کتاب «حقوق مردم و شهروندی» نوشته محمدرضا خوبروی پاک منتشر شد. نویسنده در این کتاب با تمرکز بر مفاهیمی که امروز در جامعه ما بیش از پیش دغدغه مردم شده، کوشیده است این نکته را روشن سازد که پیش فرض مردم سالاری در حضور و مشارکت شهروندانی است که بر حقوق و تکالیف خود آگاهند.
نویسنده در دیباچه کتاب به تعریفهای نوینی از برخی از اصطلاحات رایج در نوشتههای سیاسی، اجتماعی و حقوقی پرداخته و خواننده را از چون و چرای اصطلاحهایی مانند «حق تعیین سرنوشت و ساماندهی آن»، «حاکمیت»، «دولت قانونمدار»، «خودمدیری»، «جداییخواهی»، «تجزیهطلبی» و مانند آن آگاه میکند.
کتاب پنج بخش اصلی و دارای فصلهای متفاوتی است. «مردم کیانند؟»، «شهروندی و تحول آزادیها»، «حقوق مردم»، «صاحبان حق»، «دولتها و حقوق مردم» عناوین بخشهای اصلی کتاب را تشکیل میدهند.
مولف پس از شناخت مردم از دیدگاههای مختلف و پیشینه تاریخی آن به حقوق شهروندی، تحلیل هر یک از حقوق مردم، نظریههای حاکمیت و حقوق سلب نشدنی مردم میپردازد و سپس صاحبان حقوق و نمایندگان مردم را مشخص میکند.
بخش پنجم کتاب نیز درباره رابطه دولتها با حقوق مردم است که در آن از انواع دولتها از لحاظ قومی و سرانجام به دولت قانونمدار و دولت بهزیستی میپردازد.
کتاب حاضر با تمرکز بر مفاهیمی که امروز در جامعه ما بیش از پیش دغدغه مردم شده است، کوشیده است این نکته را روشن سازد که پیش فرض مردم سالاری در حضور و مشارکت شهروندانی است که بر حقوق و تکالیف خود آگاهند و اثبات اینکه با شکوفایی مردم در سپهر اجتماعی و سیاسی زمینه همگرایی و همبستگی اجتماعی را فراهم میسازد. برابری در شهروندی موجب زدودن تنشهای اجتماعی خواهد بود و بنابراین پایههای مستحکمی را برای اداره امور انسانی و اجتماعی فراهم میسازد.
در کتاب «حقوق مردم و شهروندی»، مفهوم حقوق فردی و گروهی مردم، نمایندگان آنان همراه با بررسی انواع دولتها و شیوه کارکردشان مورد توجه نویسنده قرار گرفته است. وی این پرسش دیرینه را مطرح میکند که چرا مردم «به تیمار و عذاب اندر و با دولت به پیکارند؟» به نظر نگارنده کتاب، پرواز را با پرواز آغاز نمیکنند؛ ذهن فعال مردم باید همواره در پی آشتیدادن امکانها با خواستهای خود باشد. از اینرو، شناخت حقوق مردم در قالبهای گوناگون امری گریزناپذیر است. افزون بر آن، دولت نیز باید بداند که پایه قدرت بر فرمان و پیروی از آن نیست و مشارکت مردم هم در قدرت امری الزامی است. به همین دلیل است که سیاست را هنر ممکنها خواندهاند، بدین معنا که شناخت شرایط و دادههای آن و یافتن بهترین راه حلها توأم با وفاداری به اصول از جلوههای آن هنر است.
در بخشی از پیشگفتار این کتاب میخوانیم: «با پیدایش «دولت مدرن» که مردم در آن نقش مهمی ایفا میکردند، از حق حاکمیت مردم و از حقوق و آزادیهای افراد سخن به میان آمد. در نظامهای دموکراتیکی که پای میگرفت، واژه «شهروند» برای افرادی به کار گرفته شد که با دولت دموکراتیک وابستگی حقوقی و سیاسی داشتند و از تمام حقوق و آزادیهای بشری، مطابق قانون اساسی و سایر قوانین ملی برخوردار بودند. شهروندی نمادی از احترام به حقوق و وظایف شهروندان در یک دولت یا حکومت قرار گرفت. هر شهروند به شیوه خود شهروندی را همانگونه که در قوانین موضوعه و لحاظ شده در مجموعه رسوم جامعهای که به آن تعلق داشت، اجرا میکرد. و بیعدالتیهای درون جامعه را به چالش میکشید. از این روی، شهروندی فراتر از مفاهیم پیشین دارای نیروی رهایی بخش نیز به خود گرفت.
با مشاهده جوامع دموکراتیک میبینیم که شهروندی بخشی از پیوندهای اجتماعی نیز میباشد بهویژه برابری حقوق و وظایف مرتبط با شهروندی که پیوند اجتماعی را پایهریزی میکند. شهروندی فقط به معنای همزیستی افراد و اشتراک در یک دین و زبان و یا همزیستی تحت سلطه یک اقتدار نیست، بلکه شهروندی در یک سازمان سیاسی بودن است شهروندان یک ملت یک جامعه سیاسی را تشکیل میدهند. شهروندی تا پیش از این در حوزه اجتماعی شهری بررسی میشد، اما امروزه گستره معنایی خود را به ایالت و کشور نیز گسترش داده است، بسیاری از اندیشمندان به مفهوم «شهروند جهانی» پرداختهاند که اشاره دارد به فردی که تعهد خود را به کل بشریت و بدون در نظر گرفتن مرزهای ملی اعلام میدارد.»
کتاب «حقوق مردم و شهروندی» نوشته محمدرضا خوبروی پاک با شمارگان هزار نسخه در 553 صفحه و به بهای 29500 تومان از سوی نشر شیرازه منتشر شده است.
نظر شما