نشریه «گاردین» مطلبی را به نقل «کامیلا ناهید شمسی»، رماننویس معاصر پاکستانی مبنی بر انتشار فقط کتابهای زنان در سال 2018 منتشر کرد؛ مطلبی جنجالی که تا کنون حداقل از سوی یک ناشر مورد موافقت ضمنی قرار گرفته و بحثهای زیادی را موجب شده است.
در واکنش به این اظهارنظر جنجالی، سایت «کانورسیشن» در مقالهای به بررسی وجوه مختلف این پیشنهاد پرداخته است. این سایت نخست به تحقیقات «نیکولا گریفیث»، نویسنده انگلیسی اشاره کرده که نشان میدهد، «اگر نویسنده زنی جایزه ادبی را ببرد، معمولا برای نوشتن از نقطه دید مردان یا درباره مردان بوده است.» یافتههای «گریفیث» بر مبنای دادههای دریافت شده از جوایز ادبی بزرگ طی 15 سال گذشته منتج شده است.
«کانورسیشن» مینویسد: «غمانگیز است که نویسندگان مرد بیش از زنان جوایز معتبر ادبی را از آن خود کردهاند اما نکته جالب در این جا است که بیشتر زنانی که این جوایز را بردهاند داستانهایشان یا شخصیتی مرد محور بوده یا موضوعی مردانه داشته است و این نکته با بررسی اجمالی جوایز داده شده به نویسندگان زن برنده جایزه در استرالیا و اروپا کاملا مشهود است.»
وی ادامه میدهد: «به نظر میرسد این به یک فرهنگ تبدیل شده است که ما نسبت به زندگی مردان از منظر کاملا مردانه بیشتر توجه نشان میدهیم و همچنان کار زنان را به صورت شخصی، بومی و داخلی میبینیم.»
در همین زمینه «پانکاج میشرا»، نویسنده مطرح اهل هندوستان، حتی پا را از این فراتر گذاشته و در «نیویورک تایمز» مینویسد: «به نظر میرسد، رمانهایی درباره خانوادههای روستایی که به دنبال کشف هستیشناسی وضعیت بشری نوشته شده توسط مردان بیشتر مورد استقبال قرار میگیرند؛ همتایان زن این نویسندگان به ندرت اجازه پیدا میکنند به اوج حوزه داستانهای بومی دست یابند.»
«کانورسیبشن» همچنین در ادامه مطلب خود آورده است: «هر چند با ظهور سبکهای نقد ادبی جدید و بازخوانی و مورد سئوال قرار دادن رویکرد متون ادبی بسیار معروف کلاسیک و نیز به وجود آمدن انتشارات زنان و دیگر سازمانهای متمرکز بر آثار نویسندگان زن و نیز دگرگونی دیدگاهها درباره فرهنگ اهدا جوایز نویدبخش تغییراتی در صنعت نشر است اما، این را نیز به ما یادآور میشود که بدون بررسیهای دقیق و موشکافانه و ارائه پیشنهادهای عجولانه ما را به سوی یک کلیشه رهنمون میکند.»
این سایت مینویسد: «مطلب جنجالی «شمسی» درباره نشر فقط کتابهای زنان نویسنده در یک سال، بازتاب گستردهای داشته است اما، در ورای همه این چیزها اگر زنان کتابهای بیشماری درباره مردان تولید کنند چه اتفاقی میافتد؟ ما در همان باتلاق تفکری که هماکنون در آن گرفتاریم باقی خواهیم ماند. این کافی نیست که آثار زنان را منتشر کنیم، لازم است که بیشتر بر بیان داستانهای زنان متمرکز شویم. محققان کالج جدید نیویورک در تحقیقات اجتماعی نشان دادهاند که خواندن داستان ادبی توانایی در کاوش و درک احساسات مردم و مهارت دریافت ارتباطهای پیچیده اجتماعی را افزایش میدهد.
«دیوید کرنر کید» یکی از محققان این مرکز میگوید: «بررسی روانشناختی مشابهی برای کاوش در روابط واقعی و تخیلی مورد استفاده قرار گرفته است. داستان تخیلی بازسازی تجربیات اجتماعی نیست، خود تجربیات اجتماعی است.»
کانورسیشن نتیجه میگیرد که «در حالی که این مطالعات به هیچ جنسیت خاصی اشاره ندارند، تصور بر این است که توانایی خواننده یک کتاب برای شناخت شخصیت زنان به عنوان موضوعی پیچیده، لایهبندی شده و موجودی فهیم میتواند تاثیری عمیقی بر چگونه درست دیدن زنان داشته باشد.»
نظر شما