بازنویسی تازه از رمان «آتش از آتش» نوشته جمال میرصادقی را انتشارات نگاه منتشر کرد.
میرصادقی برای چاپ سوم «آتش از آتش» که از سوی انتشارات نگاه منتشر شده است، این رمان را با حفظ کلیت سیر روایی آن بازنویسی کرده است.
داستان «آتش از آتش» روایتی اجتماعي و سياسي از زبان یک دبیر مدرسه است که با خبر آزادی یکی از دوستانش به نام «مهدی» شروع میشود. در بخشی از داستان میخوانيم: «تو صندلی فرو رفته بودم. صندلی رو به پنجره بود. باد خنکی از پنجره به صورتم میخورد. پشت پنجره، آسمان تاريک بود. پشت صندوق کنار در کافه، مرد چاق گندهای نشسته بود. چرتکهای ميان دستهاش بود. کافه هنوز خلوت بود. پشت چند تا از ميزها عدهای نشسته بودند و شام میخوردند و حرف میزدند. چلچراغی که از سقف آويزان بود، کافه را روشن میکرد. در کافه باز بود. جلو در کافه، خيابان خلوت بود. گاه گاه ماشينی از خيابان میگذشت و سروصداش را تو کافه میريخت. احمد رو صندلی تکان میخورد. صورت گرد و بچگانهاش به طرف در کافه بود. به مهدی خيلی نزديک بود. از دبستان با هم بودند. با هم دبيرستان را تمام کردند و به دانشکده رفتند. در آن سالها، پدر احمد ميرزای يکی از تاجرهای بازار بود. اگر مهدی نبود، احمد دبيرستان را ول کرده بود و پيش پدرش رفته بود...»
جمال میرصادقی نویسنده، نقاد و پژوهشگر ادبیات داستانی، متولد 1312 است. در دانشگاه تهران ادبیات فارسی خواند، سپس شغل معلمی را پیشه کرد. از دهه چهل با چاپ داستان هایش در مجله سخن نویسندگی را آغاز کرد. در آثار او توصیف زندگی مردم جنوب شهر نشین از راه یادآوری خاطرات کودکی برجستگی دارد.
از آثار مهم وی میتوان به «چشمهای من خسته» (1345)، «هراس» (1356)، «دوالپا» (1356)، «درازنای شب» (1349) و «بادها خبر از تغییر فصل میدادند» (1362) اشاره کرد.
موسسه انتشارات نگاه، «آتش از آتش» را در قطع رقعی، با شمارگان یکهزار نسخه، 176 صفحه و به بهای 90هزار ریال روانه بازار نشر کرده است.
نظر شما