چاپ دوم کتاب «جامعهشناسی فرهنگ» نوشته محمد حیدرپور و آتوسا محمدی مزینانی از سوی انتشارات جامعهشناسان منتشر شده است.
در مقدمه این کتاب میخوانیم: «جامعهشناسی در میان سایر علوم، علمی نو محسوب میشود که پیامد مجموعهای از دگرگونیهای بزرگ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نظیر انقلاب صنعتی و انقلال کبیر فرانسه و تحولات فکری، فرهنگی و اجتماعی دورانساز عصر روشنگری است. البته بهطور دقیق پدید آمدن جامعهشناسی، با انتشار کتاب فلسفه اثباتی توسط اگوست کنت(1824) و ابداع کلمه جامعهشناسی از جانب او آغاز میشود. اگوست کنت بود که به افکار پراکنده اجتماعی، نظم خاصی بخشید، موضوعات علم جامعهشناسی را مشخص کرد و شیوههای بررسی مسائل و موضوعات این علم جدید و اصولاً روششناسی جامعهشناسی را مشخص و معلوم ساخت و اظهار نمود روش تحقیق در جامعهشناسی مانند سایر علوم پایه نظیر فیزیک، شیمی، ستارهشناسی و غیره شکل یکسانی دارد؛ به عبارت دیگر، ابزار، روش و مراحل تحقیق در تمامی علوم یکسان و یکشکل است و تفاوتی در جستوجوی پدیدهها و راه و روش کسب شناخت علمی وجود ندارد.
هرچند اگوست کنت در دوره حیات فکری خود، فرصتی برای انجام تحقیقات اجتماعی به چنین روشی (روش اثباتی) در جامعهشناسیـ که خود مطرح کرده بودـ نیافت اما خلف شایسته او یعنی امیل دورکیم بنیانگذار جامعهشناسی آکادمیک، راه و روش پدر علم جامعهشناسی را ادامه داد و تکمیل کرد و تحقیقات ماندگار و ارزندهای در جامعهشناسی، همچون کتاب خودکشی و صور ابتدایی حیات دینی انجام داد. هرچند روش تحقیق اثباتی توسط دیگر جامعهشناسان نظیر ماکس وبر مورد نقد واقع شد و روشهای تکمیلی دیگری نظیر روش تفهیم و هرمنوتیک نیز برای بررسی مسائل و موضوعات اجتماعی به دلیل پیچیدگی پدیدههای اجتماعی (انسانها و روابط بین آنها و گروههای اجتماعی) مطرح شد، ولی هیچگاه از ارزش حرکت علمی پیشاهنگ و نوآورانه اگوست کنت کاسته نشده است.
در ایران نیز جامعهشناسی بهعنوان یک رشته علمی، در دهه 1320 مطرح شد و گرایشها و حوزههای متعدد و عمده جامعهشناسی پس از دهه 1340 مورد توجه قرار گرفتند. شکلگیری این گرایشها و حوزهها به راهاندازی مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی در دانشگاه تهران در سال 1337 و تأسیس رشته جامعهشناسی در دانشگاه تهران و آموزش دروس اصلی این رشته برمیگردد. رشد و توسعه اصلی بعضی از این حوزهها از دهه 1360 و همزمان با گسترش فراگیری آموزشی جامعهشناسی آغاز شده است؛ اما حوزهها و گرایشهایی مانند جامعهشناسی فرهنگ، جامعهشناسی دین و جامعهشناسی ادبیات و تعدادی دیگر از گرایشها در این علم نوبنیاد، کمتر مطرح شده؛ با وجود اینکه تحولات و مناسبات جامعه ایران و دغدغههای کارگزاران اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن عموماً ماهیتی فرهنگی و دینی دارد.
به عقیده آزاد ارمکی (1387)، بیتوجهی به طرح جامع این حوزه موجب شده تا حوزه مطالعات فرهنگی به روش ایرانی با محوریت بحثهایی چون مصرف، مد، نسل، ارزشها، فراغت، ورزش، ارزشهای دینی و فرهنگی مطرح شود؛ یا اینکه توجه بسیار زیاد به مطالعات فرهنگی و مطالعات بین رشتهای ناشی از ضعف درونی رشتههایی چون جامعهشناسی در ایران باشد. وضعیت انحصارگرایانه و تأکید ویژه بر چند حوزه خاص از این رشته موجب شده تا عرصههای دیگری که تقویتکننده این رشته به شمار میآیند، به رقیب تبدیل شوند. با مراجعه به منابع تولیدشده (تالیف یا ترجمه) در ایران، ضعف مفرط در معرفی بعضی از حوزهها و گرایشهای جامعهشناسی نظیر جامعهشناسی فرهنگ، به وضوح قابل مشاهده است.»
به گفته مولفان کتاب، بیتوجهی به این گرایشها و حوزههای جامعهشناسی به دلایل عمدهای مربوط میشود که از آن جمله میتوان به باقی ماندن جامعهشناسی در مباحث کلی، وجود مناقشههای دیرینه از سوی مخالفان استقرار جامعهشناسی در ایران، مخالفت جریانهای فکری و فرهنگی غالب در جامعه از معرفی و شناساندهشدن این حوزههای خاص، جلوگیری از پیدا شدن رقیبی جدی برای مطالعات سنتی فرهنگی، آبگینگی فرهنگ سنتی در جامعه و ناتوانی و ضعف جامعهشناسان در تبیین، تحلیل و پیشبینی تحولات اجتماعی ایران اشاره کرد.
با توجه به دلایل گفته شده و دلایل دیگر، منابعی که بهطور جامع (چه بهصورت تألیف و یا ترجمه) به معرفی جامعهشناسی فرهنگ و موضوعات مورد بحث در این سپهر از جامعهشناسی پرداخته شده باشد، به تعداد انگشتان یک دست نیز نمیرسد. آثار و منابعی که در حال حاضر با عنوان جامعهشناسی فرهنگ یا مطالعات فرهنگی در بازار نشر ایران وجود دارد، بیشتر از آشفتگی و عدم انسجام درونی رنج میبرد و یا مؤلفان و مترجمان این آثار به دلایل مختلف در معرفی نظریهپردازان این حوزه (جامعهشناسی فرهنگ) و آثار و اندیشههای آنها، مرتکب تناقضگوییهایی شدهاند که سوءتفاهمهای بسیاری را در خوانندگان این آثار که قشر جوان و پویای علم جامعهشناسی کشور یعنی دانشجویان و پژوهشگران جوان است، به همراه داشته است.
مولفان کتاب حاضر یادآور میشوند: «همه این موارد و مهمتر از تمام آنها، عشق و علاقه بیحد و حصر ما نویسندگان این اثر «جامعهشناسی فرهنگ» به تألیف کتابی جامع، منسجم و قابل فهم برای همه عاشقان فرهنگ پویا و خلاق بهویژه دانشجویان رشتههای جامعهشناسی، ارتباطات، امور فرهنگی، روابط عمومی و دیگر رشتههای مرتبط علوم انسانی و پژوهشگران مسائل و موضوعات فرهنگی، موجب شده تا در این وادی و یا بهتر بگوییم در این مسیر پرفراز و نشیب گام نهاده و سختیهای انجام چنین کار و فعالیت فرهنگی را ناچیز شمرده و در تکمیل این اثر از هیچ کوششی کوتاهی نکنیم. هرچند هر اثر و کتابی در هر حوزهای که نوشته شود، ضعفهای خاص خود را دارد. ما نیز بر این امر واقفیم که این اثر در این مورد مستثنا نیست؛ بهویژه آنکه اثر پیش رو در حیطه جامعهشناسی فرهنگ است. همانطور که پیشتر بیان کردیم، سپهر جامعهشناسی فرهنگ، سپهری نوپدید و جوان بوده و نوشتن و تألیف در این قلمرو، اشتباهات و نواقص خاص خود را دارد. در این راستا، ما نیز ادعای انجام کار بینقص را نداشته و خود را آماده نواخته شدن نقدهای منتقدان حوزه جامعهشناسی، جامعهشناسی فرهنگ، مطالعات فرهنگی و دیگر حوزههای فرهنگ و علوم انسانی کردهایم و به این امر یقین داریم که رشد، ترقی، پیشرفت، اعتلا و شکوفایی فرهنگی و زایش اندیشهها و ایدههای نو در هر حوزهای از علمـ بهویژه جامعهشناسی فرهنگـ به برخورد و تضارب آرا و اندیشهها نیازمند است.»
چاپ دوم کتاب «جامعهشناسی فرهنگ» نوشته محمد حیدرپور و آتوسا محمدی مزینانی با شمارگان هزار نسخه در 200 صفحه به بهای 12 هزار تومان از سوی انتشارات جامعهشناسان منتشر شده است.
نظر شما