دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۸:۱۵
خسروپناه: امثال هایدگر با صدها عنوان کتاب، نظام فلسفی نداشتند/ بونو: علم مدرن، بزرگترین چالش فلسفه اسلامی است

عبدالحسین خسروپناه در «دومین شب علوم انسانی» گفت: هگل آخرین فیلسوف غربی است که دارای نظام فلسفی بود. دیگر متفکران غربی مانند هایدگر با وجود تالیف صدها کتاب نتوانستند نظام فلسفی برای خود ترسیم کنند. کریستین (یحیی) بونو نیز اظهار کرد: علم مدرن بزرگترین چالش فلسفه اسلامی است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، دومین شب علوم انسانی با عنوان «دفاع از فلسفه» به همراه تجلیل از حجت‌الاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه و دکتر کریستین (یحیی) بونو، یکشنبه 15 شهریور 1394، با حضور دکتر ژولین پلیسیه، استاد دانشگاه تولوز فرانسه، آیت‌الله سید محمد قائم‌مقامی و جمعی از استادان و علاقه‌مندان فلسفه در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.

ناقدان، خادمان فلسفه هستند
خسروپناه درباره موضوع این نشست با عنوان «دفاع از فلسفه» گفت: بحث دفاع از فلسفه و کاربردی کردن آن دو موضوعی است که نیاز به تبیین و اثبات ندارد. بحث دفاع از فلسفه، وقتی مطرح می‌شود که هجمه‌ای نسبت به آن صورت گرفته شده باشد. سؤالی که اینجا مطرح می‌شود این است که آیا حمله به فلسفه خوب است؟ به نظر من همه به فلسفه خدمت می‌کنند و همه جریان‌ها مانند اخباری‌گری نوین، مکتب تفکیک و دیگر افراد فلسفه‌ستیز و فلسفه‌گریز در حال خدمت به فلسفه هستند.

رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران اظهار کرد: اگر تاریخ اسلام را مرور کنیم، به خوبی درک می‌کنیم که وقتی نزاع بین متکلمان و فیلسوفان دارای وجوه علمی بود، باعث رشد هر دوی آنها شد اما وقتی قدرت در دست یکی از این نحله‌های فکری افتاد، به تضعیف دیگری ‌انجامید.

وی ضمن دعوت فیلسوفان به سعه صدر و حلم، گفت: اگر منتقدی، نقدی غیراخلاقی به فلسفه و کار فلسفی داشت، فیلسوفان باید با حکمت و فضیلت به دفاع از فلسفه بپردازند.

کاربردی کردن فلسفه در ایران و نظام فلسفی در غرب
خسروپناه افزود: بحث دیگری که می‌خواهم به آن بپردازم، «کاربردی کردن فلسفه» است. آیا فلسفه‌ای که امروز در حوزه و دانشگاه تدریس می‌شود، کمکی به کاربردی کردن فلسفه می‌کند یا خیر؟ آیا کاربردی کردن فلسفه معنا دارد یا خیر؟ در پاسخ به این سؤال باید بگویم، کاربردی کردن فلسفه امر بسیار معقولی است. در عین حال، مراکز آموزشی و پژوهشی نیز باید نوع آموزش فلسفه را تغییر دهند و آن را به سمت کاربردی کردن پیش ببرند.

وی ادامه داد: این بحث را قبول ندارم که غرب، فلسفه را کنار گذاشته است. اما هگل آخرین فیلسوف جامع‌نگر غربی بود که تفکرش نظام داشت. به عبارتی، هگل فیلسوفی دارای نظام فلسفی بود. بعد از هگل پوزیتیویست‌ها و اگزیستانسیالیست‌ها ظهور کردند که متفکران این دو مکتب نظام فلسفی نداشتند. ریکور و به‌ویژه هایدگر و امثال آنها علیرغم تالیف صدها عنوان کتاب، نتوانستند مانند هگل برای فکر خودشان نظام فلسفی ترسیم کنند.

امواج فلسفی در جهان غرب
خسروپناه با اشاره به ظهور فلسفه‌های متنوع در جهان غرب اظهار کرد: معرفت، رسانه و تکنولوژی از جمله رشته‌هایی به حساب می‌آیند که در غرب دارای فلسفه هستند.

این نویسنده حوزه اندیشه ضمن بیان این که پنج موج در غرب مدرن شکل گرفت، توضیح داد: موج نخست در قرن هفدهم میلادی بود که انقلاب فلسفی و علمی در آن پدید آمد. موج دوم در قرن هجدهم به وقوع پیوست که همراه با انقلاب صنعتی بود.

وی افزود: قرن نوزدهم و ظهور ایدئولوژی‌ها، موج سوم در غرب مدرن است. اوایل قرن بیستم و به وجود آمدن انقلاب استعمارگر نوین، موج چهارم غرب مدرن را شکل داد تا این که اواخر قرن بیستم و ظهور علوم بنیادی و نوین، موج پنجم نام گرفت. امروزه دیگر نمی‌توان کوانتوم را از فلسفه مدرن جدا دانست زیرا این دو در پیوند تنگاتنگ با یکدیگر هستند، چرا که فلسفه‌هایی متنوع در جهان غرب شکل گرفته‌اند.

کمبودهای فلسفه اسلامی
رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران گفت: شاید انجمن فلسفه ایتالیا، مانند گذشته فعال نباشد، اما تفکر فلسفی همچنان ادامه دارد، زیرا نمی‎توان فلسفه را از سیاست، فرهنگ و اقتصاد جدا کرد.

خسروپناه در بخش دیگری از سخنانش به فلسفه اسلامی نیز پرداخت و اظهار کرد: فلسفه اسلامی از دو کمبود رنج می‌برد. نخست این‌که هنوز فلسفه اسلامی مبتنی بر خدا، هستی، معرفت و نفس است، در حالی که اگر بخواهیم فلسفه اسلامی را به دنیای جدید و مباحث جاری در آن پیوند بزنیم به امور دیگری نیز نیاز داریم. دوم این‌ که ما باید با استفاده از فلسفه اسلامی بتوانیم فلسفه فرهنگ، رسانه، تمدن و تکنولوژی را ایجاد کنیم.

از فلسفه کلاسیک تا جهانی‌سازی
دکتر کریستین (یحیی) بونو (Christien (Yahya) Bono)، الهی‌دان مسلمان فرانسوی در ادامه «دومین شب علوم انسانی» گفت: در فلسفه کلاسیک، حقیقت و فضیلت جدا از یکدیگر نبودند؛ به عبارتی دروس، تنها به شکل نظری تدریس نمی‌شدند بلکه تربیت انسان و انسان‌سازی از جمله اهداف فلسفه کلاسیک بود و انسان‌سازی از منظر فلاسفه کلاسیک در دو بخش فردی و جامعه (رسیدن به مدینه فاضله) صورت می‎‌گرفت، اما فلسفه مدرن تنها با مبنای نظری پایه‌گذاری شده است.

وی اظهار کرد: امروزه باید اصطلاح «جهانی‌سازی» را به چشم‌انداز تربیت انسان از منظر فلاسفه کلاسیک اضافه کرد. در دنیای کنونی، «علم مدرن» بزرگترین چالش فلسفه اسلامی است. از قرن هفدهم میلادی و با ظهور علوم مختلف، دین به کناری افتاد و فلسفه ارسطویی را نیز راندند و تنها راه نجات انسان در گرو علوم مختلف دانسته شد. وقتی جنگ جهانی دوم و رویدادهای مشابه مانند بمباران هیروشیما اتفاق افتاد، کم کم مشروعیت علم نیز زیر سؤال رفت.

بونو ادامه داد: اطلاعات فراوانی در دنیای کنونی وجود دارد، اما درک و دریافت درست از این اطلاعات مهم است. یک ترسیم اولیه از امور موجود، در درجه اول شامل اموری می‌شود که بدون دخالت انسان وجود دارند؛ مانند منظومه شمسی، آسمان و زمین. اما در درجه دوم اموری هستند که موجودند اما نیاز به دخالت انسان برای بالفعل شدن دارند، مانند فرهنگ، اقتصاد و سیاست. در امور نخست، باید و نباید و خواست انسان راهی ندارد، اما در امور ثانوی، خواست و اراده انسان مهم است.

فلسفه اسلامی و پیوند آن با اقتصاد
دکتر ژولین پلیسیه (Julien Pélissier)، استاد مسلمان اقتصاد در دانشگاه تولوز (Toulouse) فرانسه دیگر سخنران حاضر در «دومین شب علوم انسانی» بود. وی گفت: من فلسفه نخوانده‌ام و فیلسوف نیستم و رشته تحصیلی‌ام اقتصاد بوده است. اما سوالی را مطرح می‌کنم و آن این است که آیا دفاع از فلسفه به معنای کاربردی کردن آن است؟ یعنی فلسفه پیش از دفاع، کاربردی نبود و با دفاع می‎خواهیم آن را ارتقا دهیم؟ در پاسخ به این سؤال از منظر یک غیرفیلسوف باید این بحث را مطرح کنم که ابتدا باید فلسفه تعریف شود. در تعریف من، فلسفه از یونان آمده است و به معنای «دوستداری حکمت» است؛ به عبارتی فیلسوفان متُدی برای رسیدن به حق و حقیقت دارند.

وی ادامه داد: فلسفه در جهان امروز به چند واحد درسی برای دانشجویان تقلیل یافته است و از زمانی که اعتقاد داشتند فلسفه در راس علوم قرار دارد، فاصله گرفته شده است. اگر ملکه بودن فلسفه در بین علوم به خادم بودن این علم در دنیا تقلیل یابد، خواه ناخواه از گردونه مفید بودن خارج می‌شود. اکنون در دنیای غرب، فلسفه‌های علم و فلسفه‌های مضاف پدید آمده است، اما وضعیت فلسفه در کشوری مانند ایران فرق دارد. در اینجا علوم در پیوند با الهیات مطرح می‌شوند و حاکمان این حکومت دینی، خود سررشته‌ای از فلسفه دارند و آن را مطالعه کرده‌اند.

پلیسه ادامه داد: شاید در دنیای کنونی، فلسفه اندکی گمنام شده و تدریس فلسفه کلاسیک در دانشگاه‌ها فراموش شده باشد، اما هنوز فلسفه وجود دارد. رشته‌ای مانند فلسفه، دارای یک موضوع واحد و مشخص است اما علمی مانند اقتصاد دارای بینش‌های شخصی پژوهشگر نیز هست.

این استاد دانشگاه تولوز فرانسه در پایان سخنانش اظهار کرد: علمی مانند اقتصاد به‌راحتی می‌تواند از فلسفه اسلامی الهام بگیرد، کما این‌ که بانکداری اسلامی و اقتصاد اسلامی نیز ملهم از فلسفه اسلامی است زیرا یک پای اقتصاد «انسان» است و حکیمان و فیلسوفان اسلامی تعریف درست و دقیقی از انسان ارائه کرده‌اند.

عالم قدس و کار فیلسوف
آیت‌الله محمد قائم‌مقامی در ادامه نشست «دومین شب علوم انسانی» اظهار کرد: برای یک فیلسوف، هیچ امری بالاتر از درک حقیقت نیست. حقیقت برای فیلسوف مهمتر از زندگی است، زیرا با درک حقیقت است که انسان به معنای زندگی پی می‌برد. حقیقت نیز از فضلیت جدایی‌ نمی‌پذیرد. در نزد یک فیلسوف واقعی، «حقیقت» در کنار «فضیلت» قرار دارد.

وی ادامه داد: سؤالی که همواره برای من مطرح بوده این است که بسیاری از فیلسوفان چرا حاضر نیستند تا آخر خط بروند و به حقیقت واقعی برسند؟ این سوال و بیان من حمله به فلسفه نیست اما فیلسوفی مانند سقراط ــ که تردیدی در حقیقت‌جویی وی وجود ندارد به طوری که جان خود را در راه حقیقت از دست داد ــ تفکر خود را تا جایی پیش نبرد که به عالم قدس برسد.

در پایان «دومین شب علوم انسانی» که به همت ماهنامه عصر اندیشه با همکاری مرکز پژوهش‌های علوم انسانی و اسلامی صدرا برپا بود، از پوستر طراحی‌شده از چهره حجت‌الاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه و کریستین (یحیی) بونو رونمایی و از آنها تجلیل شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها