سه‌شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۶:۳۷
اعوانی: آشتیانی حق بزرگی بر گردن فلسفه ما دارد/ ایزوتسو شرح ملاهادی بر مقدمه مابعدالطبیعه را جهانی کرده است

غلامرضا اعوانی، استاد فلسفه گفت: آشتیانی حق بزرگی بر گردن فلسفه ما دارد و در دورانی که کسی به فلسفه نمی‌پرداخت، او به احیای این علم و نیز متون پرداخت و نسخه‌های خطی زیادی را تهیه و تصحیح کرد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) غلامرضا اعوانی عضو هیئت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران امروز 19 اسفندماه در همایش بزرگداشت حکیم ملا هادی سبزواری و یادبود دهمین سال درگذشت جلال الدین آشتیانی که در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد، با بیان اینکه آشتیانی حق بزرگی بر گردن فلسفه ما دارد گفت: در دورانی که کسی به فلسفه نمی‌پرداخت، آشتیانی به احیای این علم و متون پرداخت و نسخه‌های خطی زیادی را تهیه و تصحیح کرد. درواقع کاری که او کرده است، مانند کار کشیش فرانسوی است که در قرن گذشته فلسفه مسیحی را احیا کرده است.

وی با اشاره به کتاب «منتخباتی از حکمای الهی» آشتیانی افزود: این کتاب قرار بود ۱۰ جلد باشد که چهار جلد آن توسط انجمن حکمت و فلسفه به چاپ رسید. این ۴ جلد نزدیک به ۷۰ رساله چاپ نشده را معرفی کرده که بسیار مفید است اما متأسفانه بعد از انقلاب کار او را ادامه داده نشد.

وی در بخش دیگری از سخنانش درباره ایزوتسو مستشرق ژاپنی سخن گفت و افزود: بحث من درباره مقدمه ایزوتسو بر مقدمه مابعد الطبیعه ارسطو است. ملاهادی سبزواری شرحی بر این مقدمه نوشته که ایزوتسو با بررسی آن، این مقدمه را جهانی کرده و موجب شده که به زبان‌های دیگر ترجمه شود.

این استاد فلسفه با تاکید بر اینکه امروزه روز به روز بر اهمیت ایزوتسو افزوده می‌شود یادآور شد: کتابی درباره فلسفه در ژاپن چاپ شده که در قرن بیستم دو نفر را در آن کتاب معرفی کردند؛ یکی از آنها ایزوتسو است که به عنوان یکی از بزرگترین فیلسوفان مطرح می‌شود.

به گفته اعوانی، در فلسفه تطبیقی ایزوتسو را باید نفر شماره یک دانست چون او اشراف کاملی بر فرهنگ‌های مختلف دنیا دارد و به همین دلیل است که در این حوزه موفق است. به فرض مثال بر فرهنگ چین بسیار مسلط بوده و زبان چینی را فوق‌العاده خوب بلد بوده است.

وی با بیان اینکه ایزوتسو در برگشت به ژاپن کتاب «آگاهی و وجود» را نگاشته که ترکیبی از فلسفه‌های مختلف و یک متن بودایی است توضیح داد: اهمیت این کتاب به دو دلیل است؛ یکی به دلیل نفی اندیشه‌ها و نظریه‌های غربیان و دوم به دلیل نشان دادن مسیر فلسفه در غرب و عالم اسلامی است.

وی تاکید کرد: ایزوتسو در این کتاب نشان می‌دهد که فلسفه اسلامی به سمت حکمت الهی رفته اما فلسفه غرب به نفی حکمت الهی می‌پردازد. مسأله دیگری که در این میان مورد اعتنا است، جمع بین حکمت ذوقی و بحثی است که یکی از دستاوردهای فلسفه اسلامی است که غرب از آن فاصله گرفته است و بحث بدون ذوق حتی در غرب دوامی ندارد.

به گفته اعوانی، این مسئله از سبزواری شروع شده و حکمت مشرقی او در واقع گرایشی به حکمت بحثی به طرف ذوقی است که در سهروردی تکمیل می‌شود و فلسفه به معنای واقعی حرکت به سمت ذوقی است.

وی با بیان اینکه بحث برای حکیم لازم است اما اگر ذوق هم داشته باشد، بسیار کارآمد می‌شود افزود: به هر ترتیب جمع بین این دو بسیار با اهمیت است که شاید به بهترین نحو آن در عالم اسلام بوده است.

وی در بخش دیگری از سخنانش به بحث ملاصدرا و هایدگر درباره فرق بین موجود و وجود اشاره کرد و گفت: توجه به حقیقت وجود و غفلت از حقیقت وجود مساله‌ای است که فلاسفه اسلامی قبل از هایدگر به آن رسیده‌اند. حال بحث این است که آیا هایدگر از ملاصدرا ممکن است این موضوع را گرفته باشد یا خیر؟

وی افزود: ما در برکلی، وجدان وجود را داریم، آیا این درست است؟ آیا وجود همان وجدان است؟ عبدالرزاق کاشانی وجود را اینگونه تعریف می‌کند: «وجدان الحقه النفسه فی الخارج» یعنی فوق وجدان است. آیا درست است که موجود را به مٌدرک تعبیر کنیم؟ چون در زبان عربی این دو ریشه‌شان یکی است.

اعوانی با بیان اینکه ادراک شرط وجود نیست، اما وجود شرط ادراک است افزود: در ملاهادی سبزواری، موجود به وجود تبدیل شده است. ایزوتسو نیز بسیار توانا بوده که مفاهیم وجود، موجود را به زبان انگلیسی تبیین کرده و آنها را قابل فهم کرده و توانسته است مفاهیم فلسفی را قابل فهم کند. یعنی چیزی که برای خواص و عوام و افراد غیر اهل فلسفه قابل استفاده باشد.

این استاد فلسفه در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه کربن و ایزوتسو از بین مستشرقان با دیگران تفاوتی دارند افزود: این دو قبل از اینکه به شرق بپردازند، خودشان فیلسوف بوده‌اند.

وی همچنین به نقش ابن رشد در فلسفه اسلامی اشاره کرد و گفت: ابن رشد منشاء کج‌فهمی‌های بسیاری بوده که یکی از آنها مساله عروض است. او عروض را به معنای عرض فهمیده است، در صورتی که این گونه نیست. به طور کلی ابن‌رشد با تمام نوآوری‌های ابن‌سینا مخالف بوده و ابن‌سینا خودش در حکمت مشرقیه جواب او را داده و می‌گوید: کسانی هستند که خیال می‌کنند ارسطو حرف اول و آخر را زده است و فکر می‌کنند که در هیچ جایی نباید با او مخالف باشند.

اعوانی در پایان یادآور شد: کسانی که می‌خواهند فلسفه تطبیقی را بخواهند، نیازمند هستند که مقدمه ایزوتسو را به دقت مطالعه کنند و آن را مبنای کار خود قرار دهند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها