مجموعه شعر «خدایا مرا ببخش، حالا نه» سروده علی عبدالرضایی، تجربههای شخصی شاعری است که در قالب شعرهای سپید آهنگین ارائه شده است.
نگاه شاعر در این مجموعه خاستگاه شخصی دارد و شاعر لحظههای شاعرانه را شکار کرده و پیش روی مخاطب قرار داده است. در یکی از شعرهای این کتاب شاعر در مقابل آینه میایستد و آن را نمادی از تنهایی خود میداند. او چالهای را که پر نشده تمثیلی از تنهایی می داند و به آن چاله نگاهی شاعرانه میبخشد.
در بخشی از این شعر میخوانیم:
«چالهای که پُر نشود
اسمش
تنهایی من است
خلئی که آینه از آن پذیرایی بکند
ولی خیال نکند
علی
اسم کوچک تنهاییست
مردی که هرگز نشود
در کوچه پیدایش کرد
پاسخ اشکی بر من مانده
که چرایش بکند گاو و
بخورد رام و
گریه کند آرام»
همانطور که میبینیم شاعر به آهنگی در شعر پایبند است. وزن و آهنگ یکی از ارکان شعر سپید است که شاید بتوان گفت با حذفش بخشهای قابل توجهی از زیباییشناسی شعر از دست میرود.
در ادامه همین شعر میخوانیم:
«توی این تاریکی
سالهاست سُرفه میکنم
یکی نیست
دستمالی تعارف بکنُد؟
چالهای که پُر نشود
اسمش تنهایی من است
تنهایی من چاله تاریکی است
که خیلیها در آن افتادهاند
و دیگر در نیامدند از آب
برخی در این چاهِ ویل
سرفرو بردند و با کله
آن طرف دنیا
سر در آوردند
با این اسم
خیلیها بزرگ شدند
برخی هم کوچک
یک عده خاک میریختند میریزند
یک عده اشک
چه فایده
تنهایی من
چالهایست
که پُر نمیشود»
مجموعه شعر «خدایا مرا ببخش، حالا نه» در شمارگان هزار نسخه به قیمت هفت هزار و 200 تومان زمستان سال گذشته از سوی نشر چشمه راهی بازار کتاب شده است.
نظر شما