دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۰
بازنمایی تصویر زن ایرانی در کتاب «زن‌ها؟!: من، مادرم، همسایه‌ها»

مجموعه نقاشی‌های موجود در کتاب «زن‌ها؟!: من، مادرم، همسایه‌ها»، زنان مختلف ایرانی را از طبقه‌های گوناگون با سلیقه‌های پوششی بسیار متفاوت و رنگ‌های متنوع نشان می‌دهد. این کتاب را نسیم جانفدا نوشته و تصویرگری آن بر عهده مژه دانش‌پژوه بوده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) کتاب «زن‌ها؟!: من، مادرم، همسایه‌ها» نوشته نسیم جانفدا و تصویرگری مژده دانش‌پژوه منتشر شده است.

نسیم جانفدا مولف کتاب معتقد است، در کتاب «زن‌ها؟!: من، مادرم، همسایه‌ها»، به هیچ وجه این ادعا وجود ندارد که یگانه خوانش معتبر از نقاشی «زن‌ها، من، مادرم، همسایه‌ها»، نوشتارِ پیش رو است. نکته موردنظر هم این نیست، بلکه آن است که چگونه این نقاشی به‌عنوان یک نمونه از مثال‌های متعدد، بر تولید معناها و معیارهایی فراتر از انعکاس صرف یک واقعیت بیرونی توانایی دارد؛ به تعبیری دقیق‌تر، چگونگی عمل دلالت‌گرانه این مجموعه در بازنمایی زن ایرانی دوران معاصر ـ که تفاوت آشکاری نیز با جریان اصلی بازنمایی زن ایرانی دارد ـ مورد نظر بوده است.

در نگاه نخست به کتاب حاضر، مجموعه نقاشی‌های موجود در کتاب،‌ زنان مختلف ایرانی را از طبقه‌های گوناگون، با سلیقه‌های پوششی بسیار متفاوت و رنگ‌های متنوع نشان می‌دهد؛ زنان به تصویر کشیده‌شده در این فریم‌ها همه زنانی آشنا هستند؛ نه آنقدر زیبا که بیننده محو آنها شود و نه آنقدر شوربخت که بیننده را به ترحم وادارند و نیز اینکه چیدمان پنجاه فریم آن، با وجود حفظ کلیت شکلی،‌ از نظم خاص و معناداری تبعیت نمی‌کند.

مولف یادآور می‌شود، می‌توان چندین نوع مواجهه با یک تصویر هنری داشت؛ به عنوان مثال می‌توان به مشاهده ساده‌لوحانه و تفریحی از تصویر اکتفا کرد یا با اقدامی مستقل از معنای تصویر (مانند تاجری که تابلو را می‌فروشد یا طبقه‌بندی می‌کند) با آن روبه‌رو شد و یا با گفتار به تصویر پاسخ گفت. خوانش پیش رو از این مجموعه نقاشی‌ها بنا بر گفته ماسیمو لئونه سعی دارد گفتمانی کلامی درمورد این تصاویر ایجاد کند که حاوی گزاره‌ها و فرضیه‌هایی درمورد اجزای آنها باشد و بیننده را به آن سمت سوق دهد که تصویر را به نشانه چیز دیگری بدل کند و شرایطی برای ایجاد معنایی بیشتر از هر تصویر فراهم سازد (لئونه، 63:1384)

از یک سو، نشانه‌شناسی فرهنگ، با فرهنگ به عنوان یک متن روبه‌رو شده و تلاش می‌کند آن را توصیف و تحلیل کند،‌ از سوی دیگر نشانه‌شناسی در اثر تلاقی با مطالعات فرهنگی، هر متن را به‌مثابه یک فرهنگ در نظر می‌گیرد که از آن با نام «نشانه‌شناسی فرهنگی» یاد می‌شود (نجومیان، 9:1389)

این کتاب با این فرض آغاز می‌شود که این اثر را به‌ مثابه یک فرهنگ مورد بررسی قرار دهد؛ منظور از متن فرهنگی «آن متنی است که بر پایه نظام نشانه‌ای ویژه‌ای، مفاهیم صورت‌بندی‌شده‌ای را تولید و بازتولید می‌کند و دوباره بر اساس نظام‌های نشانه‌ای مشابه و یا متفاوتی، فهم، خوانش یا مصرف می‌شود» (نجومیان،‌ 8:1389)

در این کتاب تصاویری که از زنان ارائه شده، بدین معنی است که ادعای این بحث تنها در حد یک خوانش و بر اساس یک چشم‌انداز ویژه است و به هیچ وجه قصد آن را ندارد که صریحاً راه را بر دیگر خوانش‌ها و معناها ببندد. خوانش مورد نظر از این متن تصویری با تمرکز بر نقش مقاومتی و ضدهژمونیک این نقاشی‌ها به‌عنوان یک متن فرهنگی در فضای پسااستعماری، نشانه‌شناسی فرهنگی، مفاهیم بازنمایی،‌ تشابه و تفاوت استفاده خواهیم کرد.

در بخشی از مقدمه این کتاب می‌خوانیم: «نقاشی خود نوعی زبان است برای تولید معنا یا بازنممایی معنا؛ همان‌طور که زبان گفتاری از اصوات استفاده می‌کند و زبان موسیقیایی نت را به‌کار می‌برد، زبان نقاشی از تصویر بهره می‌برد تا بتواند چیزی را بازنمایی کند و معنایی را تولید کند؛ به عبارت دیگر، کلمات، نت‌ها، حالت‌ها، ژست‌ها و تصویرهای خاص، بخشی از جهان مادی ما هستند؛ اما اهمیت آنها بیش از آنکه نشان‌دهنده این باشد که آنها چه هستند از این‌ لحاظ مهم است که آنها چه می‌کنند؛ یعنی کارویژه آنها چیست؟ آنها معنا می‌سازد و معناهای پیشین را دگرگون و یا بازتولید می‌کنند.»

امروزه مقوله‌هایی چون «بازنمایی»، «جنسیت» و «سیاست بدن» جزء مباحث جاری و مهم در عرصه مطالعات انسانی و فرهنگی بوده و مساله بدن زن و فرایندهای بازنمایی آن، مشغله بسیاری از نظریه‌پردازان است؛ مباحثی چون پرداختن به این موضوع که بازنمایی‌ها اصولاً و بیشتر بر اساس زندگی‌های واقعی ساخته نمی‌شوند، در مورد جنسیت، نقش‌ها و تجربه‌های جنسیتی برجسته‌تر هستند. همین‌طور به نظر می‌رسد بازنمایی‌هایی از زن در عرصه هنر نیز که به تولید و بازتولید نقش‌های جنسیتی معینی دامن می‌زند و سعی در ارائه تصویری یکدست و آرمانی از زن در جوامع معاصر دارد،‌ با واقعیت زندگی روزمره زنان فاصله‌ای بیشتر دارد.

افزون بر آن بازنمایی‌های هنری از زن، می‌تواند در چرخه ایجاد روابط مبتنی بر قدرت که یکی را فرادست و دیگری را فرودست قرار می‌دهد،‌ نقش مهمی ایفا کند. بازنمایی اگر نتوانیم بگوییم مهم‌ترین، دست‌کم یکی از مؤثرترین عرصه‌های اجرا و اعمال چنین قدرتی است؛ منظور قدرتی گفتمانی است که توانایی تولید و ترویج روابطی سلسله مراتبی در سطوح مختلف را دارد؛ رابطه‌هایی که با مرکزیت و اولویت یک تصویر منسجم از یک زن آرمانی شروع و در سطوح متکثر و متنوع معنایی آشکار می‌شوند.

بنا بر نظر استوارت هال: «ما جهان را از طریق بازنمایی می‌سازیم، نه آنکه جهانی را بازنمایی کنیم» (به نقل از مهدی‌زاده، 14:1387) و هنر به‌ عنوان یکی از مهم‌ترین عرصه‌های بازنمایی، می‌تواند در سطوح مختلف به ایجاد و ساماندهی صورت‌بندی‌های گفتمان‌های حاکم بپردازد و حتی به تغییر در سیاست‌های بازنمایی نیز منتهی شود و در این میان آثاری وجود دارند که در این مسیر، در پی مشروعیت‌بخشی به سبک‌ها و تصاویری هستند که برای در هم شکستن و یا دست‌کم متزلزل ساختن مناسبات قدرت تلاش می‌کنند.

کتاب کتاب «زن‌ها؟!: من، مادرم، همسایه‌ها» به نوشته نسیم جانفدا و تصویرگری مژه دانش پژوه با شمارگان هزار و 200 نسخه در 69 صفحه به بهای 15 هزار تومان از سوی انتشارات تیسا در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها