انتشارات افق، با انتشار کتاب «سرگذشت فرش در ایران» نوشته مریم رجبی، مخاطبان را با تغییر و تحولات فرش ایرانی در دورههای مختلف تاریخی آشنا میکند.
«سرگذشت فرش در ایران» کتابی از مجموعه فرهنگ و تمدن ایرانی است که میکوشد با نثری روان و تصویرهایی گویا با عموم خوانندگان ارتباط برقرار کند. انسانهای اولیه برای درست کردن بستر خواب، نخست علف به غارهای سنگیشان میبردند. بعد روش گرهزدن را آموختند و سپس با زیر و روگذاشتن الیاف، حصیر بافتند. ایرانیها نزدیک به پنج هزار سال پیش حصیربافی میکردهاند. آنها وقتی به استحکام الیاف تنیده شده بیشتر پی بردند، پارچه و سپس فرش بافتند. باستانشناسان نشانهها و ابزارهای بافندگی ایرانیان در عصر مفرغ (نزدیک به چهار هزار و پانصد سال پیش) را یافتهاند و همین نشاندهنده تاریخ دیرینه فرشبافی در ایران است.
در بخشی از نخستین فصل این کتاب با عنوان «تولد فرش» میخوانیم: «زمین تنها پناه و خانهاش بود. طبیعت و همه چیزهایی که در آن بود برای او همه چیز بود. سختیها بیپایان بود. تاریکی و حیوانات درنده از یک طرف و سرما و گرما و برف و باران از طرف دیگر به سراغش میآمد. از اولین انسانهای کره زمین بود و هیچ امکاناتی نداشت. ولی هرطور بود باید با همه این مشکلات دست و پنجه نرم میکرد. برای تکتک مشکلاتش به دنبال راه چاره بود. برای مثال یاد گرفته بود با پوست حیوانات تن خود را بپوشاند.
یک روز که در کوهستان به دنبال شکار بود، شکاف بزرگی میان کوه دیده و غار را کشف کرده بود. غار پناهگاه خوبی برای اقامت او شد. روزها به شکار و شبها به پناهگاه جدیدش میرفت. برای خواب، سنگهای سخت غار خیلی آزاردهنده بودند. با خود مقدار زیادی علف از صحرا به غار میآورد تا زمین را برای خوابش نرمتر کند. به نظر، فکر خوبی بود، اما همیشگی نبود. زمستانها از این علفهای نرم و گرم خبری نبود. باز هم فکر تازهای کرد؛ پوست حیواناتی را که شکار میکرد، نگه داشت و از آنها زیرانداز و لباس درست کرد. اما این هم نمیتوانست راضیاش کند. به دنبال چیزی متفاوت بود. هر روز برای او روز تازهای بود و پر از چیزهای جدیدی که او باید آنها را کشف میکرد. روزی برای شکار بیرون رفت و یک پرنده را در حال پرواز دید. پرنده در جایی به زمین نشست. دنبالش رفت وجایی شگفتانگیز را کشف کرد؛ آبگیری بزرگ مقابلش بود که نیزاری زیبا در آن روییده بود...»
این کتاب شامل 12 فصل با عنوانهای «تولد فرش، پارس سرزمین فرشهای زرین، اعراب و فرش ایرانی، از غرب تا شرق نقش و رنگ، از ویرانی تا شکوه، از سمرقند تا آناتولی، پادشاهان فرش، طرح و نقش در شکوه، فرش ایرانی نقاشی مدرن، نقش آفرینان قاجار، فرش و فرهنگ، فرش و دنیای نو» است.
در بخشی از فصل «از سمرقند تا آناتولی» نیز میخوانیم: «درهای حجره را به زور شکستند و وارد شدند. همهجا پر بود از فرشهای گرانبها و خیرهکننده. در یک چشم به هم زدن حجره خالی شد. همهی فرشها را بردند و طرح و نقشهای زیبا را غارت کردند. صاحب حجره بیآنکه حرفی بزند شاهد این صحنه بود. فقط حجرهی او غارت نشد، با ورود سپاه تیمور، تمام حجرهها و کارگاههای بازار تبریز به همین شکل غارت شدند. اما بهترین فرش های تبریزی در حجرهی او بود. او را دست بسته نزد تیمور بردند. تیمور از او خواست بهترین بافندگان این فرشهای گرانبها را معرفی کند. مرد، که از همهجا بیخبر بود، چند نفر از کسانی را که در کارگاهی در حومهی تبریز قالیهای حجرهی او را میبافتند، معرفی کرد. تیمور چند تن از سواران سپاهش را برای آوردن قالیبافها فرستاد. قالیبافها را دستبسته نزد تیمور آوردند. سپاه تیمور تا چند روز دیگر عازم سمرقند میشد که آن روزها پایتخت تیمور بود. به غیر از قالیبافها چند تن از ماهرترین پیشهوران و صنعتگران تبریزی هم در بند سپاه تیمور به آنجا آورده شده بودند. اصلا نمیدانستند قرار است به چه سرنوشتی دچار شوند تا اینکه چند روز بعد، با زور و تهدید همه را راهی سمرقند کردند.
تیمور پس از غارت هر شهر هنرمندان زبردست آن منطقه را با خود به سمرقند میبرد. برای مثال، با تصرف مازندران، بسیاری از نجاران ماهر مازندرانی، در تبریز، بغداد و شیراز بسیاری از نقاشان و مذهبان و از بسیاری شهرها قالیبافها و تولیدکنندگان پارچه و منسوجات را مجبور به رفتن به سمرقند کرد. علاوه بر این، آثار هنری از طلا و جواهر گرفته تا قالیها و فرشهای گرانبها را از گوشه و کنار ایران به یغما برد. بسیاری از آثار هنری غارت شده را در سمرقند نگاه میداشت. به همین خاطر، سمرقند یکی از مراکز مهم هنری زمان تیمور شد و خیلی از هنرها در آن رشد کردند و شکوفا شدند...»
انتشارات افق، کتاب «سرگذشت فرش در ایران» را در قالب 216 صفحه با شمارگان هزار و 500 نسخه و قیمت 11 هزار تومان منتشر کرده است.
برای اطلاعات بیشتر میتوانید به نشانی زیر مراجعه کنید:
نظر شما