پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۴:۳۶
از کودکی تا هفت شهر عشق/ یازدهمین نشست کتابفروشی‌ آینده با حضور پری صابری

«صحنه پیوسته به جاست» این شعر را تا رسیدن به کتابفروشی آینده می‌خوانم. به رسم چند پنجشنبه دیگر در هوایی با آسمانی آبی و بی‌لک راهی کتابفروشی آینده هستم، برای دیدار بانویی هنرمند که در این سال‌ها صحنه و قداست آن را به خوبی درک کرده و آن را به بند کلمات کشیده و کتاب‌هایی نیز از آنها ساخته است. پری صابری، نویسنده و کارگردان تئاتر یازدهمین مهمان کتابفروشی آینده است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- یازدهمین دیدار در کتابفروشی آینده این‌بار با پری صابری، نویسنده و کارگردان تئاتر رقم می‌خورد. بانویی از صحنه و حرکت.با لباسی همرنگ با روسری‌اش روی صندلی ویژه مهمان می‌نشیند  بدون تکلف می‌گوید: حرفه‌ام تئاتر است و هنر جزو زندگی من است، بر حسب اتفاق يا خواست خانواده در دوازده سالگی به فرانسه سفر كردم وقتی می‌خواستم بروم به شدت گريه می‌كردم و از پاريس تصوری خاص داشتم در حالی‌كه دوستانم از اين‌كه من می‌روم و فرانسه را می‌بينم خوشحال بودند وقتی وارد فرانسه شدم ابری و گرفته و سياه بود. من زيبايی پاريس را به مرور كشف كردم و جامعه هنری پاريس بهترين هديه‌ای بود كه دريافت كردم.

صابری که رو به باغ با هوای بهاری نشسته ادامه می‌دهد: به لحاظ هنری در پاريس ساخته شدم و آرام آرام عاشق پاريس شدم و ياد گرفتم كه انسان بايد چشمش را با اين زيبايی‌ها آشنا كند. پدرم علاقه داشت پزشكی بخوانم اما هنر برای من سرشار از ماجراجويی است و برای آن هزينه داده‌ام البته تمام هنرمندان هزينه كار هنري‌شان را پرداخت می‌كنند و آنچه آنها را نگه می‌دارد تنها عشق است.

تمدن ایرانی در پاریس

نويسنده كتاب «در اندرون من خسته دل» می‌گويد: خواسته پدرم را با ازدواج با همسر پزشکم جبران كردم. يادم می‌آيد  وقتی كودک بودم مادرم از تعزيه برايم حرف می‌زد و برايم رستم و سهراب می‌خواند، الان كه به اين موضوع فكر می‌كنم به اين می‌رسم كه نخستين علاقه‌مندی‌های من از مادرم بود.

اين بانوی هنرمند به قدرت زبان فارسی می‌پردازد و می‌گويد: اغلب اوقاتم در پاريس در موزه‌ها سپری می‌شد و مطالعه دوباره شاهنامه باعث می‌شود بيشتر به ابعاد تمدن ايرانی پی می‌بردم و به آن دلبسته می‌شدم.

صابری ادامه می‌دهد: سال ١٣٤٢ به ايران برگشتم، سينما رشته اولم بود و تئاتر را به عنوان رشته دوم در پاریس خواندم، به ايران كه آمدم سينما در ايران هنوز سينمای مولف نبود و وزير فرهنگ وقت به من اجازه نداد وارد سينمای ايران شوم و در اداره تئاتر استخدام شدم. با حميد سمندريان و بهرام بيضايی همكار شدم و چون انگيزه كاری نداشتم همراه با حمید سمندریان از اداره استعفا دادم و گروه پاسارگارد را راه اندازی كردیم.

صابری ادامه می‌دهد: مدتی رئيس فوق برنامه دانشگاه تهران شدم و ايده ساخت تالار مولوی اين دانشگاه را طراحی و ان را به انجام رساندم.

این نویسنده با نگاهی که تایید حاضران را در پی دارد ادامه می‌دهد: ده سالی در تالار مولوی این دانشگاه کار کردم به دنبال قدم گذاشتن در تئاتر مدرن بودم زیرا از جایی می‌آمدم که در حال ورود به تئاتر مدرن بود.

صابری در ادامه این نشست از نخستین کار نمایشی تئاتر خود با مضمون شاهکارهای ادبیات ایران یادی می‌کند و ادامه می‌دهد: نخستین کار نمایشی که با مضمون شاعران کلاسیک ایران روی صحنه بردم «هفت شهر عشق» عطار بود که استقبال خوبی از آن به عمل آمد. یادم می‌آید مردم روی درخت‌ها می‌نشستند و نمایش را تماشا می‌کردند.



گلستان و آل‌احمد مشوقم بودند

کارگردان نمایش«شمس پرنده» درباره آشنایی‌اش با فروغ فرخزاد و بازی او در یکی از آثار نمایشی‌اش می‌گوید: در منزل ابراهیم گلستان با فروغ و بسیاری دیگر از شاعران آشنا شدم. وقتی‌که به ایران بازمی‌گشتم تنها بودم  عملا خانواده و فامیلی نداشتم و پدرم مرا به ابراهیم گلستان که سابقه خانوادگی داشتیم سپرد، انصافا ابراهیم گلستان هم از من حکایت خوبی کرد، در هر حال با فروغ در منزل ابراهیم آشنا شدم، فروغ در آن زمان از شهرت خوبی برخوردار بود. وقتی تصمیم گرفتم «شش شخصیت در جستجوی نویسنده» را کار کنم خود فروغ به من پیشنهاد داد تا نقش دختر این نمایش را بازی کند که الحق بازی خوبی داشت و یکی از لذت‌بخش‌ترین کارهای نمایشی من بود.

این بانوی هنرمند درباره جلال آل‌احمد هم سخن می‌گوید. او ادامه می‌دهد: با جلال و سیمین هم در منزل ابراهیم آشنا شدم، جلال  هم مانند ابراهیم گلستان از من حمایت  و تشویقم می‌کردند. جلال در عین مهربانی بدخلقی‌هایی هم داشت، یادم می‌آید وقتی می‌خواستم روی نمایش «مرغ دریایی» جاناتان کار کنم به من می‌گفت واقعا تو می‌توانی روی این متن کار کنی.

مدیون مردمم، قانون را رعایت می‌کنم

صابری هنوز در منزل ابراهیم گلستان به سر می‌برد. او می‌گوید: آن‌چه امروز در کارهای من می‌بینید همه را از شب‌های شعری که در آن اخوان ثالث شعر می‌خواند دریافت کردم البته این را هم باید بگویم که مدیون مردم هستم، این مردم هستند که راه هنری مرا باز می‌کنند هر چند هیچ‌وقت برای اجرای ممانعت قانونی نداشتم و سعی کردم به آنها احترام بگذارم.



پری صابری هنوز قصد دارد روی هویت ایران کار کند. او می‌گوید: قصد دارم «شیرین و فرهاد» نظامی و «کوروش» را روی صحنه ببرم.

صحنه پیوسته به جاست

پایان این نشست امضای او بر کتاب «در اندرون من خسته» است و عکسی به یادگار در قاب دوربین وآسمان یک‌سر آبی. اما صحنه پیوسته به جاست.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها