یکشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۴
هاشم آقاجری: «متی» در تحلیل خود درباره سقوط صفویان تردید دارد/ رانت‌خواری در دوره صفویه و فروپاشی این سلسله

سید هاشم آقاجری، عضو هیات علمی دانشگاه نربیت مدرس در بررسی کتاب «ایران در بحران: زوال صفویه و سقوط اصفهان» گفت: «رودی متی» در تشریح روند حکومت صفویان پس از شاه عباس و دلایل فروپاشی و انحطاط آن اظهار تعجب می‌کند و بنده احساس می‌کنم گویی وی در ارائه تحلیل خود دچار تردید است که آیا تحلیلی که بیان کرده می‌تواند دلیل سقوط صفویان باشد یا خیر؟

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نشست نقد و بررسی کتاب «ایران در بحران: زوال صفویه و سقوط اصفهان» تالیف رودی متی با ترجمه حسن افشار با حضور دکتر سیدهاشم آقاجری (عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس)، دکتر عطاء‌الله حسنی (عضو هیات علمی دانشگاه شهیدبهشتی) و مترجم شنبه 28 شهریورماه در پژوهشکده تاریخ اسلام برگزار شد. مجتبی خلیفه (عضو هیات علمی مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی) نیز دبیری این نشست را بر عهده داشت.
 
آیا متی از نظریه ابن خلدون درک درستی دارد؟

آقاجری با اشاره به کاربرد نظریه ابن‌خلدون در کتاب گفت: یکی از مقاصد کار متی این است که تلاش کرده در بحث انحطاط سلسله صفویه به یک رهیافت چند علیتی با تکیه بر ابعاد اقتصادی اجتماعی برسد که این از مزیت کار وی است. مزیت دوم این‌که وی در تحلیل‌های خود از اسناد هلندی دست اول استفاده کرده، اما در عین حال به نظر بنده زمانی که متی به نظریه ابن‌خلدون اشاره می‌کند بر نظریه وی مبنی بر جزر و مد تاکید دارد، من معتقدم این نظریه ابن‌خلدون چندان سازگاری با انحطاط صفویه ندارد. البته اگر وی نظریه ابن‌خلدون را درست درک کرده باشد.
 
وی افزود: همچنین متی در مقدمه کتاب اشاره‌ای به نظریه وبر و مایکل‌مان می‌کند، البته درست است ساختار صفویه آن‌چنان که وبر تصور می‌کند قدرت تمام عیار مطلق نداشت اما محدودیت داشت؛ استبداد ایرانی به این معنا که شاه (حتی شاه عباس) هر کاری که دلش بخواهد بکند، انجام دهد و محدودیت‌های خاص خودش را داشت.
 
این عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس بیان کرد: برخلاف آن‌چه که متی در کتاب خود عنوان می‌کند، صفویان اصلا دولت مستقلی نبودند. بنابراین دولت صفویه برخلاف نظر وی، دولت مطلقه نیست و نباید این اصلاح را درباره آن به کار برد. ضمن این‌که وی دولت ملی را نیز درباره صفویه به کار می‌برد، اما نمی‌گوید به چه علت از این تعبیر استفاده می‌کند؟!
 
آقاجری با اشاره با ساختار صفویه در نیمه نخست حکومت اظهار کرد: به نظر بنده مشکلی که صفویان پیدا می‌کنند پیامد مستقیم رفرم شاه عباس نیست، بلکه نتیجه عمل نکردن به اقدامات ناشی از رفرم ساختاری شاه عباس است. به عبارتی ما در نیمه نخست سلسله صفویه ساختاری داریم که در آن موقعیت شاه برای کشور مساله مرگ و زندگی نیست.
 
وی ادامه داد: از طرفی در زمان شاه عباس، کشور تنها متکی به یک شخص نیست. حتی اگر در این زمان شاه عباس بر مسند نباشد و فرزند وی که کودکی است بر جای وی بنشیند، قزلباش‌ها به دلیل منافع، اعتقادات و دشمن مشترک از ساختار حکومتی به جای‌مانده حمایت می‌کنند و بنابراین در این زمان همه چیز کشور در یک نفر یعنی شاه خلاصه نمی‌شود. وای به حال کشوری که سرنوشت و تقویم تاریخی آن در گرو تثبیت یک نفر باشد.
 
این تاریخ‌نگار بیان کرد: زمانی که شاه عباس دست به رفرم (تغییر) زد، ما از یک ساختار نامتمرکز قبیله‌ای شبه فدرالی وارد یک ساختار سلطانی می‌شویم. زمانی که این تحول در دوره شاه عباس اتفاق می‌افتد، ساختاری به وجود می‌آید که نقش نهاد سلطنت در آن تقریبی است؛ به عبارتی نقش، تصمیمات و شخصیت شاه در حفظ تعادل این است که همه نهادها و نیروها را سرجای خودش قرار داد. متی در این رابطه به نقش شاه به خوبی اشاره کرده است.
 
آقاجری درباره تحلیل متی در رابطه با سقوط صفویان گفت: پس از شاه عباس، نهاد سلطنت خود موضوع منازعه و کشمکش شد و نتوانست اعمال اقتدار کند و ساختار را در تعادل و توازن نگه دارد، آن موقع است که جنگ داخلی در کشور آغاز شد. متی در این رابطه اظهار تعجب می‌کند و بنده احساس می‌کنم گویی وی در ارائه تحلیل خود دچار تردید است که آیا تحلیلی که بیان کرده می‌تواند دلیل سقوط صفویان باشد؟
 
وی افزود: متی در تحلیل خود به ساختار حکومت عثمانی نگاه می‌کند که در آنجا دائم شاه‌کشی و خونریزی وجود دارد و یا به هند نگاه می‌کند که در آن‌جا نیز مشکلاتی وجود دارد، اما در ایران صفوی هیچ‌کدام از شاهان پس از شاه عباس کشته نمی‌شوند و هیچ‌گونه دسته‌بندی خونینی در دربار اتفاق نیفتد، پس ثبات داشت! در حالی‌که، برخلاف تصور متی این‌طور نبود، دربار صفوی پس از شاه عباس ثبات نداشت.
 
این عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس عنوان کرد: در دربار صفویه بعد از شاه عباس، جنگ پنهان وجود داشت. انحطاطی که هنوز از پرده بیرون نیفتاده بود. انحطاطی که از عوامل آن سیاست و اقتصاد، ساختار سیاسی، دیوانسالاری سیاسی و پس از آن عامل اقتصاد و در واقع بحران اقتصادی بود. اقتصادی که در دوران شاه عباس در اوج شکوفایی است. شاه عباس ساختار حکومت را در اصفهان مستقر و ثابت کرد. در حالی که متی در تحلیل خود معتقد است که در زمان شاه عباس دوم، حکومت ایران یک حکومت سیار بود و پس از وی ساکن شد! این یکی از مواردی است که بنده با وی اختلاف دارم و نمی‍‌دانم چرا وی چنین دیدگاهی دارد؟!
 
تمجید شاردن از ایران مترقی‌تر از فرانسه و اسپانیا
 
در ادامه این نشست، عطاءالله حسنی گفت: شاردن در سفرنامه خود از دوران صفویه و به ویژه از ایران عصر شاه عباس تمجید می‌کند و حتی وی از وجوهی از ایران صحبت می‌کند که برتر از فرانسه و اسپانیا است. صفویه تا مدت‌ها در اوج قرار دارد. آن‌چنان که از کتاب متی نیز قابل دریافت است، مردم در دوران شاه سلطان حسین صفوی حاضر نشدند از وی در برابر شورش یک هم‌وطن حمایت کنند. از طرفی باید گفت این مردم همان افراد تشکیل‌دهنده سپاه نادر هستند که به همراهی وی توانستند پیروزی‌های بی‌شماری را به دست آورند. بنابراین بنده معتقدم صفویه در اوج قدرت از هم پاشید و نه در ضعف.
 
وی با اشاره به ساختار کتاب بیان کرد: زمانی که کتاب را مطالعه می‌کنید منوجه می‌شوید که بیشتر یادداشت‌ها و شواهد آن به پایان کتاب منتقل شده که این امر باعث زحمت خواننده در مطالعه کتاب می‌شود و وقت خواننده را به هدر می‌دهد.
 
این عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد: با این همه ترجمه کتاب بسیار روان و قابل فهم است و ایراد مختصری در ترجمه کتاب 255 صفحه‌ای مشاهده می‌شود. با این حال روال عادی یک ترجمه این است که مترجم در مطلبی با عنوان مقدمه یا سخن خود مختصر توضیحی درباره نحوه ترجمه، میزان دخالت خود ارائه می‌دهد. در فهرست مطالب سیاهه نقشه‌ها و تصاویر وجود ندارد، اما در متن ترجمه شده این موضوع گنجانده شده است. از طرفی برخی تاریخ‌ها در کتاب میلادی است که مترجم معادل آنها را به طور تقریبی به هجری قمری عنوان کرده که متاسفانه این تاریخ‌های تقریبی درست نیست و اصلا در مباحث تاریخی که بر سر یک ساعت و یک روز میان اهل تاریخ منازعه است، نباید از تاریخ تقریبی استفاده کرد.
 
حسنی با انتقاد از رویه تشریح برخی امور در دوره صفویه اظهار کرد: رودی متی در مبحثی متعلق به دوره صفویه از رانت‌خواری نام می‌برد و یک‌دفعه به بروز و ظهور این پدیده در امروز نیز اشاره می‌کند؛ به نظر بنده مورخ در تشریح یک پدیده حق ندارد از آن عصر خارج شود و به مصداق آن در جامعه امروز بپردازد! به عبارتی مولف یا مورخ در تشریح یک پدیده که در یک نقطه حرکت می‌کند اجازه ندارد یک دفعه از آن بحث در موقعیت تاریخی خارج و ناگهان به امروز بپردازد.
 
وی بیان کرد: متاسفانه رودی متی در نگارش اثر خود روده‌درازی و اطناب کرده و گاه از بحث اصلی خارج شده است که این خارج شدن از بحث موجب بیان برخی اشتباهات شده است. با این وجود به نظر بنده کتاب 255 صفحه‌ای وی می‌توانست در 120 یا 130 صفحه نوشته شود. ضمن این‌که در برخی صفحات به تشریح وضعیت اروپا پرداخته که ربطی به موضوع ندارد. این خارج شدن از موضع باعث شده برخی ریشه‌های بحران در دوره شاه عباس را نیز بررسی نکند.
 
این تاریخ‌نگار عنوان کرد: متی در تشریح نیمه دوم حکومت صفویه از سقوط اصفهان به سقوط این سلسله سخن می‌گوید که این استناد برای یک مورخ اشتباه بزرگی است؛ زیرا سقوط اصفهان برابر با سقوط صفویه نیست و تا آنها مدت‌ها پس از سقوط پایتخت در ایران وجود داشتند به طوری‌که نادرشاه از خواهان این شد که جایگزینی برای صفویه‌ها که دیگر قادر به اداره ایران نیستند، انتخاب شود.
 
متی تلاش بر تصحیح برخی باورهای ما از انحطاط صفویه دارد

در پایان جلسه افشار گفت: رودی متی توضیح می‌دهد که پایان‌نامه دکتری وی شاه سلیمان بوده و به دلیل علاقه به این دوره سراغ واکاوی دلایل سقوط صفویه در دوره دوم این سلسله، یعنی پس از شاه عباس رفته است. متی درباره سقوط این سلسله نظریاتی دارد و به گمان خودش تلاش می‌کند تا اشتباهاتی که منجر به سقوط صفویه شده در این کتاب توضیح دهد.
 
وی افزود: متی بر آن است که شرح دهد چرا سلسله مقتدر صفوی با حمله عده قلیل افغان‌ها از هم پاشید؟ از طرفی چرا ایرانیان فروپاشی سلسله‌هایی مانند صفویه و قاجاریه را به باده‌گساری و بی‌عرضه بودن پادشاهان نسبت می‌دهند؟ وی در واقع این تصور ایرانیان را رد می‌کند که تنها پادشاهان در فروپاشی سلسله‌ها موثرند. وی در این کتاب موقعیت شاهان و زمینه‌های اجتماعی اقتصادی که در دوره دوم صفویه منجر به فروپاشی آنها شد را به خوبی شرح می‌دهد.
 
این مترجم اظهار کرد: متی برای نخستین‌بار از کلمه رانت‌خواری در دوره صفویه استفاده می‌کند و معتقد است عده‌ای از خاندان بانفوذ که دور و بر شاه بودند از موقعیت خود سوءاستفاده کرده و با رانت‌خواری به فروپاشی این سلسله کمک کردند. همچنین وی بر این باور است که سلسله صفویه قبل از حمله افغان‌ها از هم فروپاشیده بود.
 
افشار عنوان کرد: بنده معتقدم که متی برخی باورها و تصورات ما را درباره دوره صفویه تصحیح می‌کند. همچنین با وجود برخی انتقادات که تاریخ‌نگاران به این اثر گرفته‌اند، بر این باور هستم که کتاب  «ایران در بحران: زوال صفویه و سقوط اصفهان» اثر پرمغزی است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها