای داستاننویسی و شرقشناسی در روسیه نداریم؟ شاید در بسیاری از کشورهای دیگر نیز وضع به همین منوال است. زمانی که شما به زندگی مینورسکی و کارهای وی نگاه میکنید با خود میاندیشید آیا ممکن است در دوران ما نیز چنین انسانهایی پدید بیایند که آثاری عمیق و باکیفیت داشته باشند یا اینکه دوران ما دوران متوسطهاست! این پرسشهایی است که باید درباره آن بررسی شود.
معاون فرهنگی و بینالملل موسسه شهر کتاب با خواندن رباعی از خیام اظهار کرد: هنگامی که بنده کتاب «رهآورد مینورسکی» را مطالعه میکردم در چند جا به مطالبی به نقل از استادان ایرانی مواجه شدم که میگفتند: هر وقت از مینورسکی حال و احوال وی را میپرسیدیم با این رباعی خیام جواب میداد: «در دهر آنکه نیمهنانی دارد/ یا در خور خویش آشیانی دارد/ نی خادم کس بود نه مخدوم کسی/ گو شاد بزی که خوش جهانی دارد» از این رو با استناد به این رباعی استادان مینوی و جمالزاده، تعبیر درویش خرسند را برای وی به کار بردند.
محمدخانی بیان کرد: مینورسکی جغرافیدان، مصحح، سیاستمدار، ادیب، نسخهشناس، ایرانشناس و مورخ بود و بیش از 200 کتاب و مقاله نوشته که شاید یکی از کارهای وی که اهالی فرهنگ با آن آشنایی دارند و با نام مینورسکی گره خورده، تصحیح اثر «حدود العالم من المشرق الی المغرب» است. وی به چندین زبان از جمله ترکی، عربی، ارمنی، فارسی، روسی، انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی، آلمانی، لاتینی و یونانی را به خوبی میدانست و مینوشت. این که اشاره کردم دوران غولها سپری شده است مدنظرم تواناییهای ایرانشناسان اینچنینی بود. با این حال باز هم تکرار میکنم آیا ما فرد دیگری داریم که این همه زبان احاطه داشته باشد؟
حضور مینورسکی در ایران همزمان با جنگ جهانی اول
بیات به عنوان یکی از سخنرانان این نشست گفت: اهمیت اساسی کتاب «رهآورد مینورسکی» و همچنین مجموعه مکمل فهرست تفضیلی گنجینه پژوهشی وی که همراه با رهآوردی که از سوی کتابخانه مجلس شورای ملی، منتشر شد نه در یک ذکرخیر مجزا در نوعی تمجید و بزرگداشت، بلکه در ارائه تصویر گستردهای در زمینه علم و دانش وی است که اگرچه آثار منتشر شده مینورسکی تقریبا 200 کتاب، مقاله و یادداشت است، بخشی از آن را بازتاب میدهد که بخش فوقالعاده مهمی از آن هنوز میتواند مورد استفاده قرار بگیرد.
وی ادامه داد: آرشیو مینورسکی که کتاب رشتیانی بر اساس آن تنظیم شده بعد از درگذشت وی و براساس وصیتش به انستیتو شرقی سنپترزبورگ منتقل شد و امروزه در دسترس پژوهشگران قرار دارد. ارزیابی و اهمیت این یادداشتها و اسناد از لحاظ تکمیل دادهها و دانستههای مربوط به علائق تحقیقاتی مینورسکی در حوزههای جغرافیای تاریخی ایران و یا تاریخ فِرق و طوایف ایران البته موضوعی است که باید صاحبنظران این حوزه درباره آن اظهارنظر کنند.
این تاریخنگار با اشاره به اسناد مهم به جا مانده درباره وضعیت ایران در جنگ جهانی اول بیان کرد: آنچه برای بنده به عنوان علاقهمند به تاریخ ایران اهمیت دارد، سالهای نخست جنگ جهانی اول است که میل دارم به آن بپردازم. سالهایی که مقارن با حضور مینورسکی در ایران و مربوط به اسناد و گزارشهایی است که از دوران خدمات وی در وزارت امور خارجه روسیه تزاری برجای مانده است. اسناد و گزارشهایی که احتمالا بنا به مقتضیات شغلی وی در مقام یکی از کارگزاران تشکیلات دیپلماتیک روسیه در ایران احتمالا بیشتر سیاسی است تا علمی.
جولان روسیه در ایران زمان جنگ جهانی اول
بیات عنوان کرد: بخش مهمی از دوران خدمت مینورسکی وزارت امور خارجه روسیه در فاصله سالهای 1903 تا 1919.م در ایران سپری شد. در سالهای 1904 تا 1908 در ماموریت به آذربایجان و کردستان، یعنی عرصه یکی از نخستین پژوهشهای وی درباره «الحق» و توجه عمیق و ریشهدارش به سرگذشت طوایف و دیگر جاهای این حوزه در سالهای بعد بود. وی در سال 1911 پس از یک سفر نسبتا کوتاه به ترکستان روس؛ بخش دیگری از جهان ایرانی، ماموریت مهم نمایندگی دولت روسیه در کمیسیون چهار جانبهای یافت که این کمیسیون در فاصله سالهای 1913 تا 1915 با حضور نمایندگان بریتانیا، روسیه، عثمانی و ایران برای تعیین حدود مرزهای غربی ایران تشکیل شد.
وی اظهار کرد: ماموریتی که باعث شد مینورسکی بتواند باریکه مرزی مورد بحث را از فاو در جنوب تا کوه ارارات در شمال زیرپا گذاشته و جدای از کمک به تعیین حدود این مرز پرمناقشه از عرصه اصلی بسیاری از علائق تحقیقاتی خود آگاهی دست اولی کسب کند. دوره بعدی خدمات دیپلماتیک وی که با پیشامد جنگ جهانی اول و توسعه دامنه آن به خاک ایران در خلال سالهای 1915 تا 1919 توام شد که بیشتر در تهران گذشت. روسیه یکی از طرفهای اصلی جنگ بود و مینورسکی به دلیل برتری نسبی روسیه در سوق دادن قوای نظامی به ایران، در محور نسبتا آرام ساحل انزلی قزوین در همان مراحل نخست جنگ با اشغال تهران و ابرقدرت تصمیم گیرنده در این ماجرا درگیر شد.
این پژوهشگر حوزه تاریخ معاصر افزود: البته این برتری روسیه در تهران تا پیش آمدن انقلاب 1917 ادامه داشت. با این حال در بررسیهای منتشر شده در این زمینه از سیاست روسیه تزاری در سالهای مورد بحث جزو بازتاب کمرنگی از آن در اسناد و گزارشهای دیپلماتیک ایرانی، بریتانیا و احتمالا فرانسه چیز دیگری نمیدانیم.
بیات گفت: شاید مهمترین ماخذی که در این زمینه داریم ترجمه فارسی خاطرات یکی از همکاران مینورسکی، هم از لحاظ دیپلماتیک و شرقشناسی است. یعنی کتاب خاطرات و سفرنامه «خاطرات و سفرنامه موسیو نیکیتین کنسول سابق روس در ایران» که در سال 1926 با برگردان علیمحمد فرهوشی (مترجم همایون) منتشر شد. با وجود این، به گونهای که رشتیانی در کتاب خود به جزئیات بیشتری در فهرست گنجینه تفضیلی مینورسکی آورده، بخش در خور توجهی از اسناد سپرده به آرشیو نسخخطی سنپترزبورگ به اسناد و مدارکی به این مقطع مربوط میشود.
این پژوهشگر تاریخ افزود: در این زمینه در درجه نخست از دفاتر خاطرات وی تقریبا تمامی دوره مورد بحث را دربرمیگیرد و آنگاه میتوان به اسناد مربوط به فعالیتهای شغلی وی در همین دوره استناد کرد، اسنادی که مشتمل بر رونویس مجموعهای از یادداشتها و گزارشها به قلم وی و یادداشتهایی از دیگران از جمله همکاران وی در سفارت روسیه در ایران و دیگر اسناد زیربط که اشاره شده است. درباره بحث موردنظر ما از 200 فقره سند و گزارش سخن به میان آمده است.
اهمیت سلسله آلبویه در شکلگیری هویت ایرانی
رشتیانی به عنوان مولف در تشریح محتوای کتاب «رهآورد مینورسکی» گفت: وی به همسرش تاتیانا وصیت کرده که کتابخانه، اسناد و مدارکش را به پترزبورگ منتقل کند. همسر مینورسکی در طول چهار سال یعنی تا سال 1972.م این کار را انجام داد. همچنین پیکر وی را نیز در 1962 به مسکو آوردند و در قبرستان مشاهیر شوروی به خاک سپرده شد. انتقال آرشیو مینورسکی در حالی انجام پذیرفت که محدودیتهایی برای دسترسی به اسناد وجود داشت؛ کشوری که از لحاظ آرشیو اسنادی بسیار غنی است و به همین دلیل در زمان شوروی این اسناد سربه مهر بود و کسی از آنها اطلاع نداشت تا اینکه در سال 2011 دسترسی به این اسناد آزاد شد و من توانستم از ژانویه 2012 به این اسناد دسترسی پیدا کنم.
وی اظهار کرد: در واقع حجم اسناد و اطلاعاتی که درباره مینورسکی میتوان پیدا کرد، به قدری زیاد است که شاید دهها دانشجوی دکترا میتوانند رساله خود را از همین مطالب آرشیوی استخراج کنند. از این رو، کتاب من یک دریچه و راهنمای کلی برای معرفی این ایرانشناس برجسته است. یکی از کارهای مهم وی تصحیح و ترجمه متن «تذکره الملوک» است که متن فوقالعاده مهمی در شناخت نظام اداری و دیوانی صفوی است که یک تصویر بسیار روشنی از نظام اداری آن نیز پیش روی ما قرار میدهد و امروز نیز جزء متون بسیار مهم صفویهشناسی به شمار میآید.
این استاد دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران عنوان کرد: با این حال مینورسکی مبدل و مولد دو اصطلاحی است که تا به امروز نیز به کار برده میشود. نخست همان اصطلاح میانپرده ایرانی که در چهار مقالهای که درباره دیلمیان نوشته و در آن برای نخستین بار اهمیت سلسله آلبویه را در شکلگیری هویت ایرانی یادآوری کرده است.
به نظر وی سلسله آلبویه نقشی هم مانند شاهنامه فردوسی در شکلگیری هویت ایران دارد و این سلسه باعث شد هویت ایرانی در جهان ترکی شده آن روز حل نشود و بتواند به حیات خود ادامه دهد و نهایتا پس از سلسله مغول سلسله صفویه به وجود بیاید. صفویهای که یک سلسله با مشخصات و ویژگیهای کاملا ایرانی است. از طرفی اسلام ایرانی، اصطلاح دیگری بود که وی برای نخستین بار به کار برد. زیرا مینورسکی اسلامی را که در میان ایرانیان بود، متمایز از اسلام میان همسایگان آن میدانست و نام آن را اسلام غیر رسمی گذاشت که همپای با اسلام رسمی پیش میرفت و این اسلام در شکلگیری و تداوم هویت ایرانی ادامه پیدا کرد.
نظر شما