کتاب «جان رالز» در شهر کتاب مرکزی نقد و بررسی شد
«نظریهای در باب عدالت» اثری مینیاتوری در فلسفه سیاسی است/ کتابی که منتقدان را برانگیخت
موسی اکرمی یکی از منتقدان نشست درباره کتاب «نظریهای در باب عدالت» گفت: این اثر نوعی مینیاتور از نظر به هم پیوستگی مطالب و نظریهها محسوب میشود و کاری شاهکار در فلسفه سیاسی است. این کتاب اثر بزرگی است اما نظر منتقدان بسیاری را هم برانگیخته است.
اکرمی درباره «نظریهای در باب عدالت» اظهار کرد: این اثر نوعی مینیاتور از نظر به هم پیوستگی مطالب و نظریهها محسوب میشود و کاری شاهکار در فلسفه سیاسی است. این کتاب اثر بزرگی است اما نظر منتقدان بسیاری را هم برانگیخته است. به نظر من هم رالز مبنایی درباره عدالت ارائه نمیدهد و به نظر میرسد در این باره بیش از اندازه پراگماتیست است.
وی با بیان اینکه ترجمه قبلی کتاب بسیار سنگین بود، افزود: این ترجمه بسیار ترجمه خوبی است. نوری پهلوانانه با مفاهیم کتاب کشتی گرفته است و من حیثالمجموع، ترجمه این اثر را تایید میکنم.
این مترجم و استاد ادامه داد: «نظریهای در باب عدالت» از ویرایش نهایی ترجمه شده است و مقدمه بسیار غنی و خوبی دارد. بهتر بود تفاوت بین ویراستهای کتاب را در سالها 1971 و 1975 و 1999 به ما نشان بدهد. چه تفاوتی دارد و چه نکاتی از کتاب حذف شده بود. این نکته برای مخاطب به نظر من ضروری بود. همچنین، درست است که رالز را در باب نظریه عدالت ستایش کنیم اما بهتر بود نظر منتقدان رالز هم آورده میشد.
وی درباره نقد خود به ترجمههای کتاب توضیح داد: بخش زیادی از ترجمههای کتاب در ایران قابل دفاع نیستند. کار نوری اما قابل دفاع است. معتقدم که تمامی واژگان و علائم ویرایشی که فیلسوفان ما به کار میبرند، دلیل خاص خود را دارد و مترجم موظف است به این نکات توجه کند.
اکرمی افزود: متاسفانه غلطهای تایپی بسیاری در صفحات گوناگون کتاب به چشم میخورد. مترجم باید به تلفظ لغات وفادار باشد و واژگان را همانگونه به کار ببریم که نویسنده در زبان مادری، آنها را به کار میبرد. منهای برخی واژگان که تلفظ ناصحیح آن در زبان فارسی جا افتاده است و قابل تخفیف (گذشت) است. درباره نامهای کمتر شناخته شده بهتر است این نکته را رعایت کنیم. کتاب «فرهنگ معاصر نامهای خاص» در این باره میتواند به کمک مترجمان بیاید. برای مثال «کارناپ» خود را در زبان مادری کارنپ صدا نمیکرده و میگفته کارناپ. بهتر بود همانگونه نام افراد آورده میشد.
وی در بیان دیگر نقدهای خود گفت: نکته دیگر درباره معادلهای فارسی است. باورم این است که هر واژه یک واژه در زبان مقصد دارد و تا آنجا که بتوان باید این اصل را رعایت کرد. ترجمه زبان دوم اثر باید به گونهای باشد که اگر باز هم به زبان اصلی (مبدا) برگردانده شد، تا 98 درصد نزدیک به همان زبان باشد. مترجم باید بداند که از یک واژه برای دو کلمه مختلف در ترجمه استفاده نکند و نسبت به آن وفادار بماند. ساختار زبان مبدا و مقصد باید باهم همریختی داشته باشند.
شیوه نظاممندی برای اصول عدالت
شهلا اسلامی دیگر منتقد کتاب در باره اهمیت تفکرات رالز توضیح داد: رالز از مهمترین فیلسوفهای قرن بیستم است و جالب آنکه مفسران و منتقدان رالز به این امر ایمان دارند. عدالت یکی از دغدغههای مهم بشر بوده است که مورد توجه رالز قرار گرفت. در رویکرد جدید همواره صحبت از حقوق انسان است.
وی با پرسیدن اینکه ادعای اصلی رالز چیست؟ گفت: در کتاب «نظریهای در باب عدالت» ادعای رالز این است که شیوه و روشی نظاممند برای اصول عدالت وجود دارد که مبتنی بر هیچ دیدگاه فلسفی، مذهبی و یا اخلاقی خاصی نیست اما در عین حال اخلاقی است. ما انسانیم و میتوانیم به اصول عدالت دست بیابیم. این اصول از همه عقلانیتر میتواند حمایت دیدگاههای دینی، فلسفی و اخلاقی را به دست بیاورند به همین دلیل این اصول هم اخلاقی است و هم سیاسی.
اسلامی با بیان اینکه رالز عدالت نهادهای اجتماعی را مورد بررسی قرار داده است، گفت: این فیلسوف سیاسی، کاری به فضیلت اشخاص و عدالت فردی ندارد. عدالت نهادهای اجتماعی با موضوع ساختار جامعه مورد نظر اوست. جامعهای که عدالت ندارد باید اصلاح شود. رالز در ابتدای اثر خود بین مفهوم و برداشت عدالت تمایز قائل شده است.
وی ادامه داد: مفهوم عدالت به معنای آن و برداشت عدالت به دیدگاههایی در این باره توجه دارد. تقدم فرد و تقدم حق بر خیر از اصول نظریه رالز است. او میکوشد به گونهای حق را تعریف کند که ناظر به هیچ یک از مفاهیم درباره خیر نباشد و نسبت به برداشتهای مختلف از خیر بیطرف باشد. به اعتقاد او در نظر هر فردی خیر مفهوم خاص خود را دارد. بنابراین تعریفی شخصی و فردی است. پس تقدم فرد را بر خیر مطرح میکند. آنچه رالز را از لیبرالهای دیگر متمایز میکند این است که اصول برابری اجتماعی و اقتصادی را با لیبرالیسم همراه کرد.
اسلامی اضافه کرد: نکته دیگر درباره نظریه رالز، وجود فایدهگراها، کمالگراها و شهودگراها در دوران اوست. فایدهگراها ملاحظات فایدهگرایانه و شهودگراها، شهود اخلاقی انسان را مبنای قضاوت خود قرار دادهاند. رالز در مقدمه کتاب عنوان میکند که دیدگاه بدیعی ارائه نکردهام. همان سنت قرارداد اجتماعی است اما تفاوتهایی هم دارد. رالز از همین نظریه برای اصول عدالت بهره میگیرد و میگوید نمیخواهم توضیحی تاریخی و انسانشناسی بدهم بلکه از این نظریه برای ساماندهی قضاوتهای سنجیده خودمان در باب عدالت برای تصمیمگیری سیاسی بهره میگیرم.
وی گفت: به نظر رالز ساختن وجه اخلاقی یک نظریه سیاسی، تعیین اصولی است که کاربرد و اِعمال آن اصول منتهی به قضاوتهای به طور شهودی درست و واقعی بشود. یکی از ایرادهایی که به رالز وارد است اینکه او به تحلیل مفاهیم اخلاقی نمیپردازد. آزادی اولین اصل عدالت رالز است. هر شخصی باید حقی برابر نسبت به گستردهترین نظام جامع آزادیهای اساسی داشته باشد که با نظام مشابه آزادی برای همگان منافاتی نداشته باشد. اصل دوم تفاوت؛ اینکه نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی باید طوری سامان یابد که هر دوی آنها بیشترین نفع را برای محرومترین افراد داشته باشند و اصل سوم «فرصت برابر» که به مناسبی وصل باشند که در شرایط منصفانه از نظر فرصت به روی همه گشوده باشند. رالز روش خود را بر ساختگرایی مینامد. اشخاص در این نظریه عاملان اخلاقی خود آیینی هستند که برداشتی از خیر دارند و در شرایط آزادی و برابری اصول همکاری اجتماعی را با توافق هم دیگر تعیین میکنند. هیچ ارزش و خیر ماتقدمی بر توافق آنها وجود ندارد.
به نظر این منتقد، «نظریهای در باب عدالت» کتاب مهمی است و رالز پیشفرضهایی را مطرح میکند. رالز قوای اخلاقی و حس عدالتخواهی را مبنای طبیعت انسان میداند. این که میتوانیم به اصول عدالت برسیم، دیگر پیشفرض اوست. ترجمه «نظریهای در باب عدالت» با توجه به متن سنگین آن بسیار دشوار و پر زحمتی است و با آنکه نوری ترجمه روان و خوبی ارائه کرده است، ضروری است که بر برخی کلمات و اصطلاحات اثر تاملات و دقت بیشتری صورت گیرد و برخی ابهامات درباره بعضی اصطلاحات از بین برود.
وسواس در یافتن تلفظ
نوری در پاسخ به نقدهای مطرح شده اظهار کرد: درباره تفاوت دو ویراست کتاب باید بگویم که مقدمهای که برای این کتاب نوشتم، حدود 40 صفحه شد و با اصرارهای فراوان توانستم ناشر را برای چاپ اثر قانع کنم. احساس نمیکنم با توجه به اینکه زندگینامه رالز را در دل نظریات او توضیح دادم، ضرورتی برای بیان این دو وجود نداشت و این بر عهده مترجم نبود. همچنین ویراست نخست ترجمه شده است و علاقهمندان میتوانند به ترجمه همان اثر مراجعه کنند. درباره بیان عیوب و نقد به رالز هم باید گفت که مترجم در این باره وظیفهای ندارد.
وی گفت: غلطهای تایپی به دلیل به کارگیری دو نرمافزار مختلف در تایپ اثر به وجود آمد و ناشر حاضر نشد که هزینه مجددی برای برگرداندن نرمافزار انجام بدهد. وسواس بسیاری در ترجمه اسامی به خرج دادم و نام بسیاری از افراد حتی یک بار هم به فارسی ترجمه نشده بود. من در نرمافزار «گوگل ترنسلیت» شیوه تلفظ نام افراد را جستجو کردم. دسترسی به ملیتهای مختلف نداشتم که درستترین نام را از زبان آنها بشنوم. علاوه بر این، از فرهنگ لغت در این باره بهره گرفتم و شیوه تلفظ و معادل کلمات را مرور کردم.
نظر شما