جان کرول، روزنامهنگار عنوان میکند: روزی دانشجوی جوانی که درس خبرنگاری میخواند از سردبیر روزنامهای سوال کرد برای اینکه در آینده گزارشگر سیاسی موفقی شود چه کند. وی در پاسخ گفت بهتر است فقط کتاب بخواند. از او خواست آثار شکسپیر را بخواند، انجیل را دوره کند. اما امروز که خودم خبرنگار شدهام آثار زیادی را مربوط به این حرفه بررسی کرده و تعدادی از موثرترینشان را معرفی میکنم.
روزنامه آفریقایی-آمریکاییها، پاتریک اس. واشبرن
مدتها پیش از اینکه گزارشگران سفیدپوست شمالی تبعیض نژادی را در سال 1960 کشف کنند روزنامههای سیاهپوستان مانند «شیکاگو دیفندر» خشونت این گروه را پوشش دادند و در تلاش بودند خوانندگانشان را آگاه سازند. البته یافتن این روزنامه بسیار مشکل است چرا که کتابخانهها نسخه ویدئویی از این روزنامهها را ذخیره نکردهاند. پاتریک واشپرن تاریخچه زنگی سیاهان را از همان آغاز و از سال 1800 میلادی تا افولش در اواخر قرن بیستم را به خواننده نشان میدهد.
«عمل کردن بر خلاف جریان آب و بیان نابرابریهای بین سیاهپوستان و آمریکای سفیدپوست بسیار دشوار است و روزنامه سیاهپوستان در تقلایی بسیار برای بقا به سر میبرد. به دلیل اینکه روزنامه سفیدپوستان اخبار سیاهپوستان را به جز مواردی که ورزشکار، یا خلافکاری معروف میشد انعکاس نمیدهد پس سیاهپوستان مجبورند فقط روزنامههای مخصوص به خودشان را بخوانند تا از اتفاقات مهم جامعه و گروه خود در سطح کشور باخبر شوند.»
همه مردان رئیسجمهور، کارل برنشتاین و باب وودوارد
این کتاب افراد بسیاری را به حرفه روزنامهنگاری مشغول کرد. کتاب داستان دو گزارشگر سختکوش جوان است که ایالات متحده را از فساد ریچارد نیکسون در کاخ سفید نجات میدهند. اگرچه ممکن است کتاب کمی اغراقآمیز به نظر آید اما گزارش این دو نویسنده از ماجرای واترگیت و مطرح کردنش نشانه بزرگی از خبرنگاری آمریکایی را با خود به همراه دارد. از آنجا که بسیاری از منتقدان این کتاب را حائز اهمیت میدانند و نقش مهمی در صنعت روزنامهنگاری به حساب میآید به دلیل در شک وفاداری اثر به واقعیت و روش روزنامهنگاری نویسندگانش در آثار بعدی قرار نبود در این فهرست مهم قرار گیرد اما به دلیل اهمیت تاریخی که دارد قابلبررسی است.
آمریکاییها، رابرت فرانک
خبرنگارانی که با این کتاب برخورد میکنند از اطلاعات کمی که عکسهای روزنامه برایشان فراهم میکند متعجب میشوند. کتاب از آن نظر حائز اهمیت است که با عکسهایش تلاش کرده است تاریخ یک ملت را به تصویر بکشد. در سال 1959 کتاب سبب شد که عکاسان روش عکاسی خود را تغییر دهند و حتی انعکاس آمریکاییها از خود را در ذهنشان تغییر داد.
بیدار در تاریکی: بهترین آثار راجر ابرت، راجر ابرت
اگر فهرستی که در اینجا اعلام میشود برتری نسبت به «شیکاگو تایمز» داشته باشد فقط به دلیل این نیست که نویسنده سطور اهل شیکاگو است بلکه این شهر استعدادهای زیادی نیز دارد. قصد توهینی نسبت به پائولین کائل و دیگر منتقدان فیلم نداریم اما راجر ابرت بهترین منتقد فیلم است. این کلکسیون جز بهترینها به شمار میآید چون همه استعدادهای وی را در خود جا داده است- از مصاحبههایش گرفته تا نقدهایش-
وی منتقد فیلم بود اما درباره سیاست نیز مینوشت. او در عصر تکنولوژی مدرن مردی سالخورده بود اما با ایجاد وبلاگ و نوشتن در آن به خوبی به استقبال آن رفت. «بیدار در تاریکی» چشمانداز جامعی از آثار این نویسنده به خبرنگاران داده و حتی فرد را به سمت خواندن دیگر آثار وی سوق میدهد.
بهترین ورزشینویس قرن، دیوید هالبراستام
این کتاب باید همیشه در کنار تخت همه باشد و کمکم و با طماٌینه خوانده شود و حتی به سمت دزدی که به خانه وارد میشود پرتاب شود. آنقدر سنگین است که خبیثترین انسانها را نیز به زیر بکشد. نویسنده شصت بخش متفاوت از ستونهای خبری تا مصاحبههای ورزشیاش را در این کتاب جمعآوری نموده است. بخش جذاب آن بخشی است که از ریچارد بن کرامر میپرسد «نظرت در مورد تد ویلیامز چیست؟» و زندگینامه این بازیکن بیسبال با تمام تلخیاش برای خواننده روایت میشود. تفاوت یک نوشته ورزشی با دیگر نوشتهها این است که نویسنده باید بدون قهرمانپروری و سخنوری بالا داستانش را به مخاطب عرضه کند و و دیوید هالبراستام این کار را به خوبی انجام داده است.
بهترین کارهای آی. اف. استون، آی. اف. استون
داستانهای خبری اصولاً بسیار زود از خاطر میروند و تبدیلشان به مجموعه یا کتاب کار بسیار دشواری است. موضوع خبر از یاد میرود و شیوه نگارششان بسیار هوشمندانه نیست که بعد از مدتها مخاطب را جذب کند اما این کار استون یا دیگر آثارش را که از هفتهنامه گردآوری شده باید خواند. او سیاستمدار افراطی بود. حتی در دهه عضو حزب سوسیالیست شد اما در نهایت این حزب را ترک کرد چرا که معتقد بود یک خبرنگار باید از هرنوع وابستگی سیاسی آزاد باشد تا بتواند درباره همه فارغ از تعصبات شخصیاش نظر دهد. وی بیشتر به دلیل روزنامهنگاری تحقیقیاش معروف شد چرا که دنبال کشف حقیقت از میان آمارهای دولتی و دادههای نادرست بود. اگرچه تیراژ هفتهنامهای که در آن کار میکرد بسیار بالا نبود اما همیشه از وی حمایت میکردند. البته ذکر این نکته لازم است که پس از مرگش فاش شد که او با ک گ ب (سازمان جاسوسی شوروی) در ارتباط بود. استون هیچگاه تفکراتش را ناگفته و سربسته باقی نگذاشت اما گویی وقتی زمان نظر دادن روی چپیها فرا میرسید دیدگاههای انتقادیاش رو به افول میرفت. نمونه بارز آن سال بود که1953 استالین را ستایش کرد.
بهترین طراحی سالنامهها
در طی قرن گذشته طراحی روزنامهها برای بسیاری مورد پرسش بوده است. کتابهای بسیاری هستند که فرم، تیتر، زیرتیتر، و دیگر موارد را بررسی کردهاند. اما این کتاب انقلابی در طراحی گرافیکی و اجزای روزنامهها به حساب میآید چون طراحی مختلف روزنامهها از سرتاسر دنیا را به عنوان نمونه جمعآوری کرده و به خواننده نشان میدهد.
نظر شما